راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

واقعیات

تلخ و خونین

دهه 60

فراموش نمی شود!

 

 

 

از فردای اعلام نامزدی حجت الاسلام ابراهیم رئیسی برای انتخابات ریاست جمهوری، به ناگهان پرونده قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67، در وسیع ترین سطح در میان مردم آغاز به گشودن کرد. همین بازگشائی ملی از دلائل شکست سنگین رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری 96 و پیروزی قاطع حسن روحانی شد. در نیمه راه پایانی کارزار آن انتخابات، رهبری جمهوری اسلامی نیز برای دفاع از رئیسی و توجیه جنایاتی که در زندانها صورت گرفت به میدان آمد و مدعی شد "مبادا جای مجرم و مظلوم را اشتباه بگیرید". یعنی آنها که اعدام شدند مجرم بودند و رئیسی مظلوم!

کار به همینجا ختم نشد. ظاهرا پس از انتخابات حکومت و اتاق های فکر وابسته به بیت رهبری و نهادهای وابسته به آن در پی چاره ای برآمدند تا بلکه برای تصمیمات و برگماری های آینده بتوانند فجایع دهه 60 را توجیه کنند و آن را وارونه تحویل جامعه بدهند. ابتدا چند امام جمعه در تهران و خوزستان و خراسان و کرمان و اصفهان به دفاع از جنایات دهه 60 برخاستند و این دهه را دهه تثبیت جمهوری اسلامی و فداکارهای امثال "گروه مرگ" (تیم سه نفره اشراقی، رئیسی و نیری در تهران) که هدایت هیات های اعدام در استانها و شهرهای دیگر را نیز برعهده داشتند معرفی کردند. ماجرا به همینجا نیز ختم نشد و در ادامه آن اکنون ستایش از آنچه در دهه 60 روی داد به یک کارزار حکومتی که سرنخ آن در دست همان کسانی است که رهبر برگزیدند، اعدام کردند و نهادهای حکومتی وابسته به بیت رهبری و قوه قضائیه را در دست دارند شروع شده است. حتی بسرعت در کتاب های درسی تا پیش از شروع سال تحصیلی فصولی را بنام "دهه درخشان تثبیت انقلاب و جمهوری اسلامی" (دهه 60) گنجانده و مشغول گنجاندن هستند.

در این تلاش ها، سعی می شود همه رویدادهای این دهه به سود حاکمیت کنونی مصادره شود و بسیاری از وقایع و اعتراضات عمومی نیز زیر پوشش ماجراجوئی خونین سازمان مجاهدین خلق برای ترور و انفجار پنهان شود. تر و خشک را در این تنور آتش بزنند و نگویند که ماجراجوئی مجاهدین روی دیگری هم داشت و آن جنایات و اعدام ها و ترورهای حکومتی بود. بستن روزنامه ها و بستن فضای سیاسی کشور و یورش به همه احزاب و سازمان های سیاسی بود که هیچ نوع همسوئی با حادثه آفرینی های مجاهدین خلق نداشتند و حتی آن را – مانند حزب توده ایران- محکوم می کردند. در سالهای آغازین همین دهه، مردم مخالفت با ادامه جنگ با عراق را شروع کردند و حکومت نخواست پنبه را از گوش خود در آورد و با سرکوب مردم و تشدید سانسور اخبار مخالفت ها به جنگ ادامه داد. آنقدرادامه داد تا پیروزی ها از کف رفت و در بدترین و ضعیف ترین شرایط جنگی و در محاصره بحران اقتصادی در داخل کشور و خطر تهاجم نظامی امریکا به ایران تن به خاتمه جنگ دادند. از جمله مخالفان ادامه جنگ که دو سال بعد به شعار مردم در خیابانها تبدیل شد حزب توده ایران بود که در آستانه مرحله دوم جنگ و ورود قوای نظامی ایران به خاک عراق، با صدور جسورانه اطلاعیه ای ادامه جنگ با عراق را خواست امپریالیسم امریکا به سرکردگی امریکا اعلام کرد. آنگاه که مردم در دو نوبت و به بهانه دو بازی فوتبال با شعار علیه جنگ به خیابانهای مرکزی تهران آمدند، رهبران حزب توده ایران، از جمله به جرم همین مخالفت با ادامه جنگ اما بنام "جاسوسی" و تکرار نظر اتحاد شوروی وقت برای مخالفت با ادامه جنگ هنوز در اتاق های شکنجه و اعتراف گیری در دو زندان توحید و اوین بودند.

اکنون، در آستانه سالگرد قتل عام سیاسی 67 و دلائلی که در بالا به آنها اشاره شد، بخوانید گزارش دو شورش مردمی در سال 1363 را به قلم آقای "شیرعلی نیا" که از پژوهشگران تاریخ جمهوری اسلامی است و ظاهرا از جمله افرادی که از دل حکومت بیرون آمده و قلم بگشوده اند.

آقای شیرعلی نیا می نویسد:

 

17 مهر1363 تماشاگرهايی که آمده بودند پس از 5سال بازی دو تیم قدرتمند فوتبال پایتخت را ببینند بعد از لغو بازی با عصبانيت شعار ‌دادند: «مرگ بر کمیته، مرگ بر جان‌فدا» جان‌فدا رئیس هیات فوتبال تهران بود و کمیته‌اي‌ها هم برای ختم غائله آمده بودند.

هاشمی رفسنجانی همین روز در دفتر خاطراتش نوشت: «تماشاچیان شلوغ و خرابکاری کرده‌اند؛ دست ضدانقلاب در این خرابکاری دیده می‌شود.»

 روزنامه جمهوری اسلامی نیز ماجرا را به پای ضد انقلاب نوشت: «عوامل ضد انقلاب در جریان حوادث استادیوم شیرودی، تراکت‌هایی حاوی شعارهای سیاسی در داخل محوطه استادیوم چسبانده‌اند... در این تراکت‌ها علاوه بر تبلیغ نمودن برای صلح و مخالفت با ادامه جنگ با رژیم عراق، به مقدسات انقلاب اسلامی نیز توهین شده است»

تبلیغ برای صلح و مخالفت با ادامه جنگ در  سال‌های جنگ گناهی نا بخشودنی محسوب می‌شد.

اما اصل ماجرا چه بود؟

بعد از این واقعه، برای پیشگیری از تکرار آن فدراسیون فوتبال اطلاعیه داد که ورزشگاه‌های داخل شهر ظرفیت بازی‌های مهم را ندارد و اتوبوسرانی هم گفته ظرفیت کافی برای رساندن مردم به ورزشگاه آزادی را ندارد؛ پس تا توسعه ورزشگاه شیرودی و تهیه سرویس اتوبوسرانی برای ورزشگاه آزادی و آماده شدن ورزشگاه تختی بازی‌ها به تعویق می‌افتد که نتیجه‌اش تعطیلی مسابقات در آن سال شد. بعد هم فدراسیون اطلاعیه داد و مطبوعات ورزشی را مقصر اصلی اعلام کرد!

 

کمتر از دو ماه بعد، این بار اتفاقی مشابه برای بازی دوستانه‌ي تیم ملی فوتبال ايران با تیم فوتبال باشگاه بوتوف بلغارستان افتاد. از روز 30 آبان اعلام شده بود روز جمعه 2 آذر مسابقه در استادیوم آزادی برگزار می‌شود. مردم زیادی به ورزشگاه آزادی آمدند اما در استادیوم آزادی سمینار بسیج برپا شده بود و برنامه اعزام رزمنده‌ها به جبهه ها!

گفتند مسابقه به ورزشگاه شیرودی منتقل شده است. مردمی که با سختی به ورزشگاه آزادی رسيده بودند راهی ورزشگاه شیرودی شدند اما خیلی‌ها وقتی به شیرودی رسیدند بلیت مسابقه تمام شده بود و به استادیوم راه پیدا نکردند و دوباره درگیری و شعار. دود لاستیک‌های آتش‌گرفته همه‌جا را گرفت. این بار شهربانی آمد و با شلیک تیر هوایی و گاز اشک‌آور مردم را متفرق کرد و البته مردم هم به ماشین‌های پلیس حمله کردند و درگیری مفصلی شد. بخشی از شعارها علیه پلیس بود: «مرگ بر پلیس، مرگ بر پلیس فاشیست.» همزمان بازی فوتبال هم در حال برگزاری بود و ایران با یک گل بازی را برد و پس از چند ساعت درگیری خیابانی پایان یافت.

چند نکته:

1- اغلب آنچه در روایت‌های رسمی از فضای دهه 60 روایت شده تصویری بازسازی‌شده از یک جامعه‌ي نسبتا خوشبخت، صمیمی و فداکار است و کمتر به نا بسامانی‌های آن دوره پرداخته شده است. حتی احوال و نظرات اکثریت مردم درباره مسايل مهم سياسي و فرهنگي نيز زیر روایت‌های رسمی فراوان پنهان شده است.

2- همین گزارش‌ها از دو اتفاق فوتبالی نشانه‌هايی از این دهه دارد که نمونه‌هایش را در مواردي ديگر نيز یافته‌ام که بتدریج خواهم نوشت. فضای بسته و انگ خوردن منتقدان و معترضان یکی  از ویژگی‌هاي منفی دهه 60 بود.

3- از نظر سیستم اداری و مسایل اجتماعی نیز دهه‌ي شصت وضعیت درخشانی نداشت. همان روز مسابقه‌ي دوم آذر63 تعدادی از مسوولین موتلفه در دیدار با هاشمی رفسنجانی از وضع قوه قضاييه، برخورد نكردن با رشوه‌خوارها و... گله كردند.

(وقايع مورد اشاره در این يادداشت، در جلد سي‌و‌سوم روزشمار جنگ، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه، خاطرات  هاشمي رفسنجاني در سال٦٣ و روزنامه‌ي جمهوري اسلامي و اطلاعات منعكس شده است.)

 

تلگرام راه توده:

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 611  راه توده -  26 مرداد ماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت