راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

راه پرافتخاری

که روس ها

پس از فروپاشی

اتحاد شوروی

طی کردند!

تدوین و ترجمه - آزاده اسفندیاری

 

 

با نابودی سیستم سوسیالیستی در اتحاد شوروی، کشورهای سرمایه داری غرب، خصوصا ایالات متحده آمریکا در این سر زمین  پهناور و ثروتمند یکه تاز میدان شدند.

به غیر از جمهوری بلاروس، چهارده جمهوری از پانزده جمهوری متحد سابق، هر کدام با اعمال نظر مشاوران سیاسی، اقتصادی آمریکایی و اروپایی، راه اقتصاد نئولیبرالی را برای رسیدن به بهشت سرمایه داری٬ سر لوحه برنامه های خود قرار دادند.  این جمهوری ها درعمل تبدیل به بازار بزرگی شدند برای مصرف تولیدات صنعتی و کشاورزی غرب . علاوه بر این، در بیشتر کشورهای نو بنیاد که با  سازماندهی غربی ها تشکیل شدند، نا بسامانی های اجتماعی گونا گون بروز کرد. اختلافات قومی و جنگ و خون ریزی دامنه وسیعی پیدا کرد. از بین رفتن زیر ساخت های اقتصادی، مهاجرت های میلیونی انسان ها، ورود مواد مخدر، فقر و بیکاری، دست آورد شیوه جدید زندگی فلاکت بار این جمهوری ها شد.

وسیع ترین و غنی ترین این جمهوری ها فدراسیون روسیه است که به واسطه ویژگی هایش، مرکز توجه خاص غربی ها بود . آن ها با تمام امکانات برای تحقیر، فتنه و اختلاف افکنی بین خلق های این کشور مساعی خود را به کار بردند. چنگ انداختن به منابع نفت و گاز، معادن طلا و سنگ های قیمتی، جنگل های وسیع، متلاشی کردن ارتش و از بین بردن بنیه دفاعی، خریدن دانشمندان و کارشناسان در زمینه های مختلف و غارت دست آورد های تکنیکی و علمی زمان اتحاد شوروی...

مزید بر همه این ها ایجاد شورش و بلوا های منطقه ای  برای تجزیه  کردن این کشور به منظورتشکیل کشورهای کوچک و متعدد بود.

سال ۱۹۹۴ را می توان برای روسیه در تاریخ پس از اتحاد شوروی نقطه عطفی جهت آینده این کشور دانست. در این سال نیروهای شورشی تجزیه طلب که در اردوگاه های پاکستان و افغانستان تحت سرپرستی ماموران نظامی و امنیتی غرب، آموزش عملیات تروریستی دیده بودند، با عزم جدا کردن منطقه شمال قفقاز از روسیه در جمهوری خود مختار چچن وارد عملیات نظامی شدند.

ارتش روسیه با عملیات نظامی ،طی دو سال توانست  در چچن و دیگر ایالات همجوار این جمهوری  آرامش نسبی برقرار کند و نهایتا سال ۱۹۹۹موفق شد  تروریست ها را سرکوب کند و در مناطق جنوبی کشورامنیت بر قرار نماید.

 در ماه اوت سال ۲۰۰۸ زمان ریاست جمهوری ساکاشویلی در گرجستان ارتش این کشور با تشویق کارشناسان نظامی آمریکایی مستقر در گرجستان با لشگر کشی به اوستینای جنوبی بخش هایی از منطقه خود مختار وابسته به روسیه را به اشغال خود در آورد.

این بار ارتش روسیه با آمادگی فزون تر از آنچه در شمال قفقاز انجام داد به سرعت ارتش گرجستان را تا مرز های آن کشور به عقب بر گرداند.

دفع تجاوز گرجستان توسط روسیه در نوع خود حادثه مهم دیگری بود تا اعتماد به نفس این کشور را به نحو قابل توجهی در مقابله با نیرو های مداخله گر خارجی بالا ببرد.

طی این سال ها حاکمیت روسیه توانست تا حدودی وضعیت اجتماعی و اقتصادی این کشور را به سامان برساند و در عرصه سیاست خارجی نیز با متحدان خود پیوند های در خوری ایجاد نماید.

نا بسامانی های اجتماعی و نفوذ بلا منازع غربی ها در روسیه، خصوصا زمان ریاست جمهوری بوریس یلتسین منجر به از بین رفتن میلیون ها شهروند این کشور شد. در زمینه خارجی با تک قطبی شدن قدرت نطامی جهانی و در راس آن ایالات متحده آمریکا، افغانستان توسط سازمان نظامی ناتو اشغال شد. یوگسلاوی یک پارچه و متحد روسیه با قدرت نظامی غربی ها تجزیه شد و تبدیل به شش کشور گردید.در عراق و لیبی با مخرب ترین سلاح های جنگی پیش رفته، با شعار دمکراسی٬ به شدید ترین وجه حکومت و مردم آن سرکوب گردیدند.

اگر سال ۱۹۹۴ میلادی را در حوادث داخلی روسیه نقطه عطفی در دور خیز کردن این کشور برای  حفظ و یکپارگی این کشور بدانیم، سال ۲۰۱۱ را با شروع جنگ در سوریه چرخشی اساسی در سیاست خارجی آن باید به حساب آورد.

با تعبیری درست، سیاست داخلی و خارجی هر کشوری را باید در انطباق با یک دیگر دانست. روسیه برای دستیابی به جایگاه ویژه خود در جامعه جهانی نه تنها در داخل نیاز به ثبات اجتماعی و اقتصادی دارد بلکه در سیاست خارجی نیز نیاز به متحدین قابل اعتماد می باشد. به همین مناسبت بعد از تجارب تلخ افغانستان، یوگسلاوی، عراق و لیبی که متحدین این کشور بودند تمام قد از حکومت سوریه به دفاع برخاست. سیاستمداران روسیه به فراست، متوجه رسیدن نیروهای مخرب داعش به مرزهای خود از طریق خاورمیانه به جنوب این کشور می باشند.

 داعش ارتشی است قدرتمند و تخریب گر که مجری سیاست خاورمیانه بزرگ٬ مورد نظر سیاستمداران آمریکایی است. این نیروی مخرب مساحتی را از شمال آفریقا تا آسیای میانه تحت نفوذ خود دارد و اگر در سوریه و عراق با آن ها مقابله نشود، نفوذ آنان تا دورترین نقاط جهان تسری خواهد یافت.

روسیه بر اساس امنیت ملی خود و متحدینی هم چون ایران، چین، عراق و سوریه عزم آن دارد تا با همکاری این کشور ها بر این نیروی اهریمنی فایق گردد.

در پروسه ای دیگر، سال گذشته آمریکایی ها همرا با اتحادیه اروپا موفق شدند با ترتیب دادن کودتا در اوکرائین حکومت قانونی این کشور را برکنار کنند و راست های افراطی را جهت ایجاد تشنج در مرزهای روسیه به قدرت برسانند. در نتیجه کریمه با اراده مردم این منطقه به روسیه ملحق شد و دو ایالت شرقی اوکرائین، به نام های لوگانسگ و دونتسک نیز با آرای عمومی و با نام جمهوری خلق روسیه نو٬ اعلام استقلال کرد. با حمله نظامی اوکرائین به روسیه نو، روسیه (با وجود این که این کشور تازه تاسیس شده را به رسمیت نشناخته است) از هرگونه کمک نظامی و لجستیگی به جمهوری خلق روسیه نو برای دفاع از موجودیت خود دریغ نورزید.

در روند تبدیل روسیه از یک کشور به خاک افتاده و نا توان تا روسیه ای که در سیاست های جهانی نقش در خور توجهی را ایفا می کند دو عامل اساسی عمل کرده است: یکی افکار عمومی خلق هایی  که انقلاب سوسیالیستی اکتبر را رقم زدند و با سرکوب فاشیسم در جنگ جهانی دوم پیروزمند میدان بودند. عامل دوم نقش بی بدیل حزب کمونیست این کشور یعنی میراث دار حزب کمونیست اتحاد شوروی، در ارائه برنامه های راهگشا و بسیج افکار عمومی که خواست های اجتماعی آنان را به حاکمیت تحمیل می کردند.

 از این پس، بعد از یک دوره نسبتا طولانی و مخاطره آمیز در جهان، قطب بندی های دیگری در حال شکل گیری هستند که روسیه در این قطب بندی جای ویژه ای را به خود اختصاص داده و خواهد داد.

در خاتمه به جا خواهد بود تا این سخن گنادی زوگانف رهبر حزب کمونیست روسیه را که قرن بیست و یک را قرن سوسیالیسم نامید یاد آوری کنم. این سخن از امید به آینده ای روشن برای بشریت نوید می دهد.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  52  16 مهرماه  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت