راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

به یاد محمود درویش

شاعر رویای شیرین

جای خنجر اسرائیل

در جای جای پیکر

فلسطینی ها

 

 9 سال از مرگ محمود درویش، شاعركمونیست و شخصیت برجسته ملی فلسطین گذشت. او پس از جراحی قلب در تگزاس آمریكا در سن 67 سالگی در گذشت. بدنبال اعلام این خبر محمود عباس رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین بمناسبت درگذشت محمود درویش سه روز عزای عمومی اعلام كرد و گفت: "با درگذشت شاعر بزرگ ما، محمود درویش، یك عاشق فلسطین، پیشگام پروژه فرهنگی فلسطین معاصر و یك رهبر ملی بزرگ را ما در زندگی ملی، فرهنگی و سیاسی از کف دادیم. از بیان این كه چه قدر از مرگ او، قلب‌های ما متاثر شده است، عاجزیم."

محمود درویش در 13 مارس 1941 در دهكده "بروه" متولد شد. شش ساله بود كه اسراییلی‌ها دهكده را به آتش كشیدند و او همراه خانواده‌اش به لبنان پناهنده شد. محمود درویش درباره آن یورش  در گفت‌وگویی چنین گفت: «به یاد دارم كه شش ساله بودم. در دهكده‌ای آرام و زیبا زندگی می‌كردیم. خوب به یاد دارم. در یكی از شب‌های تابستان كه معمولا عادت اهل ده این است كه روی پشت بام بخوابند، مادرم ناگهان مرا از خواب بیدار كرد و دیدم كه داریم با صدها تن از مردم دهكده در میان بیشه‌ها فرار می‌كنیم. گلوله‌های سربی از روی سر ما می‌گذشت...»

 

درویش بعدها در مبارزات مردم فلسطین شركت كرد و این زمانی بود كه 14 سال بیشتر نداشت. در شهر حیفا به زندان افتاد و از آن پس مرتب گرفتار پلیس بود و باید خود را به صورت هفتگی معرفی می‌كرد. در سال 1970 برای ادامه تحصیل به مسكو سفر كرد و پس از مدتی به قاهره رفت.

نخستین مجموعه شعرش را در سال 1970 با عنوان «پرندگان بی‌بال» منتشر كرد. با مجموعه دومش «برگ‌های زیتون» جای خود را در شعر فلسطین و جهان عرب باز كرد. محمود درویش چند سال عضو كمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین بود. درویش همچنین رئیس اتحادیه نویسندگان فلسطینی بود و بنیان‌گذار یكی از مهمترین فصل‌نامه‌های ادبی و مدرن جهان عرب به نام «الكرمل». درویش همراه با «ژاك دریدا»، «پی‌یر بوردیو»، پارلمان بین‌المللی نویسندگان را تاسیس كردند.

محمود درویش در طول سال‌ها فعالیت خلاق ادبی توانست جوایز برجسته ادبی جهان را به دست آورد كه می‌توان به جایزه "لوتوس" از اتحادیه نویسندگان آسیا و آفریقا در سال 1969، جایزه صلح لنین از اتحاد شوروی در سال 1983، نشان عالی ادبیات و هنر فرانسه در سال 1993، و جایزه جشنواره جهانی شعر استروگا در سال 2007 اشاره كرد. آخرین اثر او مجموعه شعر "احساس پروانه‌ها" بود كه در سال 2008 منتشر شد. تاثیر‌گذاری شعر درویش در میان فلسطینیان بسیار زیاد بود. در سال 1988 بیانیه استقلال فلسطین را نوشت كه توسط یاسر عرفات خوانده شد. سروده‌های محمود درویش توانسته بود حتی احساس همدردی را در مقامات اسراییلی بر انگیزد و در سال 2000 وزیر آموزش اسراییل پیشنهاد كرد برخی اشعار محمود درویش در كتاب‌های درسی اسرائیل گنجانده شود كه با مخالفت نخست وزیر اسرائیل روبرو شد و به انجام نرسید.

محمود درویش در گردهمایی نویسندگان جهان به خاطر صلح كه در تاریخ 7 تا 10 ژوئن سال 1977 در صوفیه برگزار شد، شركت داشت. بخشی از سخنان محمود درویش را به نقل از فصل‌نامه شماره یك شورای نویسندگان و هنرمندان ایران ( پاییز 1359 ) نقل می‌كنیم:

"ادبیات به من می‌آموزد كه با دیگران در تماس باشم و می‌آموزد كه خود را در اطرافیانم ببینم. ادبیات افق دیدم را وسیع‌تر می‌سازد و وادارم می‌كند تا خود را جزئی از توده مردم احساس كنم، هنگامی كه به كنج زندان افتاده بودم، شعرهای زیبای پابلو نرودا به كمكم شتافت تا بر آن محیط غلبه كنم و مرا به ساحل اقیانوس آرام، آنجا كه همراه ماهیگیران تور می‌گستردم، منتقل ساخت. اسب آیتماتوف، به حال تاخت در دشت، وادارم ساخت بی‌اختیار به دوردست روم و از زندگی روزمره جدا گردم ...

من فرزند سرزمینی هستم با تمدنی كهن، سرزمینی كه آن را مقدس و سرزمین صلح می‌نامیدند. زمانی كه مردم آن را از آنجا راندند و زمانی كه ایدئولوژی اعمال زور و ترور جایگزین آموزش پیامبران آنجا گردید، صلح نیز از آنجا رخت بر بست...تاكنون خلق عرب فلسطین كه بالغ بر سه میلیون نفر می باشند، به دو قسمت تقسیم شده‌اند،كه قسمتی از آنها در اردوگاه‌ها و قسمت دیگر در چنگال ترور صهیونیست‌ها هستند.تا امروز تصمیمات شورای امنیت، كه بر اساس آنها محافل اجتماعی جهان خلق فلسطین را به رسمیت می‌شناسند، برای سردمداران اسراییلی همچنان روی كاغذ باقی مانده‌اند.

به فلسطینی وطن بدهید تا بتوان از شمشیرها گاوآهن ساخت. به صلح فلسطینی خانه بدهید تا قدیسین تورات و انجیل از نثار نفرین بر اورشلیم باز ایستند. بگذار شعر فلسطینی به گلی بی‌خار بدل شود! بگذار جوان فلسطینی ،محمد، جشن عروسی خود را بر پا سازد! بگذار با او آن نگذرد كه در شعر زیر وصف آن آمده است:

بدون جنگ می‌زیست او تا به روز عروسی خود.

بر تن خود بهترین جامه خویش،

غرق در سرور، پوشیده در قرنفل‌ها،

گام گذاشت در حلقه رقصندگان.

در انتظارش بود فاطمه،

گل‌چهره‌ای از گل‌چهرگان!

آوازه‌خوان بودند مردم به گرداگردشان،

آوازه‌خوان بودند درختان تبسم‌كنان،

آوازه‌خوان بودند برگ‌های درختان زیتون!

دست گندم‌گونش

می‌لرزید از هیجان،

وقتی كه مماس شد

با دست محبوبه‌اش،

زمانی كه شنید نوای مقدس زنان را...

و پرواز كردند در این لحظه

به ناگهان هواپیماها،

هواپیماها،

هواپیماها.

و تاراندند دلباختگان را

از درگاه خانه‌هایشان!

منهدم كردند خانه‌های زیبا را.

پراكندند دختران گلرو را.

با این وجود ازدواج كرد محمد با همه آن دختران.

تو امیر دلدادگانی ،محمد.

با شاخه‌های زیتون ازدواج كردی، محمد!

با دنیا ازدواج كردی، محمد!

با شهر ازدواج كردی، محمد!

با وطنت ازدواج كردی، محمد!

صوفیه، بلغارستان، ژوئن 1977

شعر زیر نیز بیهودگی خشونت سیاسی را فریاد می‌كند:

به قاتلی دیگر

اگر جنین را سی روز مهلت داده بودی،

احتمال‌های دیگری بود:

شاید اشغال به پایان می‌رسید

و آن شیرخواره زمان محاصره را به یاد نمی‌آورد،

آن‌گاه چون كودكی سالم بزرگ می‌شد و به جوانی می‌رسید

و با یكی از دخترانت در یك كلاس،

درس تاریخ باستان آسیا را می‌خواند

شاید هم به تور عشق یكدیگر می‌افتادند،

شاید صاحب دختری می‌شدند [كه یهودی زاده می‌شد]،

پس ببین چه كرده‌ای؟

حالا دخترت بیوه شده

و نوه‌ات یتیم

ببین بر سر خانواده در به درت چه آورده‌ای

و چگونه با یك تیر، سه كبوتر زده‌ای.

یادش گرامی باد!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 583  راه توده -  23 دی ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت