راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

برخی بررسی ها... احسان طبری (38)

قیام نیم میلیون برده

در ایران بعد از اسلام

 

قریب هزار سال پس از جنبش بزرگ غلامان به رهبری اسپارتاکوس که در آن قریب 120 هزار برده شرکت داشتند و مدت سه سال به طول انجامید، قیام دیگری نیز با شرکت غلامان و به رهبری صاحب الزنج در نواحی بصره و آبادان و اهواز واقع گردید که در آن به قولی بیش از 500 هزار غلام شرکت جستند و مدت پانزده سال به طول انجامید. الحاد و بدعت در دین از جمله شیعی گری (که از طرف مذهب رسمی الحاد شناخته می شد) در دوران قرون وسطی، شکلی از اشکال اپوزیسیون انقلابی بوده و در زیر این درفش به ظاهر دینی، انواع جنبش های اجتماعی و ملی ایرانیان صورت گرفت. وقتی صاحب الزنج بر منبر می رفت و خطبه می خواند به یاد غلامان می آورد که آن ها در دوران بردگی چگونه در محنت و سختی بودند.

 

فصل هفدهم، احسان طبری

 

 

جنبش زنگیان در قرن سوم هجری

 

 

مقدمه

 

قریب هزار سال پس از جنبش بزرگ غلامان به رهبری اسپارتاکوس که در سال های 71- 74 ق.م. در رم واقع گردید و در آن قریب صد و بیست هزار برده شرکت داشتند و مدت سه سال به طول انجامید، قیام دیگری نیز با شرکت غلامان و به رهبری صاحب الزنج در نواحی بصره و آبادان و اهواز واقع گردید که در آن به قولی بیش از پانصد هزار غلام شرکت جستند و مدت پانزده سال به طول انجامید. مورخان غربی قیام اسپارتاک را بزرگ ترین جنبش غلامان می شمرند. ظاهرا آن ها از جنبش زنگیان در قرن سوم هجری و از شخصیت صاحب الزنج خبر چندانی ندارند یا آن را آگاهانه مسکوت می گذارند. این در حالی است که در باره این واقعه بزرگ در برخی منابع تاریخ عرب و ایرانی مطالبی ثبت است. ایرانیان نیز از یک جنبش عظیم بردگان که در بخشی از خاک میهن آن ها گذشته است بی خبرند و نمی دانند که گرچه اجداد صاحب الزنج سالار قیام زنگیان از اعراب بوده اند، اما خود وی و پدرش و پدر بزرگش زاده و پرورده خاک ایران و از مردم مضافات شهر ری بوده اند؛ و به این جهت از افتخاری که از سالاری یک قیام بزرگ رنجبران نصیب صاحب الزنج شد، سهمی نیز به هموطنان ایرانی اش می رسد.

 

بردگی در کشورهای خلافت عرب

 

یکی از ویژگی های مهم فئودالیسم در کشورهای خلافت عرب از جمله ایران در قرن های دوم و سوم بسط نیرومند برده داری است. نمی توان گفت که نظام اجتماعی آن دوران نظام بردگی بود، زیرا شکل عمده اقتصادی، فئودالیسم و طبقات عمده اجتماعی عبارت بودند از اشراف و امیران مالک و دهقانان و شبانان آن ها که سمت برده نداشتند. با این حال، در اثر جنگ ها و فتوحات خلافت، بردگی به مثابه بقایای یک نظام کهن و منسوخ بار دیگر رونقی شگرف یافت. سمرقند در شرق و مناخ یا قاهره در غرب، دو پایگاه عمده تدارک و صدور برده بود. از سمرقند، بردگان چینی و ترک و از قاهره، بردگان رومی و زنگی و صقلبی به تمام شهرهای آن روز خاورمیانه به ویژه بغداد گسیل می شدند.

 

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلامی می نویسد که در حوالی قاهره مقامی بود به نام «بثرالمنامه» که در آن جا اسرای پیر و افراد مشکوک را گردن می زدند و سپس اسرايی را که درخور بردگی بودند به مناخ می فرستادند و آن جا معلمان آن ها را تیراندازی و سوارکاری و شمشیربازی و غیره می آموختند و آماده فروخته شدن می کردند. در بغداد شارع دارالرقیق، محل فروش بردگان و کنیزان بود و «قیمان» یا «نخّاسان» (یعنی برده فروشان) آن ها را به فروش می رساندند. گاهی بعضی از کنیزان زیبا و هنرمند به صدها و میلیون ها درهم و دینار خرید و فروش می شدند.

 

در اثر کثرت بردگان، داشتن غلامان بسیار که از علائم تشخّص بود، رواج داشت و به ویژه زنگی که غلام ارزاني بود، به تعداد فراوانی در اختیار خواجگان عرب بود. هندوشاه مولف تجارب السلف این نکته را به ویژه در باره شهر بصره که مرکز شروع قیام بود تصریح کرده، می نویسد:

 

«زنگیان به بصره بسیار بودند، چنان که هیچ سرایی از سراهای اکابر و اوساط الناس از یکی یا دو یا سه زیادت خالی نبود و در بعضی تواریخ بصره چنان آورده اند (والعهده الی المورخ) که در شب نیمه شعبان که موسم جمعیت و شعلان بوده است، اکابر و اعیان شهر تمامیت جمع شدندی و از جمله شبی از شب ها از احوال حاضران تتبع کرده بودند هزار خواجه حاضر بود و هر یک از ایشان هزار غلام زنگی داشت.»

 

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلامی متذکر می شود که علاوه بر غلامان عده ای از دهقانان غلام زاده وابسته به زمین نیز بودند که «قن» نام داشتند و با زمین فروخته می شدند. بردگان و قن ها در اراضی و معادن اطراف بصره به کارهای فرساینده و کشنده ای برای خواجگان خویش اشتغال داشتند.

 

قیام زنگیان در سواحل شط العرب نتیجه تقاطع انواع تضادهای اجتماعی در این ناحیه بود: تضادهای شدید دینی و قومی در میان اعراب (و در این مورد خاص تضاد علویان و عباسیان) از یک سوء و تضادهای اجتماعی (و در این مورد خاص تضاد برده ها و قن ها با خواجگان و مولایان) از سوی دیگر.

 

 

صاحب الزنج و شخصیت وی

 

پیشوای قیام زنگیان علی بن محمد بن عبدالرحیم است. جد بزرگ وی که محمد بن حکیم نام داشت، از علویانی است که با زید بن علی بن حسین در کوفه قیام کرد و پس از شکست زید از کوفه فراری شد و به ناحیه ری که قلمرو شیعیان و طرفداران آل علی بود گریخت و در قریه ورزنین (به قول ابن اثیر)، [و یا] باوزیق (به قول مسعودی) ساکن شد. پدر بزرگ صاحب الزنج به نام عبدالرحیم در طالقان تولد یافت و با کنیزکی سندی ازدواج کرد و از آن دو، محمد پدر صاحب الزنج زاده و بدین سان صاحب الزنج (علی) و پدرش محمد و پدر بزرگش عبدالرحیم همه زاییده و پرورده خاک وطن ما هستند.

 

علی که بعدها صاحب الزنج لقب گرفت، در خاندان علوی و زیدی خود با روح شیعی گری و دشمنی با خلافت عباسی بار آمد؛ احساس ستاندن انتقام شهیدان خاندان علوی در او قوی بود و ظاهرا جوانی متفکر، درس خوانده و دارای طبع شعر بود. هندوشاه درباره او می نویسد:

«و او مردی عاقل و فاضل و بلیغ و شاعر فایق بود»

 

از نوشته های ابن اثیر چنین برمی آید که صاحب الزنج در آغاز کار در بغداد و بصره و بحرین و هجر دست به تبلیغ به سود راه خود زد. او خویش را علوی و صاحب معجزات خواند و از همین رو، سخت تحت تعقیب عمال خلیفه بود و بارها خاندانش و خودش به زندان افتادند، هر چند در اثر حوادثی نجات یافتند. تا زمانی که صاحب الزنج تنها دعوی امامت داشت، بزرگان قبایل «بلالیه» و «سعدیه» این مهم ترین قبائل شهر بصره با او چندان خصومتی نداشتند، اما زمانی که به نقطه حساس این بزرگان دست یازید، یعنی آغاز تبلیغ غلامان به سرکشی کردن از امر مولایان، تمام این بزرگان به دشمنی با او برخاستند.

 

یکی از نمونه های کار تبلیغی صاحب الزنج را ابن اثیر در کتاب خود نقل کرده می نویسد:

«ریحان که یکی از غلامان سورجیان و نخستین کس از آن هاست که بدو پیوست گوید: من برای غلامان مولای خویش آرد می بردم و به دست کسان صاحب الزنج افتادم. مرا نزد او بردند. گفتند وی را به امارات سلام ده. چون سلام دادم پرسید: از کجا می آیی؟ و احوال غلامان سورجیان بپرسید و مرا به کیش خود خواند، بپذیرفتم و سپس گفت برو از غلامان هر چند که توانی فرار ده و بیاور تا تو را امیر ایشان سازم و مرا سوگند داد که جای وی به کس نشان ندهم و به امداد به سوی او رفتم. عده ای از غلامان دباشین نزد وی آمده بودند.»

و سپس نیز می نویسد:

«غلامان بصره را دعوت کرد و بسیار کس از ایشان به خاطر رهایی از سختی بردگی بدو پیوستند و صاحب الزنج برای آنان خطبه خواند و وعده داد که ایشان را خداوند مال و زمین خواهد کرد و سوگند یاد کرد که به آنان خیانت نکند و در کوشش کوتاهی نورزد. در این وقت صاحبان بردگان بیامدند و گفتند برای هر غلام پنج دینار بگیر و او را بازپس ده و غلامان را بفرمود تا هر یک از مولایان خویش یا وکلای آنان را پانصد تازیانه بزدند و سپس ایشان را رها ساخت تا به بصره بازگشتند.»

 

ابن اثیر از قول ریحان غلام می افزاید که وقتی صاحب الزنج بر منبر می رفت و خطبه می خواند به یاد غلامان می آورد که آن ها در دوران بردگی چگونه در محنت و سختی بودند و چگونه اکنون نجات یافته اند. با آن که مورخان بسیاری سعی دارند که صاحب الزنج را مردی جبار و قسی معرفی کنند، باز از قرائن فراوان پیداست که وی روحی با عطوفت داشت و بیشتر در صدد اقناع منکران برمی آمد و اگر کسی را قانع می ساخت او را به حال خود می گذاشت. در عین حال، باز این واقعه که ابن اثیر نقل می کند جالب است:

«به موضعی رفتند که 1900 کشتی با مستحفظان در آن جا بودند، نگاهبانان چون سیاهان بدیدند بگریختند و زنگیان کشتیان را گرفتند و در آن کشتی ها حاجیانی بودند که از راه بصره به حج می رفتند. صاحب الزنج در مکانی مرتفع از زمین بنشست و با حاجیان مناظره و ایشان وی را تصدیق کردند و گفتند اگر زیاده بر زاد و راحله داشتیم، در راه تو به کار می بردیم و در نزد تو می ماندیم. صاحب الزنج آنها را رها ساخت.»

یکی از مختصات دیگر اخلاقی صاحب الزنج که مورخان از آن یاد می کنند، سرسختی او درمبارزه بود که از شرایط اصلی نبرد و پیروزی است. در این باره ابن اثیر در الکامل،نبردِ موفق، برادر خلیفه و فرمانده سپاه عباسیان را علیه صاحب الزنج شرح داده و چنین می نویسد:

«موفق فرزند خود ابوالعباس را به نهر آبی الحضیب فرستاد تا کار صاحب الزنج را بسازد و ابوالعباس از بامداد تا گرمگاه بجنگید و زنگیان را شکست افتاد و پس موفق را صاحب الزنج را نامه ای کرد تا از خونریزی ها و خرابی ها که به دست او رفته است توبه کند، لیکن وی بدین نامه پاسخ نداد.»

با آن که صاحب الزنج تکیه گاه فکری و ایدئولوژیک خود را زیدی گری قرار داده بود، شیعیان و زیدیان او را از خود نمی دانستند و به اصطلاح در حق او «تقیه» می کردند که این خود نشان می دهد که رادیکالیسم و روش قاطع و انقلابی صاحب الزنج که با تکیه به محروم ترین قشر غلامان و بردگان یعنی زنگیان سیاهپوست قصد داشت تخت خونین خلافت عباسی را سرنگون سازد، به مذاق و مزاج پیشوایان محافظه کار علوی سازگار نبود. در ای باره تاریخ قم می نویسد:

«از بعضی روایت است که ایشان گفتند ما از حسن بن علی (مقصود امام حسن عسگری است) از صاحب الزنج سوال کردیم. امام فرمود صاحب الزنج از ما نیست و ابوالحسین عیسی بن علوی عریضی دعوی می کند که محمد بن الحسن بن احمد ولید فقیه روایت کرده است که صاحب زنج از علویه است و در میان ایشان صحیح النسب است، لیکن علویه و اهل شيعت خود را از وی دور می دارند بر وجه تقیه.»

پیش از آن که به بیان مبارزات صاحب الزنج بپردازیم، باید بگوییم که الحاد و بدعت در دین از جمله شیعی گری (که از طرف مذهب رسمی الحاد شناخته می شد) در دوران قرون وسطی، شکلی از اشکال اپوزیسیون انقلابی بوده و در زیر این درفش به ظاهر دینی، انواع جنبش های اجتماعی و ملی ایرانیان صورت گرفت و شگفت نیست که جنبش بردگان نیز عقاید یکی از فرق مذهبی عصر را پلاتفرم خود قرار داده و پیشوای این جنبش با دعوت علویت به میدان آماده باشد.

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید ببینید:

 

 1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html

2 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html

 3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html

 4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html

 5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html

 6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html

 7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html

 8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.html

 9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.html

 10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.html

 11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html

 12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html

 13 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html

14 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.htm

 16 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/tabari.html

17 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/tabari.htm

 18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/tabari.html

19 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/562/tabari.html

 20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/tabari.html

 21- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/tabari.html

22 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/tabari.html

 23 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/tabari.html

24 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/tabari.html

25 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/tabari.html

26 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/tabari.html

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/tabari.html

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/tabari.html

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/tabari.html

30 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/tabari.html

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/tabari.html

32- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/tabari.html

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/tabari.html

34 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/tabari.html

35 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/tabari.html

36- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/tabari.html

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/tabary.html

 

 

تلگرام راه توده

https://telegram.me/rahetudeh

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 582  راه توده -  16 دی ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت