راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نتایج 30 سال

اقتصاد آزاد

در ج. اسلامی

 

 

یکی از خوانندگان راه توده در پیامی  برای ما نوشته است:

 

"سه خصوصیت باعث می‌شود بازار و اقتصاد آزاد را قدیمی ترین نهاد دموکراتیک بشری بدانیم:

1- تکثر، در جوامع دموکراتیک افکار متکثرند. در بازار نیز تولید کنندگان و عرضه کنندگان کالا متکثر و متنوع هستند.

2- رقابت، در جوامع دموکراتیک افکار متکثر برای بدست آوردن آرای بیشتر با یکدیگر رقابت می‌کنند. در اقتصاد آزاد نیز تولید کنندگان و عرضه کنندگان بازار برای بدست آوردن مشتری بیشتر و سهم بیشتر از بازار با یکدیگر رقابت می‌کنند.

3- قدرت انتخاب، در جوامع دموکراتیک این مردم و اکثریت مردم هستند که انتخاب می‌کنند به چه اندیشه‌ای رای بیشتری دهند و چه اندیشه‌ای منافع اکثریت جامعه را تامین می‌نماید. در بازار نیز این مصرف کنندگان کالاها هستند که انتخاب می‌کنند کدام تولید کننده یا عرضه کننده کالا کالاهایش باکیفیت تر است و قیمت منصفانه تری را دارد.

 این سه خصوصیت مشترک چه در جوامع دموکراتیک که مبتنی بر رای مردم هستند و چه در اقتصاد آزاد باعث می‌شود، اکثریت مردم در و ضعیت عادلانه تری نسبت به جوامع دیکتاتوری یا جوامعی که اقتصادبازار آزاد حاکم نیست قرار بگیرند و ظلم کمتری در حق آنها روا داشته شود.

شما این 3 خصوصیت بازار آزاد را حذف کنید و جامعه بهتری را پیشنهاد نمایید تا سازو کارهای عادلانه تری بر  تولید و توزیع حاکم شود. در چنین حالتی بشریت مرهون کشف شما خواهد بود.

مشکل اصلی کشور ما نیز متاسفانه نبود اقتصاد آزاد واقعی و دست داشتن قدرتمندان، بنیادها و نهادها در حوزه اقتصادمی باشد. قدرتمندانی که باعث می‌شوند شروع مسابقه اقتصاد در یک خط و بطور عادلانه انجام نشود."

 

نوشته این خواننده نشان می‌دهد که نقد ما بر اقتصاد بازار آزاد نقد درستی بوده است. بحث ما این نبود که اقتصاد بازار آزاد فی نفسه بد است یا خوب است، دموکراتیک هست یا نیست، رقابت در آن انجام می‌شود یا نمی‌شود و رقابت بد است یا خوب. سخن ما از اساس این بود که اقتصاد بازار آزاد "غیرقابل ارزیابی" است. چرا؟ چون هر اتفاقی روی دهد و هر بلایی که بر سر اقتصاد کشور ما بیاید هواداران اقتصاد آزاد خواهند گفت که اقتصاد کشور ما یک "اقتصاد آزاد واقعی" نیست! یعنی همان چیزی که نویسنده این پیام نیز مدعی است. بنابراین، این یک نظام اقتصادی است که به مردم، به برنامه ریزان، به موافقان و مخالفان آن امکان ارزیابی نتایج آن را نمی‌دهد. می‌توان مانند ایران 30 سال خصوصی سازی کرد و بعد از 30 سال هنوز یک ارزیابی از نتایج و پیآمدهای آن بر اقتصاد ایران نداشت که نداریم. فقط این را می‌دانیم که بقول روزنامه "دنیای اقتصاد" – ارگان سرمایه‌داری تجاری ایران- هرجا کارخانه و بنگاهی بزرگ بوده، به دیگر بنگاه‌های عمومی واگذار شده و هر جا کوچک بوده تکه تکه شده و نابود شده است. ولی معنایش این نیست که جلوی خصوصی سازی را از این پس خواهیم گرفت تا مشکل حل شود. خیر! از 30 سال پیش این را می‌دانستیم، امروز هم می‌دانیم و تا 30 سال دیگر هم ادامه خواهیم داد. چون تدابیر، سیاست ها، پیشنهادها و برنامه های اقتصاد بازار اصلا برای ارزیابی و اصلاح تدوین نمی شوند. به آنها باید ایمان مذهبی داشت و نه روش اصلاح و خطای علمی. برنامه‌ای که هر نتیجه مثبتی که می‌بینیم ناشی از اجرای آن است و هر پیآمد منفی ناشی از عدم اجرا یا اجرای بد، یا واقعی نبودن اقتصاد بازار.

می گویند اقتصاد کشور ما اقتصاد آزاد واقعی نیست، ولی اگر بپرسید چه زمانی اقتصاد آزاد واقعی بوجود خواهد آمد؟ پاسخ خواهند داد: هیچگاه! بقول دکتر موسی غنی نژاد مشاور دائم العمر همه دولت‌های جمهوری اسلامی از هاشمی رفسنجانی تا محمود احمدی نژاد :

"اقتصاددانان معتقدند که بازار آزاد رقابتی در آرمانی‌ترین شکل آن یعنی بازار رقابت کامل... هیچ اقتصاددانی مدعی امکان دست یافتن به این وضعیت آرمانی نیست، بلکه مساله حرکت به سمت آن است (تابناک 18 اردیبهشت 95)" یعنی چه؟ یعنی اقتصاد آزاد " واقعی" که خواننده راه توده مدعی شده‌اند که در ایران تحقق پیدا نکرده اصولا بنا بر فرض نظری آن هیچگاه تحقق پیدا نمی‌کند و در هیچ کجای جهان هم تحقق پیدا نکرده است، فقط می توان به سمت آن حرکت کرد.

اتفاقا در غرب هم این بحث وجود دارد و هر گاه که مخالفان اقتصاد بازار آزاد از پیامدهای ویرانگر آن بر اقتصاد و جامعه و زندگی و معیشت مردم و رکود و انحطاط اقتصادی انتقاد می‌کنند، کارشناسان سرمایه‌داری مالی و مشاوران اقتصادی دولت‌ها و هواداران اقتصاد بازار آزاد می‌گویند "اقتصاد بازار واقعی" تحقق پیدا نکرده است! یعنی در غرب و کشورها سرمایه‌داری هم مدعی هستند که اقتصادشان اقتصاد بازار واقعی نیست. بنابراین ما با یک نظریه و نظم اقتصادی موهوم و غیرقابل تبیین، غیرقابل ارزیابی، غیرقابل نقد و بررسی، غیرقابل تجربه اندوزی، غیرقابل آزمایش و خطا یا در یک کلام با نظریه‌ای غیرعلمی سر و کار داریم که اصرار در کاربست آن بر اقتصاد یک کشور ناگزیر آن را به سمت انحطاط سوق می دهد.

در مورد آنچه هم خواننده راه توده در مورد رابطه اقتصاد بازار آزاد با "دموکراسی"، "رقابت"، "حق انتخاب" و نظیر آن بیان داشته‌اند ایشان را مراجعه می‌دهیم به همکاری نظریه پرداز اقتصاد بازار "توماس فریدمن" با پینوشه و کودتاگران علیه دموکراسی در شیلی و تبدیل شدن دولت پینوشه به مدل و نمونه اجرای اقتصاد بازار آزاد در کشورهای توسعه نیافته! فکر می‌کنیم همین نمونه برای سنجش عیار ادعای رابطه میان بازار آزاد و دموکراسی کافی باشد.

 

 

تلگرام راه توده:

Https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 570  راه توده -  هشتم مهر ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت