گذشت دورانی که امریکا برای روسیه رئیس جمهور انتخاب می کرد روسیه امروز – ترجمه رضا نافعی
|
در سال 1996 یلتسین خود را برای
دومین بار کاندیدای ریاست جمهوری فدراسیون روسیه ساخت. برخلاف دور اول
کاندیداتوری در سال 1991 اطمینانی به موفقیت او در دور دوم نبود. رقیب او
گنادی زوگانوف که از سال 1993 رهبر حزب کمونیست در فدراسیون روسیه بود
مانند ژنرال پوپولیست آلکساندر لِبِد، سایه به سایه او پیش می رفتند. هنوز
چند سالی پس از فروپاشی اتحاد شوروی و فرمان یلتسین برای درپیش گرفتن "شوک
درمانی" اقتصادی نگذشته میلیونها نفر از مردم روسیه بر لب پرتگاه نیستی با
مشکلات اقتصادی و اجتماعی در نبرد بودند.
در انتخابات مجلس در سال 1993
دولت یلتسین و نیروهای متحد با او با شکستی ویرانگر روبرو شدند. فساد
روزافزون، جنگ فاجعه بار چچن و عدم محبوبیت یلتسین نیز مزید بر شکست بود.
در دسامبر 1994 یلتسین به نیروهای روسی فرمان حمله به جمهوری سرکش قفقاز را
صادر کرد و در اوت 1996 کرملین در واقع به شکست عملیات نظامی خود در چچن
اعتراف کرد.
از سوی دیگر زوگانوف به رای
دهندگان قول بازگشت به ثبات دوران شوروی را داد. مجله امریکائی "تایم" پس
از موفقیت یلتسین در انتخابات موضع دولت امریکا را به این صورت جمع بندی
کرد: "یلتسین نه دموکرات است نه اصلاحگری آرمانی (.....) ولی برای هدایت
روسیه بسوی پارلمانتاریسم و یک جامعه باز امید بخش ترین فرد است. انتخاب
دوباره او نشانه مقاومت روس ها در برابر پیش بینی هائی است که مدعی بودند
روس ها داوطلبانه خود را دو باره تسلیم کمونیسم خواهند کرد."
تا رسیدن به انتخاب دوباره هنوز
راه زیادی در پیش بود و ایالات متحده تا فرارسیدن آن زمان با نظر مساعد او
را همراهی می کرد، دست کم بطور غیر مستقیم. سرانجام برای آن که سرنوشت
فدراسیون روسیه در دست امریکا قرار گیرد 6 تن از مشاوران امریکائی دست بکار
شدند.
در راس این برنامه "الان
براینین"، از روس های سفید، قرار داشت که در سال 1979 به سانفرانسیسکو
مهاجرت کرده بود و بعنوان مشاور اقتصادی فعالیت می کرد. براینین برخلاف
نزدیک ترین مشاوران یلتسین معتقد بود که یلتسین در دور دوم انتخابات موفق
نخواهد شد، مگر آن که مشاوران سیاسی حرفه ای در کنار او قرار گیرند، مانند
همان شیوه ای که برای انتخاب ریاست جمهوری در امریکا بکار می رود.
بر این اساس براینین دست به یک
سلسله "گفتگو های محرمانه" با نزدیکان یلتسین زد، از جمله با "اولگ
سوسکووِتس" که در آن موقع نخست وزیر بود. سرانجام به براینین ماموریت داده
شد که برای انجام کار"چند امریکائی" پیدا کند، ولی برای این کار باید
بسیار"محتاط " باشد. براینین بعد ها با اشاره به این مورد گفت:
راز داری اولویت اول بود.
برای همه روشن بود که اگر
کمونیست ها قبل از انتخابات از این حمایت بو ببرند، یلتسین را بعنوان آلت
دست امریکا مورد حمله قرار خواهند داد.
سپس براینین به انتخاب تیم خود
برای مبارزات انتخاباتی روسیه پرداخت و برای این کار نخست به "فرد لاول"
وکیل دعاوی ساکن سان فرانسیسکو روی آورد. "لاول" ارتباط های بسیار خوبی با
حزب جمهوریخواه در ایالت کالیفرنیا داشت، او با "جو شومیت" تحلیلگر اطلاعات
ارتباط برقرار کرد. این شخص بعنوان مشاور سیاسی در خدمت "پته ویلسون"
فرماندار کالیفرنیا بود.
افزون بر این ها "ریچارد درزنر"
ساکن نیویورک که او نیز در مبارزات انتخاباتی عدیده برای ویلسون کار کرده
بود به گروه رشد یابنده مشاوران امریکائی پیوست. این تیم انتخاباتی "الن"
پسر براینین و همچنین "استیون مور" متخصص روابط عمومی را نیز استخدام کرد.
از طریق "درزنر"، "دیک موریس"
هم وارد بازی شد. او باتفاق "درزنر" کارزار انتخاباتی برای انتخاب مجدد
یلتسین را سازمان داده بود. موریس، استاد (گورو) سیاسی کلینتون، رابط گروه
کمک کاران مخفی انتخاباتی با دولت امریکا بود. هرچند کلینتون خود در
کارزار انتخاباتی برای انتخاب دوباره یلتسین سهیم نبود ولی دولت او از وجود
این گروه با خبر بود. البته درزنر بعد ها منکر ارتباط با موریس شد ولی سه
منبع دیگر در گفتگو با مجله تایم اعتراف کردند که دست کم در دو مورد تماس
گروه با موریس "مفید" بوده است.
همزمان با مشاورهای تیم مخفی
برای کمک به یلتسین نظرخواهی ها نشان می دادند که وضعیت یلتسین بدتر هم شده
است. برخی ازپیش بینی های انتخاباتی حکایت از آن داشتند که فقط 6 در صد از
مردم روسیه خواستار انتخاب دوباره او به ریاست جمهوری هستند. اما ملاقات
مستقیم اعضای تیم مبارزات انتخاباتی با شخص یلتسین خطرناک بود. معاون
سوسکووتس (نخست وزیر) مامور حفظ ارتباط گروه با دولت روسیه کسی بود که تیم
مشاوران امریکائی را بطور رسمی به استراتژیست های انتخاباتی ارتقاء داد:
وقت زیادی نمانده. شما دست در کار هستید و من به پرزیدنت اطلاع خواهم داد
که ما امریکائی ها را داریم.
سوسکوویتس بر آن سخنان افزود و
گفت تیم امریکائی وظیفه داشته که اگر انتخاب دوباره یلتسین غیر ممکن بنظر
برسد بموقع به او اطلاع دهد: اگر شما به این نتیجه رسیده باشید که ما
بازنده خواهیم بود، یکی از وظائف شما این خواهد بود که یک ماه قبل از
انتخابات ما را مطلع سازید که تا ما انتخابات را به تعویق بیاندازیم.
فرد رابط با خود یلتسین دخترش
"تاتیانا جاچنکو" بود که در رشته کامپیوتر تحصیل کرده بود. او نقش خود را
در مبارزات انتخاباتی برای پدرش در برابر رسانه ها چنین توصیف کرد:
من تقریبا در همه کارها دخالت
دارم. من همه جا هستم، هرجا که کمبودی باشد من آنجا هستم.
جاچنکو درمبارزه برای انتخاب
دوباره بوریس یلتسین چهره کلیدی بود. از جمله به این دلیل که او تنها کسی
بود که پدرش را هر روز می دید. برای خود یلتسین شکست از گنادی زوگانوف غیر
قابل تصور بود. او نمی توانست باور کند که رای دهندگان رهبر حزب کمونیست
را بر او ترجیح می دهند و "خواستار بازگشت کمونیسم هستند". قانع کردن
مشاوران خود یلتسین به این که کار استراتژیست های باتجربه انتخاباتی مفید
است نیز کار دشواری بود. "شومیت" طرز تفکر مردم را که هنوز بشدت تحت تاثیر
رسوم گذشته بود و ترغیب مردم به آنچه باید رخ دهد را چنین توصیف کرده است:
گروهی که خود کماکان تحت
تاثیر رسوم گذشته بود باید تمام این ها را برای مردم توضیح بدهد بدون این
که شبهه ای در دموکراسی خواهی آنها بوجود آید. آنها فکر می کردند در صورتی
برنده انتخابات خواهند شد که به رای دهندگان نشان دهند مقامات برجسته، مثلا
مدیران کارخانه ها، به چه کسی رای می دهند.
افزون بر بودجه نامحدودی که
برای سازمان دهی استراتژی مبارزه انتخاباتی و پیاده کردن آن طبق نمونه
انتخابات امریکا، در اختیار استراتژیست های امریکائی گذاشته شد، 250 هزار
دلار نیز برای خدمات چهار ماهه به آنها پرداخت شد. جبهه هوادار یلتسین
تخمینن نیم میلیارد دلار هزینه کرد که صد میلیون دلار از محل کمک های شخصی
تامین شد. افزون بر این، قبل از انتخابات گروهی از بانکداران و باصطلاح "
الیگارش ها"، در ماه فوریه 1996 به توافق رسیده بودند که از نظر مالی و
سازمانی از یلتسین حمایت کنند.
با این همه حتی تا آخرین لحظه
نیز نظرپرسی ها نشان از آن داشتند که بخت یلتسین برای پیروزی ناچیز است.
طبق نظرخواهی هائی که صورت گرفته بود داوری اغلب روس ها در باره یلتسین
چنین بود " دوستی که به مردم خیانت کرده است" یا "مردم فریبی که به حکومت
رسیده است". بنظر بیش از 60 درصد از پاسخ دهندگان یلتسین فردی بود فاسد. 65
در صد او را مسئول اصلی فروپاشی اقتصاد روسیه می داستند. اعتبار استالین
برغم سخت گیری هایش بیش از رئیس جمهور حاکم بود. با توجه به این تنفر شدید
مردم یلتسین کار "دکترهای خیالی" برای یافتن راهی که او را قادر به رقابت
با زوگانوف، رقیب کمونیستش بسازد آسان نبود.
سرانجام استراتژیست های
امریکائی با توجه به منفور بودن یلتسین تصمیم گرفتند دست به کارزار منفی
بزنند، مانند همان شیوه ای که امروز در انتخابات امریکا به اجرا در آمده
است. استراتژیست های امریکائی در یادداشتی برای تیم انتخاباتی یلتسین
برنامه خود را به این صورت مشخص ساختند:
استراتژی دست یابی به پیروزی
ساده است:
1
- تنها بدیل در
برابر کمونیست ها یلتسین است.
2
- مردم را باید
قانع کرد که به هر قیمت ممکن جلوی کمونیست ها گرفته شود.
اما از آنجا که تیم انتخاباتی
یلتسین کماکان اعتمادی به توصیه های امریکائی ها نداشت، آنها به فکر
استفاده از نوعی نظر سنج افتادند ((perception
analyzer. برنامه این
بود که با استفاده از این دستگاه به نظر 40 نفر افراد منتخب که نماینده
بارز افکار عمومی در باره یلتسین و کار او بعنوان رئیس جمهور باشند پی
ببرند. فیلم ها، عکس ها و سخنان ضبط شده از یلتسین در مبارزات انتخاباتی به
آنها نشان داده میشد و آنها باید نظر مثبت یامنفی خود را در باره آنچه دیده
یا شنیده اند بیان کنند.
نتیجه این آزمون موید تحلیل تیم
امریکائی بود که معتقد بودند روس ها به یلتسین باور ندارند. اما این آن
چیزی نبود که تیم یلتسین انتظار داشت و تصور می کرد که مردم به سخنان
یلتسین بیشتر اعتماد دارند تا سخنان رقبای او. "شومیت" نتیجه آزمون را به
این صورت بیان کرد:
تحلیل به ما نشان داد که یلتسین
نباید هیچ قولی به مردم بدهد. مردم روسیه حرف او را اصلا باور نمی کنند.
از آن روز به بعد نفوذ تیم
مشاور امریکائی در میان منتقدان نیز فزونی یافت و مدیریت کامل کارزار برای
انتخاب دوباره یلتسین به آن منتقل شد. از این لحظه ممانعت از بازگشت
کمونیست ها شعار اساسی مبارزه انتخاباتی شد و تنها کسی که از عهده این کار
بر خواهد آمد یلتسین است.
در این میان روشن شده بود که
ترس اساسی روس ها از بازگشت کمونیست ها از این است که جنگ داخلی درگیرد.
بر این اساس از آن پس تبلیغات انتخاباتی بر دو پایه قرار گفت: با روی کار
آمدن زوگانوف احتمال آغاز جنگ داخلی زیاد است.
یک هفته مانده به انتخابات،
مهمترین فرستنده های تلویزیونی روسیه به نمایش دوباره فیلم هایی در
باره یلتسین و زوگانوف پرداختند که در گذشته تولید شده بودند. 114 فیلم
مثبت در باره یلتسین و 158 فیلم در انتقاد از زوگانوف. کارشناسان امریکائی
با مناظره تلویزیونی دو نامزد انتخاباتی مخالفت کردند، زیرا بنظر آنها در
آن مناظره یلتسین بازنده میشد. کارشناسان مذکور با پیشنهاد "کورشاکوف"
دوست صمیمی یلتسین مبنی بر به تعویق انداختن انتخابات نیز مخالفت کردند.
نگرانی کارشوف از این بود که با پیروزی کمونیست ها جنگ داخلی در خواهد
گرفت. البته این نگرانی کارشوف موجب خوشحالی گروه 6 نفره شد، زیرا این
شایعه را خود آنها ساخته و بر سر زبانها انداخته بودند.
سرانجام پس از "دستکاری ها
شدیدی که برای انحراف افکار عمومی" صورت گرفت، نتیجه این شد که در نخستین
دور رای گیری یلتسین به 35 در صد از آراء دست می یابد که فقط 3 در صد بیش
از 32 درصد از آرایی بود که زوگانوف بدست می آورد. نفر سوم آلکساندر لبد
بود که با پذیرفتن پیشنهاد یلتسین برای دبیری شورای امنیت به هواداران خود
توصیه کرد به یلتسین رای بدهند و خود از رقابت دست کشید. سرانجام یلتسین با
کسب 53 درصد آراء بر زوگانوف که موفق به کسب 40 در صد از آراء شده بود چیره
گشت. عملیات گروه 6 نفره از آنسوی دریاها مقرون به صرفه بود. مجله تایم
حاصل کار را به سبک خود چنین منعکس کرد:
هفته گذشته روسیه با برداشتن یک
گام تاریخی گذشته توتالیتر خود را پشت سر نهاد. دموکراسی پیروز شد و همراه
با آن ابزار های کارزار مدرن از جمله ترفندهائی که امریکائی ها خوب با آن
آشنا هستند، گرچه این ابزار همیشه ستایش انگیز نیستند، اما نتیجه ای که با
کمک آنها بدست می آید مفید است.
هدف وسیله را توجیه می کند.
روزنامه واشنگتن پست دور روز پیش از انتخابات در روسیه افراد گروه شش نفره
و کار آنها را افشاء کرد. تازه پس از پیروزی بوریس یلتسین، کاندیدای مطلوب
امریکا در انتخابات روسیه بود که مجله تایم تمام جزئیات در باره دخالت
امریکا در امور داخلی روسیه را منتشر ساخت!
https://deutsch.rt.com/international/45284-russland-boris-jelzin-manipulation-usa/
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 584 راه توده - 30 دی ماه 1395