راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فصل نهم از کتاب برخی بررسی ها...- احسان طبری - 16

خرافات از مذهب قدیم

به مذهب جدید منتقل شده

موبدان که مردمی باهوش و لایق و پرهیبت بودند، به طور عمد مواضع ارتجاعی را در فکر و عمل ترویج می کردند، در تشکیل هویت ملی ما جای دارند. مذهب واحد برای قوام حکومت ساسانی و برای مقابله با هجوم نیرومند ایدئولوژی های مخالف ضرورت عینی داشت، چنان که در دوران پس از اسلام، تشیع چنین نقشی را ایفا کرد. در آن هنگام به شکل افسانه ای و خرافی پاسخ هایی در باره پیدایش جهان میدادند، دانش های عصر هنوز بدان پایه از تکامل نرسیده بودند که قادر به پاسخ ها باشند. (تندیس شاپور دوم که دراین بخش از کتاب طبری به وی پرداخته شده)

 

 

 

آذرپاد مهر سپندان

 

آذرپاد مهرسپندان یا آذرپاد پسر مهرسپند یا مارسپند، موبدان موبد پرنفوذ و محترم دوران شاپور دوم ساسانی (309- 379) است که در دینکرت وی «نیک پرورد» و «انوشه روان» و در زند و هومن یسن وی را «پیروزبخت» و «آراینده دین راستین» نامیده اند.

شاپور دوم ساسانی معروف به هوید سنبا (ذوالاکتاف) که آذرپاد مارسپندان در زمان او می زیست، از مهم ترین و موفق ترین پادشاهان ساسانی است. اگر در دوران کرتیر مساله مانی گری بلای بزرگی برای دین رسمی پدید آورده بود، در دوران آذرپاد مارسپندان قوت گرفتن مسیحیت و پیوستن قسطنطنین امپراتور روم به آن، رقیب دینی تازه ای را به میدان آورده بود. دین و تئولوژی زرتشتی می بایستی باز خود را برای نبرد و پایداری آماده کند. آذرپاد نام ایرانی کهنه ایست که در اوستایی به شکل «اترپات» آمده و مارسپند از ریشه اوستایی «منتره سپنه»، یعنی کلام مقدس است. به علاوه، واژه آذرپاد (آتورپات) در پهلوی به معنای پیشوای دینی و مامور مراقبت آتش و یکی از درجات دینی در نزد زرتشتیان است. از همین رو، این کلمه در عین حال می تواند نام موبد موبدان باشد یا مبین مقام او. با این حال، به احتمال قوی نام اوست نه لقب او، زیرا «آن» در مهرسپند نشانه رابطه پدر- فرزند است (مانند اردشیر بابکان و شاپور اردشیر و خسرو کواتان). بنابراین، می توان تصور کرد که آذرپاد پسر مهرسپند بوده است.

برخی از مورخان عرب آذرپاد مهرسپندان را «زرتشت ثانی» نامیده اند و این شهرت دو دلیل دارد. دلیل اول آن که خود آذرپاد مهرسپندان مدعی بود که از اعقاب زرتشت است و دلیل دوم آن که گردآوری نهایی اوستا و خرده اوستا به وسیله او صورت گرفته است.

از آن جا که موافق سنن مزده یسنه موبدان موبد می بایست از اعقاب زرتشت باشد، موبدان برای خود شجره نامه ای می ساختند. در بندهشن (فصل 33) سلسله نسب آذرپاد مهرسپندان با هشت نسل به زرتشت (از طریق فرزند ارشدش ایسدواستر) و با 23 پشت به منوچهر و از طرف مادر نیز موافق روایات زرتشت (مثلا در روایات هرمزدیار، چاپ بمبئی جلد یکم) به گشتاسب شاه می رسد. با این حال، این امر که آذرپاد از پشت زرتشت بوده و اوستا را گرد آورده است، برخی از مورخان پس از اسلام را به اشتباه انداخته است. به عنوان مثال، در مجمع الفرس و مجمع التواریخ و القصص (و این مورد اخیر به نقل از حمزه اصفهانی) حوادث مربوط به زندگی او و از جمله سرب گداخته بر سینه ریختن را، که خواهیم آورد، به زرتشت نسب داده اند و زندگی این دو را مخلوط کرده و هر دو را یکی دانسته اند.

شاپور دوم برای ختم مجادلاتی که به ویژه پس از رواج مانی گری در باره صحت و وثوق اوستا درگرفته بود، بار دیگر مانند «انجمن آذر فرنبغ» که ذکرش گذشت، مجمعی به ریاست آذرپاد مارسپندان تشکیل داد. این مجمع متن قطع و نهایی اوستا را در 21 نسک تصویب کرد. در این جا نیز مانند مورد ارداویراف، آذرپاد مارسپندان به یک شیوه زنی برای تسخیر احمق و مجاب کردن مومنان به شیوه «ور» که در زبان های اروپایی ordalie نام دارد دست می زند. ور نمایاننده گناه و بی گناهی بود و آن سی و سه آیین است که به دو نوع تقسیم می شده: ور گرم و ور سرد. در ور گرم برای اثبات بی گناهی آتش و روغن داغ و غیره به کار می رفته است و در ور سرد از شیره گیاهان و زهرها و محلول های مختلف و آب و غیره استفاده می شد؛ مثلا نوعی محلول آب گوگرد به آزمایش شونده می خوراندند که اگر می توانست تحمل کند، بی گناهی او ثابت می شد.

به هر حال، آذرپاد مارسیپندان برای اثبات آن که اوستا گردآمده او درست است تن به ور گرم داد، یعنی بنا بر روایات زرتشتی در مقابل هفتاد هزار نفر سر و تن بشست و سپس فرمود 9 من سرب گداخته بر سینه او بریزند و او عذاب را طاقت آورد و از آن کوچک ترین گزندی ندید! مسلما مطلب دروغ است و قراری است که انجمن همراه شاپور برای فریب مردم با خود گذاشته اند و همه شهادت داده اند که این نبیره دروغین زرتشت سرب گداخته را بر سینه خود تحمل کرده و به همین دلیل 21 نسک گردآمده اوستا و خرده اوستا درست است. در دینکرت (کتاب 7، فصل 5، بند 5) تصریح شده است که آذرپاد با این عمل اختلاف در دین را رفع کرد.

به خاطر اهل تحقیق جالب است بگوییم که سنت «ورگرم» پس از اسلام نیز باقی ماند. مولوی در مثنوی (دفتر چهارم) حکایت می کند که بین فلسفی که معتقد به قدم عالم بود و سنی که معتقد به حدوث بود بحثی درگرفت و چون سنی در پاسخ استدلال فلسفی درماند بنا به پیشنهاد سنی از طریق رفتن در آتش مطلب را اثبات کردند. البته، در این آزمایش فلسفی می سوزد و سنی جان به در می برد. در روایات سامی نیز رفتن ابراهیم خلیل به آتش و فرمان خداوند که «یا نارکونی بردا و سلاما» از این زمره است.

اما از آذرپاد مارسپندان «اندرزنامه ای» در دست است که خطاب به پسرش زرتشت نامه نوشته است و نشان می دهد وی مردی خردمند و تیزهوش بوده است. نخستین بار بخشی از این اندرزنامه به نثر دری و شعر فارسی به بحر تقارب به وسیله شادروان بهار ترجمه شد و در مجله مهر سال دوم (سال 1313 شمسی) نشر یافت و به تازگی نیز آقای دکتر ماهیار نوابی در دانشکده ادبیات تبریز، سال یازدهم متن آن را منتشر کرده است.

برای آن که از طرز تفکر این موبدان موبد بزرگ نمونه ای به دست داده باشیم، از روی ترجمه منثور شادروان بهار از پهلوی به دری که در دسترس نگارنده می باشد، اندرزهایی را برگزیده و نقل می کنیم که ضمنا واژه های پهلوی جالبی را نیز واجد است:

 

«از سیزک (سخن چین) و دروغمرد سخن مشنو» (بند 26)؛ به بادفره (مجازات) بر مردمان کردن ورندک (عجول) مباش (بند 27)؛ «مرو بر کین و زیان مردمان» (بند 45)؛ یگانه باش که آپریکا (آبرومند) باشی  (بند74)؛ راست گوی باش که استوار (مورد اعتماد) باشی (بند 75)؛ خردتن (فروتن) باش که بسیار دوست شوی، بسیار دوست باش که نیکنام شوی، نیکنام باش که خوشزیست باشی (بند 76)؛ بی گناه باش که بی بیم باشی (بند 72)؛ روان پرسیدار (با وجدان) باش که بهشتی باشی (بند 80)؛ فرتم سخن (کلام عالی) به دژچهر (بدذات) مگوی (بند 86)؛ به انجمن سور هر جا که نشینی به جای برتری منشین کت از آن جای نیاهنجند (نشکند)؛ آسان پای باش تا روشن چشم باشی (بند 98)؛ نیک مرد آساید و بد مرد بیش (غم) و اندوه گران برد (بند 110)؛ به هیچ آیین مهر دروغی (بد عهدی) مکن که ترا فره پسین نرمد (بند 115)؛ «شراب به پیمان (به اندازه) خور!» (بند 112)؛ «چون نیکویی به تو رسد بسیار شادی مکن، چون سختی و بدبختی رسید بسیار به غم مباش، چه نیکی زمانه با سختی و سخن زمانه با نیکویی است. هیچ فراز نیست، کش نشیب نه از پیش. هیچ نشیب نیست کش فراز نه از پس (بند 149)؛ «مردم دوستی از بنیک منشی (بنیاد منشی، هواداری از اصول، اصولیت) و خوب خیمی (خوشخویی) و خوب ایواژی (آراستگی) بتوان دانست» (بند 153)؛ «و ترا گویم ای پسر که خرد، به مردم، بهترین و هشیاری (عطیه) است» (بند 154).

 

این اندرزها مسلما از آزمودگی، زندگی شناسی و تیزهوشی اندرزگو خبر می دهد و به هر جهت، اندرزنامه موبد موبدان آذرپا مارسپندان از آثار مهم پهلوی است و در تاریخ ادب و حکمت ایران جای دارد.

 

نتیجه تنسر، ارداویراف، کرتیر، آذرپاد مهرسپندان – چهار تن از مهم ترین تئولوگ ها و الاهیون زرتشتی هستند که در  یک سده و نیم اول سلطنت چهارصد ساله ساسانی نقشی بس خطیر در تشکل ایدئولوژی رسمی دولتی ایفا کردند. آن ها در عالم خود مردمی باهوش و لایق و پرهیبت بودند و با آن که به طور عمد مواضع ارتجاعی را در فکر و عمل اشغال می کردند، در تاریخ تشکیل [هویت] ملی ما جایی دارند؛ زیرا پیدایش ایدئولوژی مذهبی واحد برای قوام حکومت ساسانی و برای مقابله او با هجوم نیرومند ایدئولوژی های مخالف ضرورت عینی داشت، چنان که در دوران پس از اسلام، تشیع چنین نقشی را ایفا نمود.

 

در آن هنگام «دین» می توانست به یک سلسله پرسش های کلی مانند آن که این جهان و انسان از کجا آمده و به کجا می روند و وظیفه آدمی در این جهان چیست به شکل افسانه ای و خرافی پاسخ هایی بدهد و دانش های عصر هنوز بدان پایه از تکامل نرسیده بودند که قادر به چنین پاسخ هایی باشند. فردوسی در داستان رستم و اکوان دیو در شاهنامه این عجز علم وقدرت دین را بیان داشته که اگر بنا را بر آن بگذاریم که فردوسی مترجم امین متون پهلوی بوده و چنان که خود در داستان کاووس می گوید:

 

گر از داستان یک سخن کم بدی

روان مرا جای ماتم بدی

 

حتی باید گفت توجیهی است که کرتیرها، تنسرها و امثال آن ها تراشیده اند و جالب است که فلسفه ایده آلیستی امروز و تئولوگ های معاصر نیز هنوز به این توجیه که دیگر سفسطه مطلق است، متوسل می شوند.

 

فردوسی می گوید:

 

جهان بر شگفت است، چون بنگری

ندارد کسی آلت داوری

 

که جانت شگفت است و تن هم شگفت

(نخست از خود اندازه باید گرفت)

 

خردمند، کاین داستان بشنود

بدانش گراید، بدین نگرود

 

ولیکن، چون معیش یادآوری

شود رام و کوته شود داروی

 

یعنی علم تنها می تواند علل اسباب ظاهر و فریب را توضیح دهد و این دین است که معنی و ژرفای پدیده ها و علل اسباب واقعی بروز آن ها را توضیح می دهد.

 

در پایان این مقاله باید گفت تا آن جا که بر نگارنده روشن است، بررسی حاضر لااقل مرتبط ترین شرحی است که در باره این چهار تن نگاشته شده است و نخستین کوشش برای معرفی مستقل و جداگانه آن ها به عنوان متفکران باستانی است. این می تواند مبدایی برای حرکت به پیش در مطالعه دقیق تر شخصیت آنان باشد.

اگر چه در تدارک بررسی حاضر از مهم ترین پژوهش هایی که به وسیله مولفان خارجی مانند کریستن سن، هنینگ، گیرشمن، مارکوارت، هرتسفلد، پوش، دومناس، اتاکارکلیما و غیره و پژوهندگان داخلی مانند یاسمی، مجتبی مینوی، پورداود، ملک الشعراء بهار، دکتر معین و غیره صورت گرفته، و نیز از منابعی که در متن ذکر گردیده است، استفاده به عمل آمده است، اما همه جا مؤلف استنباطات و احتجاجات خویش را ذکر کرده است.

-----------------------------------------

یادداشت:

نظیر « آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است».

 

مطالعه بخش های پیشین از لینک های زیر قابل دیدن است:

 

1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html

2 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.html

9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html

12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html

13 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html

14 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html

15-  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.html

                                                                                             

 

به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

    

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                      راه توده شماره 559 - 24 تیرماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت