راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

از موقعیت داخلی

و جهانی پوتین

چه درسی

رهبر ایران باید بگیرد؟

 

 

 
رسانه های غربی، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را شخصیت سال 2016 نام داده اند. البته در پشت این نامگذاری کمتر تعریف و تمجید و بیشتر ناسزا و تحریف قرار دارد. حتی می توان گفت علیه هیچ رهبری حتی در زمان اتحاد شوروی هم آنقدر ضد تبلیغ نشده بود که علیه پوتین می شود. در آن زمان علیه سیستم شوروی تبلیغ می شد ولی علیه رهبران آن مثلا برژنف یا خروشچف چنین حجم تبلیغات که امروز نسبت به پوتین وجود دارد وجود نداشت. اکنون پوتین هدف است نه سیستم. این حجم تبلیغات در شرایط جدید می تواند و می رود که به ضد خود تبدیل شود.
گسترش حجم تبلیغات علیه پوتین در غرب با افزایش محبوبیت وی در خود روسیه رابطه مستقیم دارد و موقعیت وی از این نظر در مقابل موقعیت رهبران غربی است. سقوط محبوبیت رهبران غرب چنان شتاب گرفته که دیگر، برخلاف گذشته، بیش از یک دوره نمی توانند رئیس جمهور شوند. سرکوزی و اولاند در فرانسه نمونه های آن هستند. سرکوزی در دور دوم انتخاب نشد، اولاند اصلا عطای دور دوم ریاست جمهوری را به لقای آن بخشید. در حالیکه محبوبیت فرانسوا هولاند در فرانسه پس از چهار سال امروز حدود 7 درصد است محبوبیت پوتین در روسیه پس از 16 سال بالای هشتاد درصد است. شاید دلیل اینکه به او تزار یا دیکتاتور می گویند یا بازگشت اصطلاح "خرس" در مطبوعات غربی و دنبالچه های ایرانی آنها همین محبوبیت بالای او میان مردم روسیه است!
یکی از ویژگیهای مهم پوتین در کنار حجم بیسابقه تبلیغاتی که در غرب علیه او صورت می گیرد، شمار مصاحبه ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی است که او در آن شرکت می کند. پوتین با فاصله زیاد نسبت به دیگران، بیش از هر رئیس جمهور و رئیس دولت در جهان در گفتگوهای مطبوعاتی و تلویزیونی شرکت می کند و به همه پرسش ها درباره خود یا سیاست کشور پاسخ می دهد. و این غیر از گفتگوهای مطبوعاتی داخل روسیه یا شرکت مداوم وی در برنامه های مستقیم تلویزیونی یا در محل های کار و زندگی مردم و پاسخ به همه پرسش های مردم آن کشور است. در این زمینه مثلا می توان شیوه وی را با آقای خامنه ای مقایسه کرد که در طی سی سال رهبری تن به یک مصاحبه و گفتگو نداده است. نتیجه این دو شیوه رهبری هم البته همین است که پوتین روسیه را از گرداب یلتسین بیرون کشید و آقای خامنه ای ما را به گردابی فرو برده که هیچکس نمی داند چگونه می شود از آن بیرون آمد.
اما حادثه جدیدی که در حال روی دادن است افزایش محبوبیت پوتین در غرب است. چنانکه مثلا محبوبیت پوتین در بین رای دهندگان حزب جمهوریخواه امریکا به نزدیک به 40 درصد رسیده است. باراک اوباما از این افزایش محبوبیت پوتین در امریکا ابراز شگفتی کرد و گفت: "روح ریگان با شنیدن این خبر در قبر بر خود می لرزد". اوباما ظاهرا فراموش می کند که خود وی نقش اصلی را در این محبوبیت با اعلام مدام دخالت پوتین در انتخابات بسود ترامپ داشته است. آن کسانی که به ترامپ رای داده اند طبعا طرفدار پوتین می شوند.
ولی این تنها دلیل نیست. در اروپا و امریکا پس از آنچه بر سر روسیه آمد و این کشور به جهان سوم سقوط کرد، مردم می بینند و احساس می کنند که پوتین برخلاف رهبران کشورهای اروپایی که هر روز کشور خودشان را به سقوط می کشانند کشور خود را در داخل و در جهان بالا کشیده است.
دلیل دیگر و شاید مهمتر در اینجاست که مردم غرب اصولا نسبت به نخبگان و رسانه ها و دستگاه های تلویزیونی و تبلیغاتی خود بی اعتماد شده اند. چون این دستگاه ها و این نخبگان علیه پوتین تبلیغ می کنند احساس می کنند که حتما فرد شایسته ای است که علیه او تبلیغ می شود. چیزی شبیه همانچه در ایران هم وجود دارد و هر کسی که قدرت از او پشتیبانی می کند مردم از او رویگردان می شوند و هر که قدرت علیه اوست مردم به سمت او متمایل می شوند. وضعی که مثلا برای میرحسین موسوی یا مهدی کروبی یا محمد خاتمی که بدلیل حصر یا ممنوع التصویری بوجود آمده است. این وضعی است که در گذشته در غرب وجود نداشت و حادثه ای جدید است. هر چه سیاست رسمی و سیاستمداران تکراری طرفدار آن هستند مردم نسبت به آن مشکوک هستند و هر چه سیاست رسمی مخالف آن است مردم به سمت آن جلب می شوند.

خبر مربوط به حمایت 60 درصدی مردم فرانسه از بشار اسد در شرایطی که رسانه های آن کشور به تبلیغات دیوانه وار علیه اسد مشغول بودند نشانه بارزی از این وضع جدید است. آن اعتماد کورکورانه به رسانه های رسمی در حال فروریزی است. مردم کشورهای غرب در بیست سال گذشته بارها و بارها به سیاست رسمی و شخصیت های تکراری و سخنان آنها درباره مسائل جهانی و وعده های آنها درباره مواهب لیبرالیسم اقتصادی اعتماد کرده اند و جز فلاکت نتیجه دیگری ندیده اند. اکنون دیگر بدانان اعتماد ندارد و با هرکسی که آنان با او دشمن هستند، احساس دوستی می کنند.
اکنون یک عنصر جدید نیز در حال شکلگیری است. از پوتین چهره دیکتاتور و تزار و شیطان نشان دادن مربوط به زمانی بود که تصور می شد می شود روسیه را محاصره و تسلیم و نفت و گاز و منابعش را غارت کرد و پوتین تن به تسلیم و غارت نمی دهد. اکنون که ظاهرا معلوم شده آن سیاست و آن فکر بیفایده و بی نتیجه بوده است دیگر ادامه تبلیغ علیه پوتین هم ممکن نخواهد بود. نمی شود خواهان تنش زدایی با یک کشور بود و بعد از رهبر آن چهره شیطان و دیکتاتور ساخت. بنابراین علاوه بر اینکه افکار عمومی از این تبلیغات در حال فاصله گرفتن است، خود این تبلیغات هم نفس های آخر را می کشد. اصولا غرب براساس نوع رابطه با یک کشور است که درباره رهبر آن کشور سیاستگذاری می کند. مثلا درباره پادشاه عربستان هیچ کس او را دیکتاتور نمی خواند و علیه او تبلیغ نمی کند، بلکه با لحنی حماسی "پادشاهی دوراندیش که مردمی عقب مانده را به مدرنیسم رهبری می کند" لقبش می دهند، مانند همانچه درباره شاه سابق ایران می گفتند. ولی پوتین دیکتاتور و تزار است. اگر سیاست غرب نسبت به روسیه تغییر کند خودبخود سیاست آن نسبت به پوتین تغییر خواهد کرد و این تبلیغات هم جمع یا کمتر خواهد شد.
به هر حال این وضع هم خواهد گذشت و روسیاهی به مطبوعات و رسانه های ایران می ماند که در تبلیغات ضد روسیه و ضد پوتین توبره کش بی منافع شیطان شدند. اگر حتی امثال واشنگتن پست و وال استریت ژورنال علیه روسیه و پوتین می نویسند حداقل انگیزه یا درکی از منافع ملی پشت آن دارند: روسیه کشوری است که رقیب آنهاست و می تواند کشور آنها را با بمب اتم نابود کند. نوشتن علیه روسیه و تبلیغ علیه پوتین در این مطبوعات برای خود توجیه داخلی دارد. نمی توان گفت آنکه آنجا نشسته و علیه روسیه می نویسد آدمی است کم شعور یا مخالف آگاهانه منافع امریکا. ولی آنها که در رسانه های ایرانی نوشته ها و سخنان آنها را تکرار می کنند و دنبال آنها می دوند چه درکی از ایران و منافع مردم ایران دارند؟ این پرسشی است که هرکه دستی در رسانه ها و مطبوعات ایران دارد باید قبل از بدست گرفتن قلم بارها و بارها بدان بیاندیشد.

 

تلگرام راه توده:

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 582  راه توده -  16 دی ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت