نگاهی تاریخی به ساختار ارتش در ایران مناسبات ارضی در کردستان- علی گلاویژ (40) |
فصل پنجم
مالیات جنگی
در قرن 19 یکی از کانال های استثمار دهقانان ایران اخذ مالیات جنگی برای
دفاع از حکومت پاتریارکال- فئودال و وابسته قاجاریه و تحمیل حاکمیت
پاتریارکال – فئودال و اشراف بر توده های زحمتکش روستایی و شهری بود. این
مالیات گرچه به عنوان اجرای "وظیفه شهروندی" و به تداعی "دفاع از خاک وطن"
بر گرده دهقانان گذاشته شده بود، ولی بخشی از استثمار آنان را تشکیل می داد
و به طور ارگانیک با ماهیت مالکیت ارضی و استفاده از زمین ارتباط داشت.
طرح کردن مالیات جنگی در داخل موضوع مناسبات ارضی ظاهرا غیر عادی به نظر می
رسید. ولی اگر در نظر گرفته شود که مالیات جنگی
دوران مورد بحث ادامه سیستم تیول جنگی قرون وسطایی بوده است، این تصور از
میان برخواهد خاست. زیرا که سیستم تیول جنگی طی قرون متمادی به طور مستقیم
با مسئله استفاده از زمین ارتباط داشته است و گاهی نقطه عزیمت مجموع
مناسبات ارضی بوده است. بدون خوف از اشتباه و یا مبالغه می توان گفت که در
دوران رواج اصول تیول جنگی، مالیات جنگی در عمل بخشی از بهره ارضی (هم در
کشاورزی و هم دردامداری) با ویژگی های خود در دوران مشخص تاریخی بوده است و
این حالت با درجات شدت و ضعف مختلف تا استقرار مکلفیت جنگی جدید (نظام
وظیفه) ادامه داشته است. اگر تاریخ سیستم تیول جنگی در ایران را از نظر
بگذرانیم خواهیم دید که این سیستم در یک دوران تاریخی به تدریج قوام و شکل
گرفته و به یکی از نهادهای عمده نظام پاتریارکال – فئودال مبدل گشته و پس
از قرن ها دوام بالاخره گام در دوران افول نهاده و مانند همه پدیده های
تاریخی دیگر به نابودی گرویده است.
ارتش ایران در دوران قبل از میلاد به طور کلی هنوز بر اساس تجزیه طبقاتی به
مقیاس وسیع و عمیق کلمه قرار نداشت و به طور عمده از دهقانان و کوچ نشینان
آزاد تشکیل می یافت. ولی با وجود این، نیروی ویژه ای که "جاویدان" نام
داشت، نسبت به دیگر نیروهای مسلح ایران از امتیازات فراوان برخوردار بود.
بعدها ارتش ایران از مجموع 7 نیروی جداگانه که هر یک به یکی از 7 خاندان
مقتدر آن زمان تعلق داشت تشکیل می شد. کمی بعد (در دوران حکومت ساسانی)
علاوه بر 7 نیروی مسلح نامبرده، 4 سپهبد هم درچهار ولایت عمده، نیروهای
مسلح جداگانه خود را داشتند.
از قرن های 9- 8 میلادی به بعد، در ارتباط با رشد فئودالیسم در ایران، اصول
ایجاد ارتش نیز ویژگی های تازه ای کسب کرد و با مناسبات فئودالی پیوند
ارگانیک یافت. اصول "اقطاع" از قرن نهم به بعد حداقل از لحاظ عملی به تیول
جنگی تبدیل شد. قرن های 14 – 13 را نه تنها در ایران بلکه در سرتاسر
خاورمیانه و نزدیک باید دوران تکامل سیستم تیول و هرارشی فئودالی نامید. در
دوران حکومت صفویه تیول جنگی یکی از جهات عمده مناسبات ارضی بود. شاه عباس
گرچه برای مقابله با دولت عثمانی مقاومت در برابر نیروهای "قزلباش" نیروی
جدیدی به نام "شاهسون" ایجاد کرد، ولی این تدبیر مدت درازی مفید واقع نشد و
وضع اجتماعی – اقتصادی کشور حکومت ایران را مجبور به ادامه اصول تیول جنگی
نمود. به طوری که ارتش قاجاریه در آغاز تاسیس (اواخر قرن 18) به طور عمده
عبارت از نیروی غیر منظم سوار و پیاده و تعداد کمی توپچی و زنبورکچی بود
(زنبورک توپ کوچکی بود که بر شتر سوار و از بالای شتر آتش می شد) که همه
آنها (جز توپچی ها و زنبورکچی ها) از اصول تیول جنگی ناشی شده بودند.
الف- مالیات جنگی در نیمه اول قرن 19-
در آغاز قرن 19 سرجان ملکم چنین نوشته بود: می توان گفت که دولت ایران یک
دولت نظامی است. طبق نوشته ژنرال گاردان، نیروهای مسلح ایران در آن روزها
مشتمل بر 60 هزار نفر پیاده غیر منظم، 144 هزار نفر سوار غیر منظم و 2500
نفر توپچی پیاده بود. از این نیروها فقط قوای توپچی به شیوه ارتش منظم
اروپایی تشکیل شده بود، و بقیه نیروهای غیر منظمی بودند که بر مبنای مالیات
جنگی ایجاد شده بودند. و طبق نوشته دروویل، نیروهای غیر منظم مرکب از قسمت
های "قزل باش"، "غلام"، "غلام تفنگچی"، "سوار"، "آذری" و "قاجار" بودند.
اسناد دیگر نشان می دهد که در آغاز حکومت قاجاریه ارتش ایران مرکب از 180
هزار نفر نیروی غیر منظم بود. این ارتش غیر متحد الشکل به دو قسمت تقسیم می
شد:
1- نیروی "پایتختی" و یا "پارکابی" (در حدود 75- 70 هزار نفر)
2- نیروی "ولایتی" (در حدود 110- 105 هزار نفر)
گرچه فتحعلی شاه به منظور جنگ با روسیه 12 فوج "سرباز" (هر فوج هزار نفر) و
9 – 8 هزار نفر نیروی "جانباز" به وجود آورد و کوشید آنها را بر اساس جدید
سازمان دهد، ولی این کار تاثیر مهمی نکرد و ارتش ایران باز همان نیروهای
غیر منظمی بود که بر اساس مالیات جنگی به وجود می آمد.
اتشی که بدین ترتیب ایجاد می شد ویژگی های زیادی داشت. افراد این ارتش فقط
در موقع جنگ و بروز خطر گرد می آمدند. برای این کار بودجه خاص وجود نداشت و
هزینه واحدهای جنگی از طریق "مصادره" جمع آوری می شد. علی اکبر بینا می
نویسد: در آن ایام دولت ایران در مقابل "امتیازات ارضی" و "آزادی مرتع" می
توانست جمعا در حدود 120 هزار نفر سوار جنگی بسیج نماید. در دوران جنگ بهر
نفر سوار مقداری آذوقه و علوفه و برای هر سال 6- 5 تومان نقد به عنوان
"جیره" داده می شد. اغلب اوقات سواران دولتی به علت فقر و تهیدستی این مبلغ
را هم به مبلغ کمتری "تسعیر" می نمودند، یعنی آن را قبل از موعد با پول
کمتری معاوضه می کردند. علاوه بر این پول، هر سال بهر نفر سوار 2 بار الاغ
گندم داده می شد. جیره افسران بیشتر از جیره افراد عادی بود. یک افسر سالی
20- 15 تومان پول و 5- 4 بار الاغ گندم دریافت می کرد.
منبع گذران نیروهای دولتی در دوران ماموریت، مالیاتی بود که خود آنها به
زور از مردم می گرفتند. اگر امید غارتی نمی بود آنها به خدمت دل خوش نمی
کردند. سپاهیان دولتی که بر اساس جور و ستم از کار و زندگی جدا شده بودند،
خود به بلایی برای جان مردم مبدل می شدند. فلاندن می نوشت که ارتش ایران با
مردم ایران به مثابه ملت مغلوب رفتار می کند.
یک بخش نیروی دولتی "داوطلب" نام داشت، ولی بخش دیگر که "بنیچه" نامیده می
شد و بر اساس مالیات جنگی به وجود می آمد، خصلت اجباری داشت. در میان این
دو بخش ارتش فرق جدی وجود داشت. افراد نیروی "بنیچه" را "پادار" می گفتند و
معنای آن این بود که منبع گذران خانواده های آنها معین است. ولی نیروی
"داوطلب" را "بی پا" می نامیدند. اولی نمی توانست از خدمت سربازی فرار کند،
زیرا که صاحب بنیچه ضامن وی بود. ولی دومی حقوق می گرفت و خدمت می کرد و هر
وقت می خواست از خدمت استعفا می داد.
بزرگ ترین بخش ارتش سوار نیروی ایلات و عشایر بود که در مقابل استفاده از
زمین و مرتع، برای دولت خدمت سربازی انجام می دادند. هر رئیس عشیره ای موظف
بود به تناسب افراد قلمرو خود به دولت تعداد معین سوار مسلح بدهد. به گفته
سرجان ملکم، حتی از شخصی که یک آسیاب داشت یک سوار طلب می شد. لباس و اسلحه
سواران به حساب مردم محل تامین می شد و آنها به صورت آماده در خدمت دولت
قرار می گرفتند. دولت بر این نیروها فقط توپخانه اضافه می کرد و مقر دائمی
توپخانه تهران و تبریز بود. چهار واحد 10 هزار نفری با مرکزیت تهران و مشهد
و شیراز و کرمانشاه واحدهای عمده ارتش ایران را تشکیل می داد.
در آغاز قرن 19 تشکیل ارتش جدید به مسئله ای هر چه مبرم تر و جدی تر تبدیل
می شد. برخلاف ارتش سنتی که بر پایه تیول و جنگی ایجاد می شد، ارتش جدید می
بایست دست کم سه ویژگی زیر را داشته باشد:
1- می بایست حتی المقدور از زیر سلطه هرارشی پاتریارکال- فئودال بدر آید و
زیر فرماندهی واحد و متمرکز حکومت مرکزی قرار گیرد.
2- می بایست دارای منبع انسانی، مالی و تجهیزاتی قابل اطمینان تر و با ثبات
تر باشد.
3- می بایست از لحاظ ترکیب، سازمان، ساختار، نوع سلاح و تعلیمات جنگی حتی
المقدور مشابه ارتش های آن روزی اروپا باشد. مبتکر اصلی ایجاد چنین ارتشی
در آن دوران عباس میرزای نایب السلطنه و میرزا بزرگ قائم مقام بودند.
ابتکار جدید مقامات ایران نظر استعمارگران انگلیس و فرانسه را که در
خاورمیانه و نزدیک به رقابت شدید علیه یکدیگر برخاسته بودند جلب کرد. طبق
قرارداد معروف فینکنشتاین (1807) منعقده میان فرانسه و ایران، دولت فرانسه
تامین کارشناس و اسلحه لازم جهت بازسازی ارتش ایران را به عهده گرفت. طبق
این قرارداد یک هیئت 70 نفری نظامی به ریاست ژنرال گاردان از فرانسه به
ایران آمد و در نقاط مختلف کشور دست به کار شد. از آن جمله برای تجدید
سازمان نیروهای مسلح دولتی در کردستان (که تحت فرماندهی محمدعلی میرزای
دولت شاه قرار داشت) گروهی از کارشناسان نظامی فرانسوی به سنندج و کرمانشاه
اعزام شدند.
انگلیسی ها که از موفقیت فرانسوی ها سخت به تشویش افتاده بودند با خروج پول
های گزاف توسط دیپلمات های خود بالاخره فرانسوی ها را از ایران راندند و
خود در سال 1809 با ایران قراردادی امضا نمودند که طبق آن یک سال بعد هیئت
نظامی انگلیس به ریاست سرجان ملکم وارد ایران شد. در عین حال انگلیسی ها
600 هزار تومان پول طلا، 30 هزار قبضه تفنگ، 20 عراده توپ و 30 نفر مهندس
نظامی نیز برای دولت ایران فرستادند. انگلیسی ها به ویژه می کوشیدند ارتش
ایران را علیه حکومت رقیب خود، روسیه تقویت کنند. نتیجه فعالیت آنها این شد
که، همان گونه که در بالا نیز گفته شد، 12 فوج "سرباز" و 9- 8 فوج "جانباز"
تشکیل گردید. مجموع جریان های فوق الذکر گرچه هنوز به معنای الغای سیستم
تیول جنگی در ایران نبود، ولی سرآغاز خط جدیدی بود که بالاخره می بایست به
الغای سیستم نامبرده منتهی شود.
ولی شکست نظامی حکومت قاجاریه در جنگ های اول ایران و روسیه، پوچ بودن
"اصلاحات نظامی" انگلیسی ها را اثبات کرد. دولت ایران فعلا از فکر استفاده
از کارشناسان نظامی خارجی منصرف شد و تصمیم گرفت ابتدا کارشناسان نظامی خود
را به وجود بیآورد و سپس به وسیله آنها نیروهای مسلح کشور را بازسازی کند.
بدین منظور در سال 1815 نخستین گروه جوانان ایرانی مرکب از 5 نفر برای
تحصیل در رشته نظامی به انگلستان اعزام شدند.
اما ایران آن روز که زیر بار خرابی ها و ویرانی های موروث قرون گذشته می
نالید و تحت حاکمیت نیروهای مرتجع و خائن و فاسد دست و پا می زد و در گرداب
عقب ماندگی و جهالت تا بینی غرق بود این چنین ایرانی در جهان آن روز که زیر
حاکمیت انحصاری استعمار قرار داشت – از امکان دفاع از خود در برابر
استعمارگران خونخوار و حیله گر محروم بود. دولت ایران گرچه از انگلیس مایوس
و برای تحصیل نظامی دانشجو به خارج فرستاده بود، ولی از سوی دیگر باز هم به
فرانسه متمایل گشت و کارشناسان آنها را به ایران دعوت و به واحدهای ارتش
گسیل داشت. از آن جمله گروهی از این کارشناسان (کور، دوو، دروویل و غیره)
را به کردستان پیش دولت شاه فرستادند تا تحت رهبری آنها نیروهای دولتی در
کردستان تجدید سازمان شود.
شکست نظامی در جنگ های دوم ایران و روس (1828) پوچ بودن این کوشش ها و غلط
بودن این راه ها را هم اثبات کرد و در حقیقت تا مدتی ایران را در یک بن بست
بهت آمیز قرار داد. حکومت قاجاریه که با توده های مردم پیوندی نداشت، جز
دست زدن به دامن استعمار راه دیگری انتخاب نمی کرد. پس از مدتی، در سال
1834 هیئت نظامی جدید انگلیس با مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات وارد ایران
شد. هنری راولینسون رئیس هیئت در وهله اول خود به کردستان رفت تا نیروهای
مسلح عشایر کلهر و گوران را بر پایه جدید سازمان دهد ولی به علت بالا گرفتن
مناقشات انگلیس و ایران برسر افغانستان، هیئت مذکور ایران را ترک کرد. هیئت
جدید فرانسوی که به ریاست کنت دوسرسی به ایران آمد نیز موفقیتی کسب ننمود و
به زودی به فرانسه بازگشت.
روشن است که کوشش برای پوشاندن قبای "تجدد" بر تن ارتشی که تمام وجود و
محتوا و تاروپودش با مناسبات پاتریارکال – فئودال پیوند داشت، جز ناکامی به
نتیجه دیگری نمی رسید. نیازهای سیاسی ایران خواهان آن بود که سیستم مالیات
جنگی آرکانیک ملغی و ارتش به کلی تازه بر مبنای جدید بنا شود. ولی سازمان
اجتماعی- اقتصادی کشور به همراه عوامل خارجی، جدی ترین موانع را در سر راه
این هدف به وجود می آوردند. وضع اجتماعی – اقتصادی کشور هر پدیده و گرایش
تاریخا مترقی را در نطفه نیست و نابود می ساخت. حتی برخی واحدهای جنگی جدید
که با فداکاری و زحمات افراد میهن دوست ایجاد شده بودند، بهمین علت – علت
برخورد با وضع اجتماعی- اقتصادی کشور از لحاظ کارآیی در سطحی به مراتب
پائین تر از نیروهای سنتی قرار می گرفتند حتی برخی ها با استناد به نظرات
ژنرال یرمولوف، سرجان ملکم، و هنری راولینسون، معتقد بودند که ایران از
روزی که به خیال ایجاد ارتش جدید افتاد در همه جنگ ها بازنده شد. ولی روشن
است که علت مغلوبیت ایران نه اندیشه ایجاد ارتش جدید، بلکه وضع اجتماعی-
اقتصادی آن روز ایران از سویی و سیاست تجاوزگرانه دولت های استعماری از سوی
دیگر بوده است.
برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را
می توانید مطالعه نمایید
1-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari.html 2 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/may/index552.html 3 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html 4 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html 5 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.html 6 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html 7 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html 8 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html 9
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html 10 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html 11 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html 12-
www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562 13
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html 14-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html 15 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html 16-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html 17-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht 18-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm 19-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav 20-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi 21 –
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh 22 -
http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.htm 23 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html 24-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html 25-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm 26-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht 27 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm 28 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm 29 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/desamr/index579.h 30-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm 31-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm 32 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.html 33 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm 34-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html 35-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh 36 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm 37 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.html 38 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html 39 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.html
: تلگرام راه توده
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 589 راه توده - 12 اسفند ماه 1395