برخی بررسی ها...- احسان طبری- 12 نیاکان ما ایرانیان مذاهب را پشت سر گذاشته اند
این یکی از دقیق ترین و خواندنی ترین فصول کتاب برخی بررسی ها و جنبش های اجتماعی ایران است. فصلی که در نوع خود پاسخ به حاکمیت مذهبی بر ایران کنونی است. در این فصل با ظهور زردشت در ایران آشنا می شوید که خود قیامی بود علیه خرافات و اندیشه های عقب مانده حاکم بر ذهن مردم ایران. آئینی که باورهای انسان را از خدا و فرشتگان آسمانی به زمین آورد و توصیه به مناسبات انسانی کرد. قدرت حاکم و پادشاهان او را کشتند و آئینش را ربودند تا تبدیل به ایدئولوژی سلطنت استبدادی خود کنند. کاری که با تمام مذاهب و از جمله اسلام شده است. باید خواند و دانست که بر نیاکان ما ایرانیان چه گذشته و به چه دلیل امروز نیز پایدار نیست. حکومت ها می روند، حتی مذاهب رنگ عوض می کنند. این درس را هیچ حکومتی تا لحظه سقوط نیآموخته است.
|
نه بی تخت شاهی بود، دین به پای نه بی دین بود پادشاهی به جای چنین پاسبانان یکدیگرند تو گویی که در زیر یک چادرند
فردوسی
تشکل جهان بینی رسمی دینی در آغاز ساسانیان یک فصل مهم از تاریخ تکامل ایدئولوژی مذهبی در ایران
طرح مساله
«مزده یسنه» یا آئین زرتشت مهم ترین جهان بینی ایرانی است که به وسیله زرتشت بین سه هزار تا دو هزار و پانصد سال پیش، در دوران گذار اقوام آریایی از حالت کوچ به حالت سکونت، بر پایه دین کهن مزدایی و علیه بسیاری از خدایان و فرشتگان و معتقدات آن، پدیدار شده است. بر گرد این محور بعدها ادیان مختلف مانند مهرپرستی، ناهید پرستی، کیش زروانی، کیش مانی، کیش مزدک پدیدار آمده است. بر گرد این محور حتی «فلسفه خسروانی» یا «فلسفه فهلویون» که اشراقیون پس از اسلام (از سهروردی تا صدرا) از آن سخن می گویند، پدیدار شده است. تا حد زیادی باید پیدایش صوفی گری را، هر چند به طور مستقیم، با این مبدا مربوط دانست. مزده یسنه در دین یهود و دین مسیح و دین اسلام تاثیر فراوان داشته و به ویژه، بین شیعی گری و عقاید مزده یسنه (علی الخصوص در اشکال قریب العهد با اسلام)، شباهت زیادی است. برای آن که سخن در این مورد کامل تر شود باید از تاثیر عقاید مزده یسنه در فلسفه یونان (مثلا هراکلیت، فیثاغورثیان، افلاطون، رواقیان و نوافلاطونیان و غیره) سخن گوییم. کوتاه سخن: جهان بینی مزده یسنه یکی از منابع مهم جهان بینی های مذهبی، عرفانی و اشراقی، فلسفی در ایران و اروپاست و از همین رو، باید تکامل و نقش آن به دقت مطالعه شود. به نظر نگارنده، مزده یسنه دو دوران تکامل مهم را گذرانده است: یکی از آغاز پیدایش آن که به ویژه اوستا (ازگات ها گرفته تا خرده اوستا) روایت گر آن است. این دورانی است پر از نبرد مزده یسنان (پیروان زرتشت و افراد خاندان او) با دیویسنان. این دوران با بسی افسانه ها آمیخته و در اوستا از اسامی فراوانی به شکل مثبت و منفی نام برده شده است: زرتشت کسانی را ثنا گفته و کسانی را نفرین کرده و پژوهنده می تواند تصویری از نبرد طبقات، افراد و عقاید در این توضیحات بیابد. با آن که زرتشت به دست مخالفان خود ظاهرا شهید شد، ولی کیش وی توانست پیروز گردد. سپس این کیش، به ویژه در دوران پس از غلبه اسکندر، تاریخچه متناقضی را طی نمود به گونه ای که زمانی کیش ایزدانی مانند آناهیتا و مهر بر کیش اصلی، یعنی کیش اهورمزد، غلبه یافتند.
مرحله دوم و مهم سیر تکاملی دین زرتشتی آغاز دوران ساسانی است که دست کم از زمان اردشیر بابکان تا دوران شاپور دوم معروف به ذوالاکتاف یعنی قریب 150 سال تمام را در بر می گیرد. در این دوران دراز یکی از نقاط مهم توجه شاهان ساسانی و موبدان و هیربدان زرتشتی در خدمت آنان، روبراه کردن جهان بینی مزده یسنه، گردآوری اوستا و خرده اوستا و به احتمالی ابداع یا تکمیل دین دبیره (خط اوستایی)، پیراستن دین از الحاد، تنظیم قواعد و آداب و رسوم عبادت زرتشتی بود. علل متعددی این امر را ضروری می ساخت. اول آن که، ساسانیان خود را وارث نژادی و معنوی شایسته و بایسته هخامنشیان یا به زعم آنان کیانیان می دانسته اند و بر آن بودند که سیطره اشکانیان چیزی جز دنباله بد خدایی و حاکمیت اهریمنی اسکندر گجستگ نبوده و تنها آشفتگی در دین و کشور به بار آورده است و کار آن هاست که این آشفتگی را پایان دهند. چنان که خواهیم دید، ارداویراف یکی از تنظیم کنندگان امور دینی در این ایام تقریبا همین علت را بیان می دارد. حکومت ساسانی که به وسیله اردشیر بابکان – که خود از خاندان روحانی زرتشتی بود - بنیاد یافت، یک حکومت تئوکراتیک (در اصطلاح ساسانی دین سرداری) بود و به آتشکده و صنف موبدان و خیربدان تکیه داشت. دین و جهان بینی دینی و کتاب مرکزی آن، اوستا، برایش ارکان عمده قدرت و حاکمیت بود و می بایست در این زمینه تکلیف خود را روشن گرداند. دوم آن که، چنان که موبد تنسر در نامه معروف خود، که از آن سخن خواهیم راند، صریحا می گوید کار بدعت گذاری و ساختن آتشکده های مجزا در ایران در دوران ضعف حکومت مرکزی در زمان اشکانی بالا گرفته بود. حتی برخی از شاهان اشکانی ظاهرا در صدد برآمده بودند که به این آشفتگی ها خاتمه دهند ولی موفق نشدند. شاهان ساسانی به طور قطع خواستار ایجاد تمرکز شدید در زیر سیطره استبدادی خود بودند و چگونه ممکن بود امحاء رژیم ملوک الطوایف سیاسی و ایجاد مرکزیت سیاسی را با امحاء ملوک الطوایف مذهبی و ایجاد مرکزیت دینی همراه نساخت. سوم آن که، در این ایام کار مسیحیت بالا می گرفت. در دوران شاپور دوم ساسانی قسطنطین دین مسیح را رسما پذیرفت و این دین به تدریج حتی در ایران مبلغان زبردستی می یافت. از سوی دیگر، سلسله کوشانی در شرق به بوداگری گراییده بود. دین مزدایی بین دو رقیب محصور شد. نمی شد کار ایدئولوژی رسمی مذهبی «شاهنشاهی» را در قبال رقیبان نوظهور مهمل گذاشت. چهارم آن که، در دوران شاپور اول ساسانی و هرمز اول و بهرام اول کار مانی گری سخت موبدان زرتشتی را پریشان خاطر ساخته بود. شاپور اول و هرمز اول با مانی گری، بنا به یک سنت در سیاست شاهان ساسانی، راه مدارا در پیش گرفتند، ولی بهرام اول سرانجام در قبال فشار قوی روحانیت مزدایی تسلیم شد و مانی را برای «محاکمه» در اختیار آنان گذاشت. نفوذ طولانی مانی گری در دولت و مردم بار دیگر کاری را که در دوران اردشیر برای روبراه کردن جهان بینی رسمی شده بود، کمابیش مختل ساخت و در دوران شاپور دوم لازم آمد که بار دیگر به آراستن دین و کتاب دینی پرداخته شود. هچنین، مطالعه جریان تشکیل ایدئولوژی دینی در آغاز ساسانیان از این جهت جالب است که ما نمی توانیم نقطه مقابل (آنتی پد) آن را که الحاد مانی گری و زروانی و مهرپرستی مزدکی باشد، مطالعه کنیم، بدون این که آن را مطالعه کرده باشیم. نبرد طبقاتی در عرصه ایدئولوژیک در ایران معمولا بین دین رسمی و الحاد انجام گرفته است و بررسی هر دو قطب برای بررسی این نبرد طبقاتی ضرور است. به علاوه جهان بینی مذهبی البته به شکل اختلاطی و سنکرتیک و به مثابه جنگ کلیه علوم (چنان که در مجموعه دینکرات دیده می شود) تنها بروز جهان بینی در ایران بیش از اسلام است. تفکر ایرانی از مثبت و منفی، مترقی و ارتجاعی در این شکل بروز کرده است و از همین رو، مطالعه تئولوژی زرتشتی برای مطالعه سیر تکامل جهان بینی ها در ایران ضرور است. به ویژه این که در این دوران تشکیل مجدد جهان بینی دینی، چهار تن از بزرگ ترین موبدان زرتشتی یعنی به ترتیب تنسر، ارداویراف، کرتیر و آذرپاد مهرسپندان ظهور کرده اند که نام آوران روحانیت زرتشتی هستند و از هر چهار تن آثاری باقی مانده است و در واقع، از سرشناس ترین متفکران ایرانی پیش از اسلام اند. نه تنها افراد عادی ایرانی، بلکه «خواص» و روشنفکران کتابخوان نیز تصوری از شخصیت این چهار تن ندارند و ای چه بسا نام آن ها را نیز نشنیده اند. بنابراین، شناساندن آن ها یک وظیفه ملی است. بر همین اساس، هدف این بررسی، علاوه بر نشان دادن تلاش هایی که این روحانیون و ایدئولوگ های بزرگ زرتشتی برای آراستن دین رسمی می کرده اند، معرفی شخصیت ویژه و گاه بسیار جالب خود آن هاست. پاسخ به این موضوع که دین رسمی ساسانی با آموزش زرتشت از جهت کاست و فزود و آرایش و پیرایش چه ارتباطی دارد، کار آسانی نیست؛ زیرا اولا معلوم نیست جز «گات ها» که بخش کهن تر اوستاست، اصالت بخش های دیگر تا چه اندازه است، در ثانی، معلوم نیست که تا چه اندازه کیش «آناهیتا» و پرستش آب و آتش که در دوران اشکانی در همه ایران از جمله در پارس رواج کامل داشته، در تحول تازه مزده یسنه اثرات خود را باقی گذشته است؛ آن چه مسلم است اثرات خود را باقی گذاشته است. در یک مطلب نباید تردید کرد و آن این که مزده یسنه در این دوران چهره ای نو به خود می گیرد تا بهتر بتواند خادم جامعه اشرافی عصر خود که با نظام ویس و دودمانی زرتشت تفاوت های بسیار داشته است، قرار گیرد. تنسر، ارداویراف، کرتیر و آذرپاد مهرسپندان وظیفه خویش را در این مقطع طبقاتی انجام داده اند. برای مطالعه شماره های پیشین لینک های زیر را می توانید مطالعه کنید: 1 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html 2 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html 3 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html 4 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html 5 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html 6– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html 7– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html 8– http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/may/index551.html 9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.html 10– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.html 11– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:
|
شماره 555 راه توده - 20 خرداد ماه 1395