نگاهی به مصاحبه 28 مردادی خسرو معتضد وحشت دوباره از نفوذ حزب توده ایران در میان مردم |
خسرو معتضد از تاریخ نگاران کم سواد حکومتی و مجری برنامههای تلویزیونی به اصطلاح تاریخی است. بابت این برنامه سازیها چقدر دستمزد میگیرد نمیدانیم ولی آنقدر هست که به هیچ بهایی حاضر نیست از سفره صدا و سیما دست بردارد. این اواخر روی اسب بازنده شرطبندی کرد و به حلقه یاران احمدی نژاد و مشایی پیوست و مدعی شد که "سطح آبادانی ایران در هیچ زمانی در تاریخ کشور تا این حد درخشان نبوده است. متاسفانه این عظمت سازندگی و آبادانی در اقصی نقاط و محرومترین نقاط از طریق رسانهها به خوبی به سمع و نظر افکار عمومی نرسیده" است. معتضد ضمنا خبر داد که "در حال نگارش کتابی درباره دکتر احمدی نژاد است". (نگاه کنید به نکات پرس) براثر همین گرایشها پروندههای قدیمی او هم مدتی است که رو شده و منتقدانش به او یادآوری کردند که در زمان شاه هم مجیزگوی او بوده است. چنانکه جناب معتضد در یک مقاله در باره جشنهای دو هزار و پانصد ساله به ستایش از شاه پرداخته و نوشته است : "نظر به این که اشاره موشکافانه و دقیق شاهنشاه آریامهر به جاذبه سحرآمیز کلمه شاه مفاهیم و معانی شگرف و مهمی در بر دارد در اینجا ضمن بررسی و تحقیق پیرامون تأثیر گذاری شاهنشاهان بر موقعیت و اتحاد پیروزی و عظمت ملت ایران به تفصیل در این باب سخن میگوییم. پیمان وفاداری و هم بستگی میان شاهنشاهان و توده ایرانی از قدیم ترین دورانهای تاریخی به طور ضمنی و قلبی به امضاءرسیده است و با خون و شرف ایرانیان عجین گشته است."
اینکه کسی در گذشته خطایی کرده و مثلا از شاه هم تعریف کرده باشد فی نفسه می تواند اشکالی نداشته باشد. بسیاری از روشنفکران و ادبای میهن دوست در ایران بوده اند که در مقاطعی از زندگی خود به دلایل حرفهای و یا در تنگناهای شرایط سیاسی و اقتصادی و یا حتی به دلایل اعتقادی از شاه و رژیم او ستایش کردهاند. ولی این جمع یا بر سر حرف و نظر خود مانده و آماده پرداختن بهایش شده اند و یا صمیمانه و صادقانه از خود انتقاد کرده و مسیری دیگر را برگزیده اند و یا لااقل سکوت کرده اند و مجیزگوی حکومت جدید نشده اند. معتضد هیچکدام از اینها نیست. مورخ بودن را با نان به نرخ روز خوردن و مجیز هر حاکمی را گفتن مخلوط کرده است. به همین نیز بسنده نکرده و در برنامههای تلویزیونی اش فارس و غیرفارس را به جان هم میاندازد و به اقوام توهین میکند تا جایی که سخنانش درباره بختیاریها موجب اعتراض نمایندگان خوزستان در مجلس گردید. این اواخر نیز وبسایت "انتخاب" که به پروندههای قدیمی و شاهنشاهی معتضد اشاره کرده بود از وی بدلیل توهین و فحاشی شکایت کرد که از سرنوشت آن خبری نداریم. اکنون خبرگزاری بی نیاز از توصیف فارس در شصتمین سال کودتای 28 مرداد به سراغ این آقای مورخ "خوش سابقه" رفته تا با وی درباره این کودتا مصاحبه کند. از ترکیب مصاحبه گر و مصاحبه شونده و موضوع مصاحبه بقیه ماجرا را میتوان حدس زد که چیزی نیست جز ضدیت و لجن پراکنی علیه حزب توده ایران. معتضد در واقع اکنون دو زخم و دو کین از حزب دارد. یکی نقش آن در مبارزه علیه رژیم سلطنتی و برانداختن شاه. دوم نقش آن در پشتیبانی از حسن روحانی و مرخص کردن احمدی نژاد و برباد دادن آرزوهای آینده وی. خبرگزاری فارس هم که خود زخم خورده پشتیبانی تودهایها از اصلاحات و تحولات و جنبش سبز و نقش آنان در انتخاب حسن روحانی است به بهانه مصاحبه با معتضد ضمن اینکه دق دل خود از تودهایها را خالی میکند پیامهایی هم به غرب و آمریکا و ارسال میکند. شاه سخن معتضد که خبرگزاری فارس وی را "مورخ و نویسنده و پژوهشگر" مینامد در این مصاحبه چنین است که کودتای 28 مرداد یک عامل داخلی داشت که آن هم شاه و دستگاه امنیتی و نظامی آن نبود بلکه حزب توده ایران بود. وی با ادعای اینکه "عوامل داخلی کودتا نخست نارضایتی مردم و روحانیون از فعالیت حزب توده است" چنین میگوید : "زمانی که یک مقام غربی در دوران زعامت محمد مصدق وارد ایران شد حزب توده تظاهرات خونین برپا میکند و در این اعتراضات عدهای کشته و زخمی میشود به این ترتیب حکومت مصدق که با آرامش و شور و هیجان شروع میشود به خون کشیده میشود و مصدق مجبور میشود وزیر کشور و رئیس شهربانی را عوض کند و درست زمانی که مصدق در حال حلوفصل مسائل مهم با آمریکاییان است حزب توده به خاطره اینکه تعدادی از دانشجویان را در 14 آذر به علت اینکه تودهای هستند از دانشگاه اخراج میشوند تظاهرات برپا میکنند." یادآوری میکنیم که اشارههای معتضد مربوط به کشتار 23 تیر 1330 و ورود هاریمن به ایران است که موجب شد سرلشکر بقایی رییس شهربانی برکنار شود ولی سرلشکر زاهدی کودتاچی بعدی که وزیر کشور بود خود در اعتراض به برکناری بقایی استعفا داد و برکنار نشد. ولی خبرگزاری فارس که خودش نقش رسانه کودتاچیان را در کودتای 22 خرداد 88 برعهده داشته طبعا نمیپرسد : چرا باید امثال سرلشگر زاهدی و بقایی در دولت مصدق حضور داشته باشند؟ یا چرا دانشجویان را به دلیل تودهای بودن باید از دانشگاه اخراج میکردند؟ اینان که پس از 60 سال مذهبیون هوادار میرحسین موسوی و اصلاحات و جنبش سبز را در دانشگاه تحمل نمیکنند طبیعی است که به اخراج تودهایها در آن زمان هم نه تنها اعتراضی ندارند که آن را کاملا طبیعی میدانند. در واقع هدف معتضد و خبرگزاری فارس هم رساندن همین پیام است که حتی در زمان مصدق هم دگراندیشان در دانشگاههای ایران تحمل نمیشدند بنابراین دانشجویان دگراندیش امروز توقع زیادتری نباید داشته باشند. متعضد در ادامه میگوید: "درست در همان زمان مصدق به آمریکاییان قول میدهد محال است ایران در دام کمونیست بیفتد اما حزب توده در تهران تظاهرات برپا میکند. آمریکاییان وحشت میکنند و به نخست وزیر ایران محمد مصدق اعتراض کرده و میگویند: چگونه درحالی که در ایران حزب توده تظاهرات برگزار میکند شما به ما قول میدهید ایران محال است در دام کمونیست بیفتد... اقداماتی که حزب توده در ایران انجام میدهد باعث میشود که گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز از تهران گزارش دهد که تهران در دست حزب توده است و مصدق که در حال رایزنی با آمریکاست مجبور است این گزارش را تکذیب کند." خبرگزاری فارس از معتضد نمیپرسد : اصلا برای چه مصدق باید به امریکاییها قول دهد که ایران کمونیستی نمیشود؟ مگر ایران یک کشور مستقل نبوده است؟ مگر نظام سیاسی داخلی ایران به امریکاییها مربوط است؟ حزب توده ایران نباید در کشور ما فعالیت یا تظاهرات کند چون امریکاییها خوششان نمیآید؟ خبرگزاری فارس این پرسشها را نمیکند چون خود مدافع نظر امریکاییها و غیرقانونی شدن حزب توده ایران در سال 62 است زمانی که امریکاییها به رهبران جمهوری اسلامی همان وعدهای را دادند که در سال 32 به مصدق دادند. به مصدق گفتند که در صورت عدم همکاری و سرکوب حزب توده ايران از وی دربرابر انگلستان پشتیبانی خواهند کرد. به رهبران جمهوری اسلامی هم در سال 61 وعده دادند که درصورت سرکوب حزب توده ایران در جنگ با عراق به آن کمک خواهند کرد. در سال 32 خبرنگار نیویورک تایمز واسطه بود و در سال 61 خبرنگار وال استرایت ژورنال. (1) مورخ تاریک اندیش در ادامه گفتگوی خود با خبرگزاری فارس عوامل کودتا را چنین بیان میکند: "عوامل داخلی کودتا نخست نارضایتی مردم و روحانیون از فعالیت حزب توده است. حزب توده کاریکاتورهای علیه آیتالله کاشانی کشیده بود و به آیتالله کاشانی تهمت میزند ... مشکلی طیب داشت که همه مردم داشتند. طیب از حزب توده بیزار بود در زمان زعامت دکتر مصدق حزب توده خیلی هوچیگری کرده بود ... دولت به مناسبت سالگرد قیام 30 تیر 2 هزار و 500 نفر را جمعآوری کرده بود تا رژه رفتند اما حزب توده بعد از رژه دولت 50 هزار نفر را جمعآوری کرده بودند و فعالیت حزب توده روی اقشار مذهبی تاثیر گذاشت و واکنش منفی مردم را برانگیخت." بعبارت دیگر پیروزی کودتا نتیجه فعالیت حزب توده ایران بود زیرا اقشار مذهبی جامعه با آزادی فعالیت حزب توده ایران مخالف بودند. منظور از "اقشار مذهبی" جامعه همان دارو دسته طیب و شعبان بی مخ و فداییان اسلام است و اگرنه که بسیاری از این اقشار مذهبی و بویژه زحمتکش ترین آنها خود نیز در صفوف حزب توده ایران یا سندیکاهای آن فعالیت میکردند و یا هوادار آن بودند. ولی هدف خبرگزاری فارس چیزی دیگر است و میخواهد بگوید که اقشار مذهبی با فعالیت حزب توده ایران مخالف بودند یعنی حالا هم مخالفند. در واقع تمام این مصاحبه مربوط به شرایط روز و وحشت از باز شدن فضای سیاسی کشور است و 28 مرداد فقط یک بهانه است. خبرگزاری کودتاچی فارس بعنوان سخنگوی جناح راست حکومتی و مورخ نان به نرخ روز خور ظاهرا اوضاع را خیلی خوب متوجه شده اند و درس خود را خوب بلد هستند. پیامهای این مصاحبه در واقع چنین است : 1- مردم مذهبی ما مخالف حزب توده ایران هستند و جناح راست حکومتی که خود را سخنگوی مردم مذهبی میداند با آزادی فعالیت این حزب مخالف است. 2- حزب توده ایران بطور کاملا طبیعی باید غیرقانونی باشد و تودهایها سرکوب و دانشجویان هوادار آن از دانشگاهها اخراج شوند. 3- جناح راست حکومتی حق امریکاییها در مخالف با فعالیت تودهایها و کمونیستها در ایران را میپذیرد و آماده اجرای آن است. 4- در صورتی که امریکا از راست حکومتی پشتیبانی کند این جناح قول میدهد مانع فعالیت حزب توده ایران و اصلاح طلبان و شخصیتهایی نظیر میرحسین موسوی شوند و منافع امریکا در ایران حفظ خواهد شد. مگر آیتالله مهدوی کنی نگفته بود که موسوی افکار سوسیالیستی دارد و منظورش جز این نبود که حبس و حصر موسوی به نفع امریکاست! چه چیز خبرگزاری فارس را نگران کرده است؟ واقعیت آن است که امروز در بین توده مردم از جمله و اتفاقا در میان همان مذهبیون و مسلمانان در کشور ما در نتیجه تجربه انقلاب نگاه تازه و واقع بینانهای نسبت به نقش تاریخی حزب توده ایران شکل گرفته است. نمونه آن را این اواخر در نوعی نظرسنجی که در وبسایت فرارو در حاشیه عکس زنده یاد نورالدین کیانوری منتشر شد دیدیم. مردم ما اگر 28 مرداد 60 سال پیش را به یاد ندارند، فعالیت حزب در این سی ساله را کمابیش به خاطر دارند و حداقل با 16 سال اخیر آن، از طریق راه توده از نزدیک آشنا هستند. برخلاف هیاهویی که سلطنت طلبها و شماری از چپهای نیمه بختیار- نیمه سلطنت طلب به راه انداخته اند و حزب توده ایران را بابت دفاع آن از انقلاب و از جنبش اصلاحات سرزنش میکنند جامعه و مردم برعکس نسبت به نقش حزب توده ایران در دفاع از انقلاب با نگاهی مثبت مینگرند و برای آن ارج قایل هستند. وحشت خبرگزاری فارس و مورخ حکومتی آن در همینجاست. چنانکه معتضد نیز میگوید: "به تازگی بیبیسی فارسی با «یرواند آبراهامیان» نویسنده کتاب «ایران بین دو انقلاب» گفتوگو کرده است ... اکنون این پرسش مطرح است که چرا یک شبکه انگلیسی تودهایها را برای گفتوگو دعوت میکند؟ و چرا تودهایها به بهشت قدیمی خود مسکو نمیروند؟ و در رادیو و تلویزیون مسکو صحبت نمیکنند. من علت اینکه همه تودهایها در لندن زندگی میکنند را متوجه نمیشوم؟! و یا اینکه چرا تودهایها در واشنگتن زندگی میکنند؟" هر خوانندهای حتما از خود میپرسد این که تودهایها اکنون در کجا زندگی میکنند چه ربطی به وقایع 28 مرداد سال 32 دارد ولی ربطش در آنجاست که خبرگزاری فارس و آقای مورخ نان به نرخ روز خور میخواهند چنین القا کنند که اکثریت تودهایها نه در ایران که در مسکو و لندن و واشنگتن زندگی میکنند. بدون اینکه اشاره کنند که اکثریت بزرگ توده ایها همچنان در داخل ایران ساکنند و تازه این جمع اندکی هم که در خارج کشور هستند خود مشکلی برای برگشت به ایران ندارند این برخی جناحهای حکومتی که خبرگزاری فارس هم از جمله سخنگویان آنان است از بازگشت کم شمار تودهایهای خارج کشور به ایران وحشت دارند. بدینسان درد خبرگزاری فارس و آقای مورخ در جایی دیگر است. درد در نگاه مثبتی است که اکثریت جامعه ایران و از جمله قشرهای مذهبی آن نسبت به فعالیت آزاد حزب توده ایران دارند و آن را بسود استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی میدانند. نگاهی که در رسانههایی نظیر بی.بی.سی. که نظرسنجیهای قوی نسبت به جامعه ایران و گرایشهای فکری آن دارند نیز بازتاب مییابد و موجب نگرانی بیشتر امثال خبرگزاری فارس میشود. تشدید ناسزاگویی به حزب توده ایران همانقدر ریشه در این واقعیت دارد که وعده دادن به امریکا که در صورت به رسمیت شناختن جناح راست حکومتی سرکوب این حزب ادامه خواهد یافت.
1- مراجعه کنید به پرسش و پاسخ زنده یاد نورالدین کیانوری دبیراول وقت حزب توده ایران در 29 آبان 1361: "از طرفی ما دیدیم كه نماینده روزنامه وال استریت ژورنال، یعنی روزنامه وابسته به سرمایه داری بزرگ انحصاری آمریكا، روزنامهای كه مستقیما وابسته به راكفلر است، میآید به تهران و مفسری میشود، كه روزنامههای ایران هم تفسیرهایش را در جهت "پشتیبانی از ایران"! منتشر میكنند. ولی از طرف دیگر، سئوالی كه این آقا از رییس جمهور میكند، این است كه چرا حزب توده ایران را تعطیل نمیكنید؟! ببینید در چه جهت موذیانهای عمل میكنند: از یك طرف تقاضای از بین بردن حزب توده ایران و از طرف دیگر تظاهر به تقویت جمهوری اسلامی ایران و تمجید از پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران! همه این عوامل نشان میدهد كه توطئهای از دو سو تدارك میشود: از یك سو نشان دادن روی خوش و اعلام آمادگی برای برقراری مناسبات عادی و مناسبات "دوستانه" تا حد تظاهر به پشتیبانی از ایران، و از سوی دیگر تدارك یك حمله بسیار خطرناك علیه انقلاب." همچنین نگاه کنید به خاطرات هاشمی رفسنجانی در مورد خرسندی اروپایی ها و امریکایی ها از سرکوب حزب توده ایران و وعده کمک به ایران در جنگ با عراق. (آرامش و چالش - خاطرات سال 1362) |
راه توده 422 7 شهریور ماه 1392