برخی بررسی ها...- احسان طبری - 13 ساسانیان در آستانه سقوط و سلطه اعراب بر ایران
«این توصیف از آن شرایط کارنامه امروز ج. اسلامی نیست؟: حجاب و حفاظ و ادب مرتفع شد. قومی پدید آمدند نه متحلی به شرف هنر و عمل، نه ضیاع موروث، نه غم حسب و نسب، نه حرفت و صنعت، فارغ از هر اندیشه، خالی از هر پیشه، مستعد برای غمازی و شریری و انهاء اکاذیب و افتراء و از آن تعیش و به جمال حال رسیده و مال یافته. شهنشاه منهیان و جواسیس برگماشت بر اهل ممالک، مردم جمله از این هراسانند و متحیر...»
|
تنسر
تنسر که برخی از مورخان اسلامی نامش را با تحریف کامل «ابرسام» ثبت کرده اند، موبدان موبد عهد اردشیر بابکان (دوران سلطنت: 226- 241 م) است و موبدان موبد همراه سپهبد و دبیربد (رئیس دبیران) نقش بزرگی در مشاوره با شاه و تعیین جانشین او داشتند و گاه نقش موبدان موبد یا هیربدان هیربد در حل مساله وراثت در سلطنت نقشی قاطع بود. اردشیر به تنسر اعتماد و علاقه وافر داشت و لذا فرمان داد تا وی متون پراکنده اوستا عهد اشکانی را گردآورد و از آن ها یک کتاب موثق، قانونی، رسمی و یگانه به وجود آورد. اوستایی که تنسر گرد آورد، به عنوان سند واحد در معبد «آذرگشنسب» واقع در شیز نهاده شد. از تنسر اثری برجاست که نامه تنسر نام دارد. این نامه ای است که تنسر به گشنسپ شاه پادشاه طبرستان نوشته و او را به اطاعت از اردشیر اندرز می دهد، امری که عادی است، زیرا در پایان حکومت اشکانیان نفوذ ملوک الطوایف و شاهان محلی اوج یافته و اردشیر نیازمند بود به دست یاران با نفوذ خود، نفوذ خود را به نواحی دوردست بسط دهد. طبرستان برای پادشاه پارس چنین نقطه دوردستی بود. متن پهلوی نامه تنسر از میان رفته است، ولی خوشبختانه ترجمه آن به پارسی دری در تاریخ طبرستان از آن ابن اسفندیار محفوظ مانده است. کریستن سن و مارکوارت عقیده دارند که نامه تنسر در حوالی سال های 557 – 570 تنظیم شده، زیرا در آن آثار و اشاراتی است که نمی تواند به عهد اردشیر مربوط باشد و مربوط به دوران اخیر عهد ساسانی است. به نظر نگارنده استنساخ متون کهن و افزودن چیزهایی از جانب نساخان و شاهان بر آن ها از امور متداول در ایران پیش و پس از اسلام است و این سرنوشت همه کتاب های آن عهد است که بارها «تجدید تصنیف» و مدرنیزه شده است و به هیچ وجه دلیل بر مجعول بودن آن کتب نیست. البته، کریستن سن و مارکوارت حق دارند که باید به این متون نقادانه برخورد شود و عناصر کهن و نوین در آن روشن گردند. این کاری است که باید در مورد همه متون این ایام از اوستا به بعد انجام گیرد. به هر حال، نخستین بار "دارمستتر"، خاورشناس فرانسوی، متن ترجمه دری نامه تنسر را در مجله آسیایی در 1894 نشر داد. سپس محقق ایرانی آقای مجتبی مینوی نسخه ای را که نیم قرن از نسخه دارمستتر کهن تر و اصیل تر بود به دست آورد و بار دیگر این متن را در سال 1933 تجدید چاپ کرد. نامه تنسر از اسناد بسیار معتبر برای شناخت جامعه ساسانی است، زیرا اطلاعات مندرج در آن، به شهادت اسناد و روایات دیگر، اغلب درست و دقیق است. در نامه تنسر، مانند اسناد مشابه اشاره ای به آشفتگی فکری و اخلاقی زمان شده است، که کریستن سن آن را به دوران جنبش مزدکیان مربوط می داند. این البته حدس است و دلیلی در دست نیست که این بخش از نوشته تنسر مربوط به زمان خود او نیز نباشد. به هر صورت، از آن جا که این توصیف که در اغلب متون ساسانی مانند کلیله و دمنه و خدای نامه و غیره نیز دیده می شود، جالب است آن را می آوریم، تنسر می نویسد: «حجاب و حفاظ و ادب مرتفع شد. قومی پدید آمدند نه متحلی به شرف هنر و عمل، نه ضیاع موروث، نه غم حسب و نسب، نه حرفت و صنعت، فارغ از هر اندیشه، خالی از هر پیشه، مستعد برای غمازی و شریری و انهاء اکاذیب و افتراء و از آن تعیش و به جمال حال رسیده و مال یافته.» اتفاقا با توجه به آن که تنسر در نامه خود از وجود شبکه جاسوسی شاه (البته با لحن دفاع از آن) صبحت می کند، این مطالب می تواند به آن ایام مربوط باشد. وی می نویسد: «اما دیگر که نبشتی شهنشاه منهیان و جواسیس برگماشت بر اهل ممالک، مردم جمله از این هراسانند و متحیر شدند...» از همین رو، چه شگفتی است که این منهیان و جواسیس که مردم از آن هراسانند مستعد غمازی و شریری و انهاء اکاذیب و افتراء برای جمع مال باشند؟ در جوامع طبقاتی از کهن و نوین این نوع توصیفات همیشه صادق و منطبق با واقع است. نکته دیگری که مایلیم از نامه تنسر نقل کنیم مطلبی است که در مقدمه این بررسی آورده ایم و حاکی از وجود «فئودالیسم دینی» است. تنسر در باره آن می نویسد: «ملوک طوایف هر یک برای خویش آتشگاه ساخته و آن همه بدعت بود، که بی فرمان پادشاهان قدیم نهادند، شهنشاه باطل گردانید و با مواضع اول نقل گردانید». نامه تنسر نشان می دهد که وی موبدی تیزهوش بود و روحانیت و سیاست را همراه داشت و اردشیر شخص مناسبی را برای تنظیم امور مذهب برگزیده بود. برای تکمیل اطلاع در باره تنسر این نکته را نیز بیافزاییم که چنان که کتاب پهلوی دنکرات (دینکرد) – که یک دایره المعارف علوم دینی و عقلی به زبان پهلوی است- در آخرین بخش سوم، خود می گوید، تنسر به دستور اردشیر بابکان مامور می شود فصول پراکنده این کتاب را که «ولخش» اشکانی نیز قبل از وی تا حدی گرد آورده بود، گرد آورد. در واقع، بر همین مجموعه است که در دوران شاپور اول ساسانی مطالبی افزوده می شود.
بخش های پیشین از لینک های زیر قابل مشاهده است:
1 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html
2 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html
3 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html
4 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html
5 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html
6– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html
7– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html
8– http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/may/index551.html
9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.html
10– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.html
11– http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html
12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:
12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html
|
شماره 5565 راه توده - 27 خرداد ماه 1395