راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ایران در گرداب
رویدادهای مهم منطقه ای

روزنامه اومانیته: لحظات زیبای مقاومت مردم علیه برنامه "ریاضت اقتصادی" و "بیکاری" در دو سوی مدیترانه جریان دارد. در باره سوریه نیز ریشه واقعی جنبش ضد دولتی به وخامت وضع اقتصادی و اجتماعی در روستاها باز می گردد. جنبش‌هایی نظیر اخوان المسلمین و بنیادگرایان بارها نشانه‌هایی به غرب ارسال داشته اند که مخالف با آنها نیستند. این جنبش‌ها تقریبا درباره مسئله فلسطین، سکوت کرده اند. غالبا از نظر اقتصادی دارای افکار نئولیبرال هستند. عربستان سعودی- قطر، ایالات متحده- اروپا و جریان‌های اسلامی مختلف در همه کشورهایی که قیام‌های عرب در آنها بوقوع پیوسته برای مصادره این انقلاب‌ها در کنار هم قرار گرفته اند. سیاست ایالات متحده ایجاد بیشترین شکاف میان سنی‌ها و شیعیان در سطح منطقه است. هدف عمده ناتو منصرف کردن ایران از غنی سازی اورانیوم، قطع پیوندهای سوریه با ایران و حزب الله و حزب الله با ایران است.

 
 

مردمی که بهار عرب را سازمان دادند اکنون دربرابر ضد انقلابی قرار گرفته اند که سه جریان عربستان سعودی- قطر، ایالات متحده- اتحادیه اروپا و بالاخره جریان‌های اسلامگرا برپا کنندگان آن هستند. در این زمینه و بویژه اوضاع سوریه، اومانیته روزنامه کمونیست‌ها و جبهه چپ فرانسه مصاحبه‌ای با "جرج کورم" اقتصاددان و تاریخ نگار لبنانی و کارشناس امورمنطقه انجام داده است.

 

اومانیته : شما کارنامه آنچه بهار عربی نامیده شده را چه می‌دانید؟

جرج کورم : در واقع نیز از یک سال و نیم پیش بدینسو حوادثی بزرگ روی داده است. این حوادث - که من آن را بیشتر قیام مردم عرب می‌نامم تا انقلاب آنها - چندین مرحله داشته اند. مرحله نخست مربوط به ژانویه، فوریه و آغاز مارس 2011 (دی و بهمن و اسفند 1390) است که مردم از همه سن و از همه طبقات اجتماعی برای مبارزه با قدرت حاکم به خیابان‌ها ریختند. آنها به اقتدارگرایی سیاسی و نبود آزادی‌ها و بویژه شرایط اقتصادی- اجتماعی و از جمله نرخ بسیار بالای بیکاری که مشخصه اقتصاد کشورهای عربی است اعتراض داشتند. این نرخ بیکاری در برخی از این کشورها به بیش از 30 درصد در میان جوانان 15 تا 24 سال می‌رسد. بنابراین، در این قیام‌ها همزمان خواست آزادی‌های سیاسی و پایان دادن به تحقیر اجتماعی مطرح بود. این جنبش‌ها که عملا از عمان تا موریتانی را در بر گرفت بنوعی الهام بخش جنبش‌های اروپایی گردید که با نئولیبرالیسم، سیاست‌های ریاضتی، افزایش بیکاری و وضعیت شکننده جوانان مبارزه می‌کنند.... ما لحظه‌های زیبایی را شاهد بودیم که در در دو سوی مدیترانه برای مقابله با قدرت حاکم متحد شده بودند.

 

- اوضاع در سوریه دقیقا چگونه است؟

- در سوریه نبرد در سه سطح جریان دارد. یکی مسایل صرفا داخلی است که در اینجا هم مربوط به وخامت وضع اقتصادی و اجتماعی بویژه در روستاهاست. ولی حکومت وانمود می‌کند که اصلا هیچ مشکلی در این عرصه وجود ندارد. این مشکلات سپس با دخالت آشکار قطر، ترکیه و عربستان سعودی وضع منطقه‌ای پیدا کرده است. اینها کشورهایی هستند که می‌خواهند به حکومت سوریه درس دموکراسی بدهند! بالاخره در عرصه بین‌المللی نیز که چین و روسیه به گونه‌ای کم سابقه علیه استفاده ابزاری امریکا و متحدان آن از شورای امنیت سازمان ملل مقاومت می کنند. در لحظه کنونی نبرد در حول سوریه به نماد اراده به درهم شکستن یکجانبه گرایی امریکا، اروپا و کشورهای ناتو در مدیریت مسایل سیاره ما تبدیل شده است. به همین دلیل اوضاع سوریه بسیار پیچیده شده است.

 

- راه حل مسئله چیست؟

- فعلا راه حلی برای مسئله سوریه وجود ندارد! در اینجا یک جنگ رسانه ای، جنگ تصاویر جریان دارد که تقریبا در تاریخ رسانه‌ها بیسابقه است. در این جنگ تنها نظرات قطر، عربستان سعودی، امریکا، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی تبلیغ می‌شود. در واقع دیدگاه‌های سوریه اصلا مطرح نمی شود. البته حتی اگر نظرخوشی هم به حکومت سوریه نداشته باشیم و من این را کاملا درک می‌کنم، در هر حال باید در شرایطی که دیگر به یک جنگ داخلی آشکار تبدیل شده اگر بخواهیم به سوی آرامش برویم باید نگاه کرد که همه طرفها چه می‌گویند و نه فقط یک طرف.

همانطور که گفتم باید سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی مربوط به مسئله سوریه را از هم تشخیص داد. در سطح داخلی دو نوع اپوزیسیون در سوریه وجود دارد که کاملا با یکدیگر تفاوت دارند و روزبروز مسیر آنها بیشتر از هم جدا می‌شود.

یک اپوزیسیون داخلی است که از مبارزان قدیمی ضد رژیم تشکیل شده که برخی از آنها ده، پانزده یا بیست سال را در زندان بوده اند، مانند "ریاد التورک" از رهبران سابق کمونیست که 18 سال را در زندان گذرانده است. این اپوزیسیون داخلی، برخلاف اپوزیسیون خارجی حاضر نیست در دام دیپلماسی‌های غربی بیفتد. رژیم برخی نرمش‌ها، هر چند کم رنگ و ناکافی از خود نشان داده است. حتی یک جلسه گفتگوی ملی نیز تشکیل شد که متاسفانه ادامه نیافت. سپس در پاییز گذشته به اپوزیسیون اجازه داده شد که در حومه دمشق گردم هم آیند بدون آنکه بازداشت شوند.

اپوزیسیون خارجی متشکل از پناهنده‌های سیاسی یا سوری‌هایی است که در خارج زندگی می‌کنند و گاه چون در خارج بوده اند خشونت رژیم را هم ندیده اند و هم اینها هستند که بلافاصله در دام دیپلماسی ترکیه و سپس فرانسه افتادند. دو چهره مهم این اپوزیسیون خارج نشین یکی "برهان غلیون" است که چهره دانشگاهی شناخته شده‌ای در فرانسه است و دیگری "باسما کدمانی" که مدت زمان زیادی برای رادیو فرانسه کار می‌کرد. در اینجا اخوان المسلمین و شخصیت‌های بسیار ناهمگون دیگری هم وجود دارند که بسیاری از آنها برای نخستین بار است که در صحنه سیاسی پیدا شده اند و فاقد سابقه می‌باشند. یک جریان دیگر هم رصدخانه حقوق بشر است که مقر آن در لندن است و مستقیما در صحنه سیاسی حضور ندارد. ما با یک وضعیت هرج و مرج فوق العاده روبرو هستیم.

ما دیدیم که چگونه از این جریانات با تشکیل گروه به اصطلاح "دوستان سوریه" ابتدا در تونس، سپس در ترکیه و بالاخره در ایالات متحده و بزودی در فرانسه استفاده ابزاری شده است. خود شورای ملی سوریه که این اپوزیسیون خارجی در آن متشکل شده اند بدلیل اختلاف‌های داخلی فلج شده است. ضمن اینکه بنظر می‌رسد این شورا هیچ نفوذی روی آنچه "ارتش سوریه آزاد" نامیده می‌شود ندارد. این ارتش وسیعا و بویژه از طریق لبنان تامین تسلیحاتی می‌شود.

اما در سطح منطقه‌ای اکنون همه می‌دانند که هدف عمده دیپلماسی ناتو منصرف کردن ایران از غنی سازی اورانیوم، قطع پیوندهای سوریه با ایران و حزب الله و حزب الله با ایران است. و البته تامین امنیت اسراییل بویژه آنکه حزب الله توانسته است یک بار در سال 2000 ارتش اسراییل را پس از 22 سال به عقب نشینی از جنوب لبنان وادار کند و بار دیگر توانسته در سال 2006 مانع از اشغال مجدد آن بوسیله اسراییل شود. اسراییل حزب الله را بنوعی یک قدرت نظامی بسیار خطرناک برای خود می‌داند. بنابراین هدف نبرد بر سر سوریه در سطح منطقه‌ای طبعا در صورت تغییر رژیم، ممانعت از تسلیح حزب الله از سوی ایران، جدا کردن سوریه از ایران و تضعیف جدی ایران تا زمان تغییر دادن رژیم تهران است.

از جنبه بین‌المللی روسیه و چین معتقدند که خاورمیانه چهارراه جغرافیایی و استراتژیک بسیار پراهمیت و بزرگترین منبع انرژی جهان است و نمی توان آن را تحت مدیریت یک جانبه ایالات متحده و اعضای ناتو قرار داد. بنابراین آنها حاضرند برای جلوگیری از رفتار یکجانبه ایالات متحده و اروپا در خاورمیانه تا هر جا که لازم باشد پیش روند. به هر حال، آنها نمی خواهند اجازه دهند که قدرت‌های غربی بتوانند تمام منطقه را در اختیار خود بگیرند. روسیه و چین بخوبی می‌دانند که جنبش‌هایی نظیر اخوان المسلمین و بنیادگرایان بارها نشانه‌هایی به غرب ارسال داشته اند که مخالف با آنها نیستند. این جنبش‌ها تقریبا درباره مسئله فلسطین، رنجی که خلق فلسطین می‌کشد سکوت کرده اند. غالبا از نظر اقتصادی دارای افکار نئولیبرال هستند. بدینسان یک ائتلاف نیرومندی در حال شکلگیری است : عربستان سعودی- قطر، ایالات متحده- اروپا و جریان‌های اسلامی مختلف در همه کشورهایی که قیام‌های عرب در آنها بوقوع پیوسته است. این وضعیت کنونی است.

 

- آیا بحران سوریه پیامدهای درازمدت در لبنان خواهد داشت؟

- روشن است که تاثیرهای جدی خواهد داشت بویژه از زمانی که ترکیه در موضع خط مقدمی که در این بحران داشت عقب نشینی کرده و لبنان باید جای آن را پر کند. اکنون در لبنان جنبش‌های موسوم به تکفیری یا جهادی با کمک عربستان سعودی و قطر بسرعت در حال توسعه هستند. ضمن اینکه این کشور دارای مرز مشترک از جمله در شمال با سوریه است و فاصله آن با شهر حمص در حدود 30 کیلومتر است. اکنون ماههاست می‌دانیم که سیل نیروهای مسلح از لبنان بسوی نیروهای ضد رژیم سوریه سرازیر شده است. واقعیتی که دلیل طولانی شدن نبردها در حمص را توضیح می‌دهد. تردید نیست که شمال لبنان به کانال انتقال سلاح به شورشیان سوری تبدیل شده است.

 

- نقش قطر و عربستان سعودی چیست؟

- در چارچوب اقدام متقابلی که در حال شکلگیری است ائتلافی بسیار آشکار شکل گرفته است: کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که در راس آنها عربستان سعودی و کشور بسیار فعال قطر قرار دارند که اکنون بطور همزمان در همه جا حضور دارد. این ائتلاف متشکل از کشورهایی است که سخاوتمندانه و از دهه‌‌ها قبل جنبش‌های بنیادگرا از نوع اخوان المسلمین، سلفی‌ها و غیره را تامین مالی می‌کنند و در انتخابات‌ها در تونس و سپس مصر از آنها پشتیبانی کرده‌اند. بدینگونه است که ما شاهد دزدیدن این دو انقلاب هستیم. ضمن اینکه در زمان این عملیات ضد انقلابی بود که شورای همکاری خلیج فارس از دو کشور سلطنتی دیگر عرب یعنی اردن و مراکش دعوت کرد که در این شورا عضو شوند. بدینگونه است که این جریان "واکنش متقابل" شکل گرفته است که عربستان سعودی، قطر، اخوان المسلمین، ایالات متحده و اروپا را برای مصادره این انقلاب‌ها در کنار هم قرار داده است. قبلا هم در مه 2011 دیدیم که گروه رهبران هشت که در داویل تشکیل شد بخش مهمی از مذاکرات خود را به به اصطلاح نحوه پشتیبانی از قیام‌های عرب اختصاص داد. این نشست تا حدودی چندان به چشم نیامد در حالیکه همه باید بدقت سندی را که صندوق بین‌المللی پول به این نشست ارائه داد و در آن تصویب شد بخوانند. در این سند پیش بینی شده است که 30 میلیارد دلار کمک در اختیار انقلاب‌های مصر و تونس قرار گیرد که البته شرط آن مانند همیشه دست زدن به رفرم‌های نئولیبرال است یعنی در واقع اجرای همان برنامه‌هایی که موجب به خیابان ریختن مردم مصر و تونس شد!

 

- آیا می‌توان گفت که استراتژی ایالات متحده نوعی استراتژی پراگماتیک و عملگراست و آماده است که با هر کسی که قدرت را در دست داشته باشد کنار بیاید بشرطی که منافع آن لطمه نبیند؟

- استراتژی امریکا همچنان بر همان پاشنه سیاست نومحافظه کارانه جرج بوش می‌چرخد. هدف تغییرالگوی خاورمیانه به شکلی است که مناسب حال و منافع ایالات متحده باشد و امنیت دولت اسراییل را بنحو قطعی تامین کند بدون آنکه این دولت ناگزیر از دادن امتیازهای دردناک باشد. هر کس بدقت سخنان باراک اوباما در ژوئن 2009 در قاهره را گوش کرده باشد، متوجه می‌شود که باوجود چند نقل قول از قرآن و مقداری لفظ‌ های دوستانه درباره رنج مردم فلسطین و حمایت از اقلیت ها، او همان خط سلف خود را دادمه می دهد، مگر در مورد عراق که عقب نشینی از این کشور را تسریع کرده است تا بیشتر روی افغانستان متمرکز شود. در این سخنان همه آن آروزی یک خاورمیانه که تماما زیر پوشش منافع ژئواستراتژیک و اقتصادی غرب سیاسی که در سازمان ناتو متجلی است قرار داشته باشد دیده می‌شود. سیاست ایالات متحده سیاستی است که هدف آن ایجاد بیشترین شکاف میان سنی‌ها و شیعیان در سطح منطقه است. ما لطمات این سیاست را در لبنان، سوریه، بحرین و در همه جا می‌بینیم که در آن گرو‌های مسلمان وجود دارند که حتی ممکن است سنی نباشند و علوی، شیعیه یا غیر از آن باشند. متاسفانه در خاورمیانه استفاده ابزاری از مذهب دیری است ادامه دارد.

 

 

 

   راه توده  367      5 تیر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت