روسیه در خاورمیانه امریکا را سر جایش نشاند! یونگه ولت – ترجمه و تدوین رضا نافعی
|
به میدان آمدن روسیه علیه "کشور اسلامی" امریکا را سرجایش نشاند. روسیه در جریان این به میدان آمدن اتحاد میان ایران، سوریه و لبنان را تحکیم می بخشد. آیا نطقی که رئیس جمهور روسیه، ولادمیر پوتین، در 28 سپتامبر در نیویورک بمناسبت هفتادمین سالگرد تاسیس سازمان ملل ایراد کرد بمعنی آغاز افول هژمونی آمریکا بود؟ دست کم "پاول کریج رابرتس" اقتصاد دان آمریکائی و عضو کابینه رونالد ریگان (1981-1989)، رئیس جمهور اسبق آمریکا، چنین نظری دارد. و این اعتقاد او تنها نیست. مفسران در سراسر جهان شادند از این که بالاخره یک نفر امریکای ریاکار را بر صحنه جهان سرجایش نشاند. در دهه های گذشته واشنگتن افسار گسیخته از قدرت خود سوء استفاده می کرد، تا به دیگر کشورهائی که نمیخواستند در برابر او زانو بزنند زخمی بزند و یا آنها را به هراس اندازد. مقاومت در برابر اراده آمریکا با انتقام سریع روبرو میشد. نمود آن در خاورمیانه و در افریقا تحریم اقتصادی، دخالت نظامی و ویرانی آن کشورها بود. پوتین چند روز پس از بیان رهنمود های خود برای احترام به حقوق ملل و استقلال ملی کشورها و حق انتخابی که آنها برای گزینش راه پیشرفت خود دارند و اعلام صریح این که روسیه دیگر حاضر نیست "انقلابهای رنگین"ی که با پول اسپانسر های غربی به راه اندخته می شود را تحمل کند، در سوریه به حرف خود جامه عمل پوشاند: با همکاری سیاسی و نظامی با دولت قانونی در دمشق و ارتش متعارفی آن و نیزبا شبه نظامیان همپیمان با آن مانند حزب الله لبنان که در جنگهای شهری و خانه به خانه صاحب تجربه است و نیز با نیروهای نظامی عراقی و ایرانی. حملات دقیق و موثر نیروی هوائی روسیه بر مواضع سخت استوار "کشور اسلامی"، بر جبهه النصرت، شاخه القاعده در سوریه و دیگران، نیروهای باصطلاح "ملایم" که غرب علنا از آنها حمایت می کند، هماهنگ ساختن عملیات هوائی و زمینی و تعامل بی خدشه میان این نیروها در آزاد ساختن مناطقی که شورشیان رنگارنگ تسخیر و تاراج کرده بودند، همگان را به حیرت واداشت. پیش از آن که حمله زمینی ارتش سوریه و همپیمانهایش آغاز گردد، همگان دیدند که حاصل سه روز حمله نیروی هوائی روسیه علیه کشور اسلامی و القاعده در سوریه بیش از نتایجی بود که نیروی مقتدر هوائی آمریکا در بیش از یک سال بدست آورده بود. نیروهای کشور اسلامی و القاعده صد نفر صدنفر، سرآسیمه و از هم گسیخته، غرق درهرج ومرج کامل از سنگرهای خود می گریختند. "پادشاه" در واشنگتن ناگهان لخت و عریان در برابر چشم جهانیان قرار گرفته بود. به هرحال آن هاله "شکست ناپذیری" که با کمک خود آمریکا بر سر " کشور اسلامی" نشانده شده بود بر باد رفت، چون چنین بنظر می رسید که در واقع نیروی هوائی آمریکای قدر قدرت طی 13 ماه نتوانست جلوی پیشروی کشور اسلامی را بگیرد. پس از موفقیت کوبنده روسیه، این پرسش مطرح شد -آنهم نه فقط در عراق- اصلا آمریکا می خواست که جلو شبه نظامیان تروریست را بگیرد؟ واکنش غرب معرف ماهیت آنست. آنچه که بدلیل نتایج تردید ناپذیری که نیروی هوائی روسیه ارائه کرد و حملات هماهنگ زمینی ارتش سوریه و همپیمانهایش، در برابرآمریکا، فرانسه، بریتانیای کبیر، ترکیه، عربستان سعودی و قطرقرا رداده این است که پرزیدنت بشار اسد که تقریبا مطمئن بودند دیگر کارش تمام است، نیرومند تر شده است. این کشورها حالا ناله عصبی سرداده اند که روسیه تروریست های ملایم آنها را بمباران کرده است و روسیه را به انواع و اقسام عواقب تهدید می کنند. که البته قادر به انجام آنها نیستند مگر آن که بخواهند به مخاطرات جدی تر تن در دهند. در پی همکاری های سیاسی- نظامی میان ایران و روسیه، که مورد حمایت سیاسی چین نیز هست، شالوده محکمی از ارتباط تهران با بغداد و دمشق تا بیروت ریخته شده است. به این صورت ورق های بازی ژئو استراتژیک در خاور نزدیک از نو تقسیم شده است. به احتمال زیاد ایران می تواند بزودی عربستان را پس براند و خود قدرت تعیین کننده در منطقه گردد. در عین حال ستاره روسیه نیز رو به صعود دارد، هم در خاور میانه و هم فراتر از آن، در حالی که از اعتبار آمریکا پیوسته کاسته می شود. واشنگتن یا بیش از پیش و آشکار تر از گذشته در کنار تروریست ها خواهد ایستاد و تن به خطر جنگ با روسیه خواهد داد، راهی که دستگاه اداری اوباما خواستار آن نیست. یا آن که در صدد حفظ آبروی خود بر می آید و در کنار روسیه، ایران و سوریه با کشور اسلامی و شرکاء از در جنگ در می آید. از لحاظ سیاست خارجی بزرگترین موفقیت سیاسی انگشت نما کردن خطاهای باورنکردنی طرف مقابل در برابر چشم مردم و افکار عمومی جهانی است، نشان دادن بی کفایتی بی حد و مرز طرف مقابل و پافشاری سر سختانه اش برای دور نگاه داشتن خود از عقل سلیم و در عین حال آشکار کردن بی مسئولیتی ریاکارانه او برای همگان است و همزمان با نشان دادن این رسوائی ها به مردم جهان طرح محاسن دیدگاه ژئو استراتژیک خود در برابر آن ندانم کاری هاست. کاری که برابر است با نشان دادن نمونه و الگوئی دیگر و در واقع به معنی اعلام تغییر مدل است. آمریکا باتفاق همپیمانهایش، عربستان سعودی و قطر، در سوریه و منطقه " تمام این خطاها را با عواقب هراس انگیز آن مرتکب شدند. با صدها هزار کشته و میلیونها نفر آواره " این داوری Zero Hedge در آخر هفته گذشته است. Zero Hedge پایگاه شناخته شده اینترنتی در آمریکا برای تحلیل های مالی است. این پایگاه به داوری خود چنین ادامه می دهد:" از این رو باید به دیده بخشایش نگریست کسی را که با دیدن رویدادهای اخیر اندکی عاشق روس ها بشود". زیرا این "حرکت فوق العاده زیبای ژئو پلیتیک" پرزیدنت ولادیمیر پوتین ، چندین نتیجه داشت. اول- آن که نیات واقعی آمریکا را افشاء کرد و نشان داد که چرا آمریکا علاقه ای به حذف "کشور اسلامی" ندارد. دوم- آن که سیاست او بازگشت پیروزمندانه روسیه به صحنه جهانی را نشان داد. سوم- آن که پوتین با این کار مناسبات خود را با تهران تقویت کرد – در زمانی که ایران جای خود را بعنوان یک فاکتور با اهمیت در عرصه اقتصاد جهانی باز می یابد. چهارم- آن که هم موقعیت بشار اسد را تحکیم و هم حضور روسیه در خاور میانه را دوباره تامین کرد. و همه این ها طی فقط سه هفته صورت گرفت. این ستایش بی پرده Zero Hedge از سیاست روسیه است. دیگران تحلیل گران از حوزه زبان انگلیسی نیز همین برخورد ستایش آمیز را دارند. مضاف بر این که اکثر آنها دستگاه حکومتی اوباما و عقاب های آمریکا را از تمسخر می کنند و از نیش زبان بی بهره نمی گذارند. این تحلیل ها که بنظر شوینیست های اصیلی چون "فرید زاخاریا" رئیس گویندگان CNN از حد فراتر رفته او را برآن داشت تا روز یکشنبه با نوشتن مقاله ای در ستون نظریات واشنگتن پست تحت عنوان "بس کنید ستایش از پوتین را!" با همه کسانی که "عزم راسخ" پرزیدنت پوتین را ستوده بودند تسویه حساب کند، با کسانی که او را در خاورمیانه یک ضرب پشت فرمان نشانده اند.
http://www.jungewelt.de/2015/10-20/008.php
|
راه توده 525 30 مهرماه 1394