راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

از پایان انقلاب مشروطه تا سقوط رضا شاه

قیام های منطقه ای

تا انقلاب سراسری 57

 
 

 

این گاه شمار جنبش های انقلابی دوران معاصر ایران تا پایان کار رضاشاه و خروج او از ایران است. سال های سلطنت محمدرضا شاه، انقلاب 57 و سپس قیام ها و جنبش های اجتماعی دوران  جمهوری اسلامی فصول دیگری اند که در این گاه شمار نیامده است. توصیه می کنیم این گاه شمار را با دقت کامل، نه یکبار و بارها بخوانید و در تکثیر و انتشار آن در داخل کشور همت کنید. تاریخ واقعی ایران نباید زیر انبوهی از خرافات و تحریفات مذهبی- حکومتی دفن شود. این گاه شمار، کارنامه افتخار یک ملت است.

 

قیام خداوردی

 

پس از انقلاب اکتبر جنبش های وسیع دهقانی شمال و شرق خراسان را در برگرفت. دهقانان کرُد که در دوران نادرشاه و رضا شاه به شمال خراسان کوچ داده شده بودند به رهبری خداوردی نام که قبلا چوپان یکی از خوانین زعفرانلو بود، قیام کردند. این جنبش در نواحی دیگر خراسان نیز تاثیر کرد. قیام از شهر شیروان که مرکز آن بود تجاوز کرد و نواحی قوچان و باجگیران را در برگرفت. قوام السلطنه استاندار خراسان با عده ای از سران ایلات کرد و بلوچ این جنبش را سرکوب کرد. (اوت 1920 م(.

 

قیام کلنل

 

کلنل محمد تقی خان پسیان عضو حزب دموکرات، افسر برجسته ژاندارمری بود که از لحاظ ایدئولوژی دارای افکار انقلابی خرده بورژوائی، مخالف حکومت اشراف، طرفدار حکومت دموکراتیک و در سیاست خارجی مخالف نفوذ انگلیس ها بود. کودتای حوت 1299 سیدضیاء الدین و پیدایش رضا خان سردار سپه که ظاهرا قرارداد 1919 را لغو و اشراف و اعیان و عده ای از فئودال ها را زندانی کردند، ابتدا کلنل را امیدوار کرد، اما با سرکارآمدن قوام السلطنه که کلنل او را به خوبی می شناخت این امید به یأس مبدل شد و او را به قیام واداشت. کلنل با قوای مسلح خود و با یاری عده ای از آزادیخواهان، منطقه خراسان را از حیطه اقتدار حکومت مرکزی رهاند، کمیته ای از نمایندگان طبقات مختلف بنام "کمیته ملی" تشکیل داد. این کمیته با شعاراصلاحات ارضی به روستا رفت، ولی دست به اقدامات اساسی نزد. قوام السلطنه که با سران عشایر فئودال های محلی روابط دوستانه داشت، آن ها را علیه کلنل تحریک کرد و آتش فتنه را از هر طرف برافروخت. کلنل که مردی دلیر و بی پروا بود در زد و خوردی با اکراد شخصا در نبردی نابرابرشرکت کرد و کشته شد. سپس قوای دولتی که مدتها منتظر فرصت بودند به مشهد وارد شدند و به این طریق قیام سرکوب گردید.

کلنل که زمانی به کمک آلمان ها امیدواربود، پس از انقلاب اکتبر جانبداری جدی حکومت جوان شوروی گردید و احساسات بسیار دوستانه ای از خود در نطق هایش نسبت به این حکومت نشان داد.

 

قیام لهاک خان باوند

 

در سال 1926 پادگان بجنورد تحت فرماندهی ستوان لهاک باوند (سالار جنگ)  مسلحانه قیام نمود. پشتیبان این قیام توده های دهقانی بودند که خاطره جنبش دهقانی خراسان و مبارزه خداوردی کرُد را به یاد داشتند. مهم ترین شعار این قیام مصادره و تقسیم بلاعوض املاک بین دهقانان بود. شعارهای دیگر تغییر مالیات ها به نفع پیشه وران و کسبه شهرها، برقراری مالیات بر عایدات، استقرار حکومت جمهوری و قطع نفوذ انگلیس ها بود. این قیام از طرف دولت با کمک انگلیس ها که هواپیماهای خود را بکار انداختند، در 18 ژوئیه 1926  فرو نشانده شد و لهاک خان به اتحاد شوروی پناه برد.

 

قیام لاهوتی

 

ماژور(سرگرد) لاهوتی از دموکرات های با سابقه ای بود که در دوره "مهاجرت" به ترکیه رفت و پس از پایان جنگ اول و مدتی پس از سرکوب جنبش خیابانی به ایران بازگشت، مورد عفو واقع و در ژاندارمری تبریز با درجه سرگردی پذیرفته شد. در این موقع رضاخان (سردارسپه) در مقام انحلال ژاندارمری و الحاق آن به نیروی قزاق به منظور ایجاد ارتش متحد الشکل برآمد. این اقدام را بیشتر افسران ژاندارمری دنباله سیاست انگلستان برای قبضه کردن ارتش ایران می دانستند. علاوه بر این رفتار مستبدانه رضا خان وزیر جنگ را، در مقابل مجلس و دولت ناقض قانون اساسی می شمردند. از این رو چند نفر از افسران ژاندارمری و از جمله آن ها لاهوتی در ماه حوت 1300 نقشه قیامی را بدست افراد ژاندارمری که مدتها حقوقشان نرسیده بود، کشیدند. این افسران ابتدا با افراد فرقه دموکرات که پس از قتل خیابانی مترصد فرصت بودند، تماس گرفته موافقت آن ها را جلب و در یک حمله موفقیت آمیز قسمت مهمی از شهر تبریز را تسخیر کردند و به تمام شهرستانها پیروزی و قیام خود را اطلاع دادند و آن ها را از نیات ضد استبدادی و ضد استعماری خود مطلع نمودند. اردوی دولت تا مدتی در خارج شهر و بعضی از محلات مقاومت می کرد اما به حمله دست نمی زد. سرانجام جنگ سختی بین طرفین درگرفت و بعلت عدم آمادگی افراد ژاندارم نیروی دولتی پیروزشد و لاهوتی به اتحاد شوروی پناهنده و قیام سرکوب گردید.

 

قیام پادگان سلماس

 

در سال 1926 میلادی سربازانی که مدت ها حقوقشان پرداخت نشده بود در شهر سلماس قیام کردند، عده ای را از میان خود به رهبری انتخاب و شهر خوی را تصرف کردند. قسمتی از پادگان خوی بدان ها پیوست و هدف قیام از تقاضای حقوق تجاوز کرد و شعارهای دهقانی موضوع اصلی قرار گرفت. دولت پس از اعزام نیروی بزرگی از تبریز و پادگان های اطراف این قیام را سرکوب و رهبران آن را اعدام کرد.

بدین ترتیب دفترقیام های مسلح و جنبش های وسیع خلقی بسته شد و حکومت دیکتاتوری رضا شاه مستقر گردید. تنها جنبشی که به فعالیت خود ابتدا به طور نیم علنی و سپس مخفی ادامه داد حزب کمونیست ایران بود. حزب کمونیست پس از شکست انقلاب گیلان مرکز خود را به تهران منتقل کرد و به تاسیس شعب خود در ولایات دست زد و تا استقرار سلطنت پهلوی از مختصر آزادی استفاده کرده به تلفیق کار علنی و مخفی پرداخت، اتحادیه های صنفی و کارگری بوجود آورد و در درون حزب اجتماعیون دست به فعالیت سیاسی زد. روزنامه هائی وابسته به حزب و اتحادیه های تحت رهبری حزب منتشر گردید که نقش تبلیغاتی موثری ایفا کردند. حزب کمونیست ایران از همان آغازعضو انترناسیونال سوم (کمینترن) گردید و از کمک های این سازمان بهره مند شد، ولی در این بین سردار سپه که مدتی تا حدی به دیده اغماض به جنبش های دموکراتیک می نگریست و هنوز آن نیرو را نداشت که در تمام جبهه ها بجنگد، پس از پیروزی در سایر جبهه ها و رسیدن به مقام سلطنت، حمله خود را علیه نهضت کارگری ایران آغاز کرد. در جنوب، اصفهان، تبریز و مشهد به اتحادیه های کارگری هجوم بردند و آن ها را متلاشی کردند. عده ای از سران حزب کمونیست و اتحادیه ها دستگیر شدند و سپس "قانون" 1310 غیر قانونی شدن حزب کمونیست از مجلس دستوری رضا شاه علیه جنبش کارگری به تصویب رسید.

 

پنجاه و سه نفر

 

حکومت دیکتاتوری رضا شاه با سیستم پلیسی خود از هرگونه اجتماع، ولو بعنوان مذهبی جلوگیری کرد و هر جنبش را ولو هر قدر کوچک با زندان و اعدام سرکوب کرد. شرایط فعالیت برای حزب کمونیست بسیار دشوار شد. قسمت مهمی از نیروهای فعال حزب زندانی شدند و بتدریج از کار افتادند. قوای تازه و متدهای نوی برای ادامه کار لازم بود. در این موقع است که دکترارانی و چند نفر دیگراز یاران از آلمان به ایران بازگشتند و با همکاری چند نفر از اعضای با سابقه حزب کمونیست دست به فعالیت زدند. بدین ترتیب فعالیت تبلیغاتی و تربیت کادرهای جوان آغاز گردید. در دانشکده ها و دانشسرای عالی جنبش دانشجوئی که چند بار دست به اعتصاب زده بودند به رهبری کانون جدید حزب کمونیست، بوجود آمد. جنبش کارگری می رفت رونق تازه ای بگیرد که در نتیجه بعضی اشتباهات سازمانی در سال 1316 پلیس این سازمان نو بنیاد را کشف کرد.

ارانی و یاران او وعده ای از کسانی که با آن ها ارتباط و آشنائی داشتند توقیف و محکوم گردیدند. دکتر ارانی بدست پلیس در زندان از پای درآمد و بقیه یاران او تا ورود ارتش متفقین ایران و فرار رضاشاه در زندان های مناطق بد آب و هوای جنوب و قصر قاجار (زندان قصر که اکنون تبدیل به موزه شده) در حبس ماندند و عده ای از آن ها در جریان تشکیل حزب توده ایران در سال 1320 نقش قابل توجهی ایفاء کردند.

 

نتیجه گیری

 

از تصویر ناقص و بسیار فشرده ای که از جنبش ها و قیام های مردم در دوران معاصر تا انقلاب 57 داده شد، می توان به خوبی دریافت که مردم ایران هیچگاه از نبرد علیه استعمار و استبداد و غارتگران و ستمگران خارجی و داخلی از پای ننشسته اند. نیروی واقعی در تمام نبردها قطع نظر از اینکه چه طبقه و یا شخصی به قدرت رسیده، همواره توده های مردم بوده اند. توده ها نقش اساسی را در زندگی بازی می کنند و بدون فعالیت آن ها جامعه و قبل از هر چیز انقلاب اجتماعی غیرقابل تصوراست. قدرت اصلی محرکه هر تحولی توده ها بوده و خواهند بود. هر حزب سیاسی که از توده های مردم برید و رابطه خود را با آن ها از دست داد تبدیل به فرقه محدود و در بسته ای می شود که وجود و عدمش یکی است. تجربه تاریخ بطور وضوح نشان می دهد که تنها راه پیروزی انقلاب و دست یابی به هر تحول اجتماعی، آگاه کردن، متشکل کردن و به میدان فراخواندن توده هاست. این راهی است پیمودنی ولی بسیار دشوار و پرپیچ و خم. این راه را باید پیمود و از تجربه تاریخ درس گرفت. این مشی همیشگی حزب توده ایران است.

 

 

 

 

                        راه توده  45    4 اردیبهشت ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت