راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

راه توده مفتخر به خیانتی است
که عین خدمت به جنبش مردم است

یکی از عرصه های جدی جدال میان راه توده و نامه مردم، بر سر انتخابات در جمهوری اسلامی بوده است. حداقل از سال 1376 تاکنون این عرصه با فراز و فرودهائی که برخاسته از رویدادها کشور و شناخت و ارزیابی های متفاوت از آن بوده ادامه داشته است. ما پیوسته پرهیز داشته ایم از بازکردن پرونده این کارزار، اما هنگام مرور راه توده های گذشته، گاه چاره ای نداریم. از سوی دیگر، این بازگشت به گذشته، به آندسته از توده ایها که فراز و فرودهای این دوران نزدیک به دو دهه را دنبال نکرده اند و از استقلال انتشار نامه مردم و راه توده متعجب اند، امکان درک دقیق تری از مسائل را میدهد. این عده تعجب نباید بکنند، که اختلاف از ابتدا بر سر انقلاب 57، ضرورت حمایت آرمان خواهان مذهبی آن، بر سر همین میرحسین موسوی و کروبی و کارگزاران و هاشمی رفسنجانی و خاتمی از یکسو، و موتلفه اسلامی و رسالت و آذری قمی و مصباح یزدی و... از سوی دیگر بوده است. با ما همراه شوید و گذشته را مرور کنید.

 

 

بنای ما در مرور راه توده از مدتی پیش بر آن بود که تا آنجا که ممکن است- بویژه بیش از وزن آن- به مواضع نامه مردم نپردازیم، زیرا فکر می کنیم آنچه باید گفت را گفته ایم و بیش از ما شرایط و حوادث گویا تر و آموزنده تر از هر نوشته و سخنی واقعیات را آشکار کرده و می‌کند. با اینحال گاه حوادثی پیش می‌آید و همزمان با آن در مرور راه توده‌های گذشته به مطالبی برخورد می کنیم که چنان با هم در ارتباطند که نمی‌شود از کنار آن گذشت. از جمله نامه یا گزارش یکی از خوانندگان راه توده در مورد گفتگوی اینترنتی وی با یکی از طرفداران نامه مردم که مشروح آن - با حذف فحاشی ها - در آخرین شماره راه توده (308) منتشر شده است. وی از جمله می گوید:

"من از "راه توده‌ای" های خائن خوشم نمی آید و از سایتشان هم متنفرم. این "شاخه ی میم.لام حزب مشارکت" که نام حزب توده‌ی ایران حزب ارانی و روزبه را به سرقت برده است... کسانی که بزدلانه قهر بکنند و کنار بکشند و بعد لجن پراکنی کنند و از آنسوی پشت بام به پایین بیفتند خائن اند... راه توده ساختار شکنی کرده و شمشیر کشیده بر ریشه دارترین و پر افتخار ترین حزب تاریخ معاصر ایران و ...."

خواندن این جملات و طرز تفکر این مدافع نامه مردم که شباهت بسیار به فعالان مجاهدین خلق دارد، همزمان شد با مرور ما بر راه توده شماره 64 مهرماه 1376 که چکیده آن نیز در آخرین شماره راه توده آمده است. در همین شماره 64 راه توده مطلب دیگری وجود دارد که با خواندن جملات این آقا و چند بار "خائن" خطاب کردن راه توده نقل آن را برای خوانندگان بی فایده ندیدیم. این مطلب مربوط می‌شود به انتقاد راه توده از مواضع نامه مردم پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد. آن زمان هم شرکت در انتخابات دوم خرداد "خیانت" اعلام شده بود و حتما "خیانت" راه توده هم همین شرکت و رای دادن به محمد خاتمی بوده است! مواضع نامه مردم در این مورد را همه می‌دانند و یادآوری آن هم برای امثال این آقا بی فایده است، اگر اتفاقا در همین جا همزمان به دو نامی که امروز بر سر زبان هاست اشاره نشده بود و درباره آنان اظهار نظر نشده بود یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی. اولی از نظر نامه مردم ماهیتش با ماهیت دولت وقت تفاوتی ندارد و دومی هم همان جواد لاریجانی است و با امریکایی ها ساخت و پاخت کرده است! ابتدا مقاله راه توده 64 مهرماه 1376 را که عین نامه مردم را تحت عنوان پیشگویی ها و پسگویی های خواندنی نامه مردم در پیش و پس از انتخابات آورده است بخوانیم:

"پیشگوئی های خواندنی "نامه مردم"! (پیش از انتخابات دوم خرداد)

از«گزارش هیات اجرائیه به ششمین پلنوم کمیته مرکزی حزب توده ایران» (نامه مردم شماره 502): «... سران جمهوری اسلامی، خصوصا جناح حاکم "رسالت" هراسناک از بی توجهی توده ها به خیمه شب بازی که برای تصاحب مجلس و سپس تصاحب کرسی ریاست جمهوری تدارک دیده بودند، از ماه های قبل اعلام کرده بودند که بایست تدابیری اندیشید که "تنور انتخابات" را با آن گرم کرد و مردم را به صحنه کشاند... برای حزب توده ایران [منظور "نامه مردم" است] و اکثریت قاطع نیروهای ملی، مترقی و آزادی خواه کشور، که این "خیمه شب بازی" سران رژیم را از همان ابتدا تحریم کردند، روشن بود که "آزموده را آزمودن خطاست!"... بدیهی است که در چنین شرایطی تبلیغ برای انتخابات و شرکت در آن، تنها یاری رساندن به سیاست هائی است که سران حاکمیت خواهان پیاده کردن آن به منظور حفظ و تثبیت رژیم "ولایت فقیه" هستند... پرسش دیگری که در اینجا پاسخ آن ضروری است، این مساله است که آیا نباید برای جلوگیری از افتادن ریاست جمهوری به دست جناح حاکم "رسالت – حجتیه" به نفع نامزد و یا نامزدهای جناح دیگر در انتخابات شرکت کرد؟ آیا تفاوتی میان این نیروها به چشم می خورد؟»

نامه مردم، در ادامه و «در جستجوی پایه های عینی» می نویسد:

«... به عنوان نمونه، در ماه های گذشته هیاهوی زیادی پیرامون تلاش برای نامزد کردن مهندس موسوی در ایران به راه افتاد. مدافعان این کارزار آن چنان تبلیغ می کردند که گویا در صورت قبول موسوی، وی حتما انتخاب خواهد شد... برای ما روشن نیست که چنین برداشت هائی بر کدام پایه های عینی و قابل لمس استوار است. کارنامه دولت موسوی نشانگر هیچ تفاوت بنیادین میان آن چه امروز در ایران می گذرد و آن چه در زمان ریاست او بر دولت جمهوری اسلامی می گذشت، نیست... سوالی که در اینجا مطرح است، این است که ثمره و نتیجه چنین فعالیت ها و "مبارزه ای" چیست؟ آیا چنین روندی به شکل گیری مقاومت در مقابل رژیم کمک می کند و یا در جهت تخفیف دادن و ایجاد سوپاب های اطمینانی است برای آن که جامعه منفجر نگردد...»

پس گوئی های خواندنی نامه مردم! (پس از شرکت 20 میلیونی مردم در انتخابات و رای به محمد خاتمی)

"نامه مردم" شماره 513، سه ماه پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی محمد خاتمی، ظاهرا به این امید که آب ها از آسیاب افتاده و دیگران فراموشکارند، با همان امضای "هیات اجرائی کمیته مرکزی" پیرامون انتخابات، دولت جدید و شرایط کشور، می نویسد:

«میهن ما دوران پر جوش و پر تحولی را پشت سر می گذارد... دولت پیشنهادی سید محمد خاتمی، علیرغم تهدیدها و مانورهای جناح راست، از مجلس شورای اسلامی، رای اعتماد گرفت... تمامی این تغییر و تحولات در متن مخالفت پر شکوه 20 میلیونی توده های مردم با رژیم "ولایت فقیه" و نماینده آن در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، در مجموع شرایطی را در کشور ایجاد کرده است که محتاج بررسی موشکافانه و دقیق است.»

نامه مردم، سپس در این بررسی "موشکافانه" این طور ادامه می دهد:

«... ایجاد گروه "کارگزاران سازندگی" به مثابه سازمانی برای مقابله با "روحانیت مبارز تهران" و "هیات های موتلفه" و بازگشت و تشدید فعالیت "مجمع روحانیون مبارز" و بخش هائی از روحانیت که در جریان پاکسازی مجلس چهارم از حاکمیت کنار گذاشته شده بودند، نشانگر آغاز دور جدیدی از برخوردها در درون حاکمیت جمهوری اسلامی در ابعاد نوین و گسترده‌ای بود. حزب ما ("نامه مردم") نخستین سازمان سیاسی کشور بود که حتی قبل از اعلام تشکیل گروه کارگزاران با ارزیابی شرایط کشور و مانورهای نیروهای سیاسی حاکمیت به درستی این روند را تشخیص داد.[!]... انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی نخستین گوشمالی مردم به رژیم "ولایت فقیه بود.»

در "تشخیص درست" نامه مردم همین بس که شرکت در انتخابات که خیانت بود تبدیل شد به "مخالفت پرشکوه" و "گوشمالی" به رژیم ولایت فقیه.

"نمونه‌ای دیگر!

از همین شماره "نامه مردم" یعنی شماره 512 نمونه دیگری را نقل می کنیم: «در دوران هیاهوی میکونوس، لاریجانی، دبیر شورای امنیت ملی و معاون کمیسیون خارجه مجلس دیدار مخفیانه و سری با مقامات انگلستان انجام داد که بخشی از آن در گرما گرم رقابت های جناح های حکومتی افشا شد. ... سال‌ها پیش، حجت الاسلام کروبی از چهره های اصلی مجمع روحانیون مبارز و نیروهای خط امام درست در اوج شعارها و تبلیغات ضد امریکائی و غربی از سوی رژیم، تماس های مستقیم با مقامات امریکائی از جمله ویلیام کیسی، رئیس وقت سیا در پایتخت های اروپایی برقرار کرده بود.»"

 

راه توده پس از نقل این جملات نامه مردم "خیانت" بزرگی کرده و سوال می‌کند:

 

"هر توده‌ای نه تنها حق دارد، بلکه موظف است، از نویسنده این تحلیل بپرسد:

1- مذاکراتی که آن را مطرح کرده اید، متکی به کدام سند و مدرک است؟ منبع چنین مطلبی، "ایران گیت"ی است که نشریه انقلاب اسلامی مطرح کرده و می‌کند؟ این مذاکرات، در صورت تائید آن، با مذاکراتی که محمد جواد لاریجانی در لندن انجام داده، یکسان بوده است؟

2- طرح چنین مسئله ای، در شرایط حاضر، که ماجرای بسیار مهم مذاکرات حجتیه و موتلفه اسلامی، به نمایندگی از سوی لاریجانی در لندن به یکی از مهمترین عرصه های دفاع از استقلال کشور تبدیل شده، به چه مفهوم است؟ آیا زیر ضرب بردن مهدی کروبی دبیر مجمع روحانیون مبارز، که نقش بسیار مهمی در کاندیداتوری محمد خاتمی و جلوگیری از تقلب در رای مردم به سود وی داشت، آب ریختن به آسیاب "رسالت" و ارتجاع شکست خورده در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیست؟" (نقل از راه توده شماره 64 مهرماه 1376)

این جملات مال امروز و دیروز نیست که ما هم مانند برخی همه سخنان گذشته را فراموش کرده و فرصت طلبانه با جنبش سبز همراه شده باشیم. این سخنان مربوط به 14 سال پیش است. آن زمان نه کسی حدس می زد که روزی مهندس موسوی رهبر یک جنبش بزرگ اجتماعی در ایران شود نه مهدی کروبی روزی در زندان همین جمهوری اسلامی باشد. سند خیانت راه توده همین حرف‌ها و هشدارهاست؟ از این آقای نامه مردم که چند بار راه توده را "خائن" نامیده باید پرسید: اینکه بخواهیم بنام حزب توده ايران حرف‌های متناقض بیرون نیاید، دروغ گفته نشود، ارزیابی نادرست ارائه نگردد، موضع اشتباه گرفته نشود یعنی خیانت؟ یعنی شمشیر کشیدن به روی حزب؟ اگر بگوییم در حزب توده ايران جایی برای ولایت مطلقه وجود ندارد که هرکس به این ولایت مطلقه تعظیم کرد بشود رویش کرده و هر که نکرد بشود ریزش کرده یعنی ضدحزبی بودن؟ راه توده همانقدر ضدحزبی است که امثال موسوی و کروبی ضدانقلاب‌اند! ما می‌گوییم این روش‌ها و اینگونه سخن گفتن است که نادرست است و باید کنار گذاشته شود نه اینکه چه کسی و در کجا می‌گوید و اجرا می‌کند. چه در جامعه ایران و چه در هر حزب و گروه سیاسی باید راه را بر تحول و اصلاح مداوم باز کرد، رهبری را پاسخگو کرد، ولایت مطلقه مادام العمر را تعطیل کرد، خود را در معرض رای و نظر و داوری قرار داد، قواعد دموکراتیک را پذیرفت، تفاوت آرا و نظرات را به رسمیت شناخت، شجاعت پذیرش و نقد اشتباهات را داشت، دست از درست کردن خودی و ناخودی، ریزش کرده و رویش کرده، خائن و غیرخائن، حزبی و ضد حزبی کشید ....

ما آنچه برای کشورمان و جامعه‌مان و مردم‌مان می‌خواهیم برای حزبمان هم می‌خواهیم. این یعنی خیانت؟

 

 

 

                 راه توده  309     15 فروردین ماه 1390

 

بازگشت