راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

پیام های خوانندگان

و پاسخ های راه توده

 

 

احمدی- با سلام، و سپاس از تحلیل های دقیق و سودمند شما. تحلیل های شما از تحلیل های بسیاری افراد که در داخل کشور هستند بسیار دقیق تر و قابل قبول تر است. ضمن اینکه در عمل در مقاطع مختلف از جمله انتخابات 88 و 92 و 94 درستی بسیاری از تحلیلها و پیش بینی های شما بر همگان مسلم شد.

خواستم تقاضا کنم حالا که شما به همه مسائل و مشکلات اساسی کشور می پردازید و به واقع دغدغه مردم را دارید از یک مسئله مهم غافل نشوید و آن هم درآمد نجومی اکثر پزشکان در مقایسه با سایر متخصصان و تحصیل کردگان است که صدای جامعه پرستاری را درآورده و موج نارضایتی بقیه مردم هم را در پی داشته و دارد.

این درحالی است که نحوه خدمت رسانی و پاسخگویی به بیماران بسیار پایین تر از حد استاندارد است و پزشکان محترم تقریبا مطلق العنان هستند و هرکاری دلشان می خواهد انجام می دهند.

از یکی از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی شنیدم که می گفت بیمارستانها در مرز ورشکستگی هستند، زیرا پول برای پرداخت به پزشکان ندارند. بیمه هم یک بنگاه تقریبا ورشکسته است که به ضرب سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته و عن قریب کوس بی چیزیش نواخته خواهد شد.

لطفا در صورت انتشار حروف اول اسم نوشته شود. با تشکر

 

راه توده: دوست گرامی "الف. احمدی" ما تصور نمی کنیم وضع همه پزشکان اینگونه باشد که شما نوشته اید، درعین حال که میدانیم وضع در بیمارستان ها از مرز بدی گذشته و به مرز "وخیم" بودن رسیده است. بهرحال نامه شما را بعنوان طرح یک درد اجتماعی منعکس کردیم. موفق باشید.

 

----------------

محسن تاجفر- درود بر دوستان راه توده. در یکی از ترجمه های منتشره در راه توده خواندم که ایران در سازمان شانگهای شرکت میکند. لازم دانستم تاکید کنم که ایران هنوز عضو رسمی این پیمان نشده و بعنوان ناظر در جلسات آن شرکت می کند و تا آنجا که اطلاع دارم چین مخالف عضویت کامل ایران در این اجلاس است. اگر درباره نکته آخر شما و یا خوانندگان شما اطلاعات دقیق تری دارند خوشحال می شوم بدانم.

 

راه توده- دوست گرامی در مورد نکته ای که با ابهام طرح کرده اید، یعنی مخالفت چین با عضویت ایران در پیمان شانگهای، آنچه به نظر ما می رسد اینست که در اینگونه پیمان ها هر عضو یک رای دارد و برای  پذیرش عضو جدید رای گیری می شود. بنابراین به صرف مخالفت احتمالی چین که شما آن را طرح کرده اید، نمی توان جلوی عضویت ایران در پیمان شانگهای را گرفت. ضمنا عضویت کامل ایران در پیمان مذکور تاکنون در پیچ و خم تحریم ها و فعالیت های اتمی ایران بوده که ظاهرا این مسئله حل شده و باید تقاضای ایران برای عضویت در پیمان شانگهای پذیرفته شود، مگر موانع دیگری وجود داشته باشد که ما اطلاع نداریم.

----------------

امید- ضمن عرض سلام و آرزوی سلامتی برای همه منتشر کنندگان راه توده سوالی دارم از آقای دکتر سروش سهرابی و بسیار ممنون می شوم پاسخ بفرمایند.

سالها پیش کتابی با عنوان (مبانی سیبرنتیک)  نوشته نویسنده اتحاد جماهیر شوروی پرفسور الکساندر یاکوولویچ لرنر ترجمه دکتر کیومرث پریانی را خواندم. در بخشی ار کتاب با عنوان "کنترل سیستم های بزرگ" نویسنده توضیح داده که روش کنترل متمرکز در مورد سیستم های بزرگ (مانند اداره یک کشور) بدلیل اینکه سیگنالها باید از قسمت های مختلف در مرکز تصمیم گیری جمع گردد و بعد از پردازش به قسمت ها اعلام گردد با صرف وقت زیاد و تاخیر همرا ه بوده و عملا فاقد کارآیی لازم بوده زیرا چنین سیستم هایی سخت پا بوده و قابلیت انعطاف نداشته و در نهایت به فروپاشی منجر می شود. مانند قوم اینکاها که با ارتشی 200000 نفره از فرانچسکو پیسارو با 186 نفر شکست می خورد. در طبیعت هم  مغز همه کاره نبوده و سلولها کارهای خود را می کنند. چگونه این تناقض کنترل متمرکز در جوامع را حل کنیم ؟

 

راه توده- آقای امید عزیز. پاسخ به سئوالی که مطرح کرده اید در تخصص من که ستون نامه ها و پاسخ ها را تنظیم می کنم نیست و به همین دلیل آن را برای همکار گرامی خودمان دکتر سهرابی فرستادیم که امیدوارم وقت کرده و دراین مورد نظرات و اطلاعات خود را نوشته و برای انتشار دراختیار ما بگذارد.

 

----------------

 

احمد زاگروس- با سلام ودرود. همواره ازخواندن مطالب راه توده خصوصا سرمقاله ها بهره ها برده ام  و بارها غبطه خورده ام که چرا این موارد را در زندگی روز مره  و واقعیات اجتماع،  نویسندگان راه توده به خوبی دیده وتحلیل میکنند و من عاجزم. اهل تعارف نیستم و واقعیت را می گویم. ولی از خواندن سرمقاله 556 تعجب کردم. در این مطلب ازکوچکترین علت شکست ساسانیان در برابر اعراب مسلمان چیزی نوشته نشده و مسئله به اختلافات حاکمان (که درجای خود مهم است) محدود شده است. در حالیکه اختلاف حاکمان هیچگاه علت تعیین کننده نیست. متشکرم

 

راه توده- دوست گرامی زاگروس- در هر مقاله و تحلیل و تفسیری باید روی نکته ای متمرکز شد که مرکز طرح موضوع است. طبیعی است که در اطراف این موضوع مرکزی مسائل دیگری هم طرح می شود اما بصورت بسیار مختصر و اشاره تا آن هسته مرکزی مورد توجه لابلای بقیه مسائلی که مطرح می شود گم نشود. اتفاقا مراعات نکردن این اصول یکی از ضعف های عمده نوشته های تفسیری است که در مطبوعات منتشر می شود و از جمله شیوه های دقیق نوشتارهای توده ای پرهیز از همین ضعف و پراکنده کردن ذهن خواننده است. بنابراین انتظار نداشته باشید که وقتی مسئله اختلاف در لایه های حکومتی مطرح است و این اختلاف خواه نا خواه متاثر از بحران در جامعه است، ما در یک سرمقاله 30 – 40 خطی برویم دنبال تحلیل همه دلائل فروپاشی یک نظام و یک حکومت. نکته مهم دیگر این که هر نوشته ای باید پاسخ به مسئله روز در جامعه بدهد. حتی اگر درباره یک رویداد تاریخی صحبت می شود. و در پایان، دوست گرامی ما در همین راه توده بارها و بارها درباره دلائل سلطه اعراب و اسلام در ایران و سقوط ساسانیان و دربار فاسد و مستبد آن و همچنین درباره موبدان متحد وابسته به دربار و حتی اختلاف در میان خود آنها مطلب نوشته ایم. شما در بخش جستجوی راه توده همین موضوع را بنویسید و دستور بدهید تا چند ده مقاله منتشر شده در راه توده در همین ارتباط  در برابر چشمتان قرار بگیرد. بنابراین، هیچ سهل انگاری و یا ندانمکاری در آن سرمقاله وجود نداشته و اجازه بدهید ما به سبک و سیاق خود جلو برویم.

----------------

عبداله بنواری- رفقا درود

من یکی از هواداران راه توده هستم. لطفا اگر امکان دارد نظرتان را راجع به ترانه های شاهین نجفی اعلام کنید. باتشکر

 

راه توده- دوست گرامی "بنواری"  اظهار نظر در این باره نیازمند اطلاعات و دانشی است که ما خود را صاحب آن نمیدانیم. اما برای آن که سئوال را بی پاسخ نگذاشته باشیم می نویسیم:

ترانه و موسیقی هر دوران، برخاسته از نیازها و مسائل روز آن دوران است. آقای نجفی و ترانه هائی که می خواند نیز مشمول این نظر است. اما این مسئله نباید موجب شود که ما ضعف مهم ترانه سرائی و آهنگسازی را در سالهای پس از انقلاب نبینیم و نگوئیم. در حقیقت ما در این عرصه با یک سقوط روبرو هستیم که در این سقوط نیز موسیقی ستیزی حاکمیت، جلوگیری از گسترش موسیقی و آواز خوانی زنان و دهها ممنوعیت و تنگ نظری دیگر تاثیر مستقیم دارد. آنچه که اکنون بعنوان موسیقی پاپ و یا جوانان خوانده می شود عمدتا از نظر تکنیک و ملودی بسیار ضعیف است و ترانه ها حرف است تا شعر. این ضعف حتی در موسیقی سنتی هم وجود دارد. ارکسترها متلاشی شده اند، تک نوازی غالب شده و زنان غائب. ما با تقلید هم روبرو هستیم. مثلا ترانه های قبل از انقلاب را بازخوانی می کنند و البته خنده دار است وقتی آقایان ترانه های قبل از انقلاب خانم ها را می خوانند و یا مداحان ملودی ها و حتی بخش هائی از یک ترانه عاشقانه قبل از انقلاب را با کمی تغییر بعنوان روضه و مداحی می خوانند. می بینید که آسان نیست صرفا درباره آقای نجفی نظر بدهیم. موضوع خیلی وسیع تر از یک نظر در باره یک خواننده است. امیدواریم در همین حد که خواندید پاسخی به سئوال شما داده باشیم.

 

----------------

شاهین درویش. رفقا! سلام و خسته نباشید.

غرض از مزاحمت این است که من با محتوا، تحلیل و نتیجه گیری های مقالۀ "فرصت هائی که پیش از یورش رهبری حزب از دست داد!"، همدل نیستم. نخست اینکه شرایط بسیار بغرنج تر از این حرف ها بود. در واقع مرزهای ارتجاع مذهبی با وجود برخی از پتانسیل ها و ریشه های اجتماعی و طبقاتی، با نیروهای آزادیخواه روشن نبود و همپوشانی های زیادی به چشم می خورد. در واقع تا زمان جنبش دوم خرداد و حوالی آن عناصر زیادی از قشری گری و ارتجاع مذهبی در سطح هواداران، کادرهای میانی و حتی رهبران جریان خط امام به چشم می خورد. اگرچه حزب تلاش می کرد تا با پیگیری مستمر سیاست درست خود انسجامی در بین نیروهای خط امام به وجود بیاورد، عملاً چنین انسجامی به شکلی که در جنبش اصلاحات شاهدش هستیم، وجود نداشت.

به نظر من، کاملاً برعکسِ نظر منعکس شده در مقاله، نه تنها پافشاری بر علنیت (بیشتر) سیاستی مخرب و نادرست بود، بلکه عملاً امکان آن هم به خصوص پس از سی خرداد شصت وجود نداشت. آن چه و تا آن حد هم که وجود داشت به همت و پایمردی برجسته ترین و فعال ترین کادرهای با سابقۀ بخش علنی حزب امکان پذیر می شد. عملاً هواداران و اعضای کم تجربه تر حزب از زیر بار این گونه وظایف شانه خالی می کردند، و تا حدود زیادی هم حق داشتند. مسئله هم فقط از جانب حاکمیت و نیروهای قشری مذهبی نبود، عملاً در جامعه در مقابل فعالیت علنی حزب نه تنها مذهبیون، چه قشری، چه میانه رو، چه هوادار حاکمیت، چه ضد آن، موضع فعال و کین توزانه داشتند، در عمل جمع کثیری از مردم عادی و غیر مذهبی هم موضع فعال داشتند.

از نظر من با وجود تأیید درستی خط مشی حزب در مقطع انقلاب و پس از آن بر محور سیاست اتحاد و انتقاد، قصور نه به دلیل عدم اخذ سیاست تهاجمی در عرصۀ فعالیت علنی، بلکه اعتماد بیش از حد به بخش های- ظاهراً یا واقعاً - خط امامی حاکم بود. از نظر من ضمن پیگیری و استمرار سیاست های کلی و استراتژی درست، حزب باید بیشتر در مورد خطر یورش ارتجاع اندیشه می کرد و می بایست کمیسیون های ویژه و کادرهای به خصوصی برای اینکار تدارک می دید. لازم بود به امنیت سازمان مخفی موجود بسیار بیشتر بها داده می شد. سیاست تمرکز کادرهای مخفی صد در صد اشتباه بود. باید مانند شرایط پیش از انقلاب از اصول مخفی کاری محکم همراه با استقلال هسته های مجزا و ایزولۀ کامل همراه با تدارک هستۀ مرکزی در خارج از کشور استفاده می شد. و نیز برجسته ترین، فعالترین و مورد اعتماد ترین کادرهای علنی حزب برای تشکیل هسته های مخفی جدید کاملاً مجزا از سازمان نوید به کار گرفته می شدند. اشکال سر این بود که حزب داشت پوکر روباز بازی می کرد و این سیاست (در عرصۀ عملی)، نه تنها در مقابل عوامل دشمن: کادرهای ساواک، اعضای حجتیه، عوامل متعدد و متنوع امپریالیسم، نادرست بود، حتی در مقابل خط ناب هوادار خمینی هم کاملاً نادرست و بدون احتیاط های لازم برای فعالیت احزاب کمونیستی بود.

من آن چه را از نظر خودم و براساس مشاهدات شخصی ام به آن رسیده بودم را نوشتم. ممکن است ارزیابی های من صد در صد درست نباشد، ولی مطمئنم که اهل فن برخی عناصر درست را در آن خواهند یافت. این یادداشت برای بحث درونی است و اصلاً اصراری به انتشار آن ندارم. گرچه تصمیم در این مورد را بر عهدۀ شورای سردبیری می گذارم.

با درود فراوان برای تلاش های شایستۀ رفقای راه توده

 

راه توده- دوست گرامی؛ آقای درویش. در آن مقاله مورد نظر و اشاره شما هم که به همین مسائل اشاره شده بود. از جمله در اشاره فرصت های از دست رفته. ما نمیدانیم اختلاف نظر شما با آن مقاله در کدام بند آنست؟ مگر منظور شما پافشاری حزب برای فعالیت علنی باشد که در همان مقاله به این نکته هم بعنوان یک غفلت اشاره شده بود. از جمله در فاصله بیانیه 8 ماده ای آیت الله خمینی تا یورش به حزب و یا خوش بینی بیش از حد و .....

ما تصور می کنیم، باید مقالات و تفسیرهای راه توده در باره یورش به حزب و سیاست حزب در دوران انقلاب و پس از انقلاب را بصورت پیوسته خواند نه آن که یک مقاله را محور قرار داد. بهرحال به تمام نکاتی که شما در یادداشت خود به آن اشاره کرده اید، در راه توده پرداخته شده است. بویژه در یادمانده های سردبیر راه توده "علی خدائی" که توصیه می کنیم آن را با دقت بخوانید.

 

----------------

امید- با سلام  و آرزوی سلامتی برای شما. سوالی دارم و ممنون میشوم پاسخ بفرمایید:

کشور ونزوئلا که اکنون بیش از 10سال است که چپ در آنجا حاکم است و با داشتن منابع عظیم چرا این اخبار وحشتناک از آنجا در باره فقر و خالی بودن فروشگاهها و بیکاری و نبودن امنیت و قتل شنیده میشود چرا؟؟ آیا تمرکز و دولتی کردن مشکل بوجود می آورد؟ دارند تهمت می زنند که چپ با پوپولیست یکی است؟

 

راه توده- دوست عزیز. امریکا با تمام توان خود در امریکای لاتین سرگرم انواع توطئه ها و فشارهای اقتصادی و سیاسی برای تغییر حکومت های مردمی، دمکراتیک و یا نا همسو با امریکاست. بویژه در کشور صاحب نفتی مانند ونزوئلا که تحریم و محاصره اقتصادی شده و در داخل نیز توسط نیروهای راست و سرمایه داری از هیچ فشار دریغ نمی شود. از یک طرف مردم را محاصره اقتصادی می کنند و بحران کمبود بوجود می آورند و از سوی دیگر انگشت اتهام را به سوی دولت دراز می کنند که ناتوان است و نمی تواند شکم مردم را سیر کند. از یکسو امریکا شیر نفت خود را باز کرده و سقوط تاریخی قیمت نفت را در جهان موجب شده تا علاوه بر روسیه، کشورهائی مانند ونزوئلا را در فشار سقوط در آمد ناشی از نفت قرار بدهد و از سوی دیگر همین نفت ارزان را هم اجازه نمی دهد ونزوئلا صادر کند. اوپک را توسط عربستان و قطر در اختیار گرفته و آنها نیز در نقش متحد توطئه های نفتی امریکا عمل می کنند. اینها نکاتی است که باید هنگام شنیدن اخبار به آنها توجه کرد.

 

----------------

منصور بهمنی. با سلام

درباره مقاله راه توده شماره 557 با عنوان: پاسخ به یک سوال: فرصت هایی که پیش از یورش، رهبری  حزب از دست داد.

مقاله در خور تعمقی است ولی با برخی نتیجه گیری های آن موافق نیستم.

در این مقاله به مسئله جنگ با عراق و موضع حزب در تقابل با ادامه دهندگان جنگ اشاره ای نشده  درحالی که عامل مهمی در سیر حوادث بود.

انتخاب سیاست تهاجمی در آن موقع، جز تلفات بیشتر هیچ ثمری نداشت. جنگ انقلاب را تضعیف کرده بود و چنین سیاستی حزب را در وضعیت بدتری قرار میداد.

 

راه توده- آقای بهمنی گرامی، ممکن است عین جمله ای که شما از آن بعنوان سیاست تهاجمی نام برده اید را برای ما نقل کنید؟ کجا چنین غلطی در راه توده منتشر شده؟ ذهنیات و برداشت های احتمالی خود را هنگام خواندن یک مقاله که نمی شود جانشین آنچه با سیاه روی سفید نوشته شده مطرح کرد. آن مقاله را با دقت بار دیگری بخوانید و حتما پیش و پس از جمله مورد نظر خود را هم چند بار بخوانید تا به نتیجه ای غیر از نتیجه که برای ما نوشته اید برسید!

 

به تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                      راه توده شماره 561 - 7 مرداد ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت