"برخی بررسی ها..."- احسان طبری( 41)
ایران، پیش و پس از اسلام مهد دانش، موسیقی و فلسفه بوده. چهره هائی در
ایران ظهور کرده اند که از افتخارات ایران، بلکه جهان اند. شاید در جمهوری
اسلامی بتوانند به این تلاش ادامه بدهند که فلان امام زاده و فلان روحانی
را کانون علم و معرفت و دانش در ایران معرفی کنند، همچنان که در دوران شاه
تلاش می شد همه چیز و همه کس در پادشاهی خلاصه شود، اما واقعیت اینست که
این مفاخر نه تعلق به سلطنت دارند، نه اسلام و نه جمهوری اسلامی. از آن
جمله اند "فارابی" که با افلاطون و ارسطو همپایه بوده است و مسلط به علم
موسیقی. عمامه و سرپیچی که این مفاخر بر سر دارند دال بر شیخ و روحانی بودن
آنها نیست، چنان که فردوسی نیز آن را بر سر داشت.
|
نظریات جامعه شناسی فارابی
فارابی، چنان که خواهیم دید، در نظریات جامعه شناسی خود مبدع نیست، ولی در
میان فیلسوفان اسلامی او تنها کسی است که به این مساله وسیع تر از دیگران
پرداخته است. می گوئیم وسیع تر از دیگران، زیرا در مسایل «حکمت عملی» (که
«سیاست مدن» در کنار «اخلاق» و «تدبیر منزل» یکی از اجزای سه گانه آن است)
فیلسوفان ما به ویژه ابن سینا اندکی گفته اند. به علاوه، از سنن کهن ایرانی
بحث در باره حکمت عملی است و از همین رو، متفکران و نویسندگان ما به صورت
رسالات ادبی و اخلاقی مطالب متعددی درباره سیاسیات و اجتماعیات نگاشته اند.
نکته تازه در نزد فارابی آن است که وی با دقت بیشتر نظریات افلاطون را در
این باره نقل می کند. معروف است (که فارابی که پس از فیلسوف عرب الکندی از
مهم ترین شارحان ارسطو و افلاطون است) زبان یونانی را می دانسته است. زندگی
متمادی فارابی در شام احتمال این مساله را تقویت می کند، یا لااقل این
احتمال را که وی به تراجم سریانی از ارسطو و افلاطون مستقیما دست داشته است
تقویت می نماید. می توان حدس زد که فارابی از متون دو کتاب افلاطون یعنی
جمهوری و سیاست با خبر بوده است. نهایت آن که فارابی نظریات افلاطون را به
شیوه خاص خود بیان کرده و عرضه داشته است.
نکات عمده جامعه شناسی فارابی، براساس رساله آراء اهل المدینه به قرار زیر
است:
1-
زندگی بالاجتماع برای افراد بشر امری ضرور است، زیرا بشر به تنهایی و
انفرادی قادر به زندگی نیست و زندگی جمعی کارش را تسهیل و هستی اش را غنی
می کند؛
2-
اجتماع بشری را به سه نوع می توان تقسیم کرد: جماعت عظمی که امم مختلف را
در بر می گیرد و آن حاوی تمام «معموره ارض» است و جماعت وسطی که یک امت را
دربر می گیرد و جماعت صغری که اهالی یک شهر، یک کوی یا یک خانه را دربر می
گیرد.
3-
جامعه شبیه به بدن انسان است که در آن اعضای رئیسه (مانند قلب) وجود دارد و
اعضایی که خود خادم عضو دیگرند؛ اعضایی هم وجود دارند که به آن ها خدمت می
کنند مانند معده و جوارح؛ و اعضای دیگر که فقط خادم اند مانند مثانه و
غیره، منتها در جماعت انسانی سیر امور ارادی است و حال آن که در بدن
انسانی، امور طبیعی و تکوینی است؛
4-
جامعه را فارابی «مدینه» نام می گذارد که ترجمه
«Polis
یونانی و
(civitae)
است و آن را بر دو نوع تقسیم می کند: «مدینه فاضله» و «مدینه نازله» یا
«مدینه جاهله»، «مدینه فاضله» جامعه ای است که در آن عدالت و سعادت واقعی
حکمرواست و رییس و مرشد آن مدینه از حکما است و قدرت رهبری و هدایت دارد.
«مدینه فاضله» عینا مانند پيکر سالم انسانی است. مرشد و رهبر این جامعه
باید دارای جسم و جانی نیرومند، هوش و زیرکی و قدرت بیان باشد، دانش دوست،
کم شهوت، عاری از هوس، بزرگ منش، بی اعتنا به امور دنیوی، دوستدار عدالت،
متنفر از ظلم، نرمخوی، شجاع و مدافع حق باشد. در مدینه ای که تحت ریاست
چنین مدیر و مدبری است، نظم و ترتیب و تعاون بین افراد برقرار است و منابع
مردم تامین می گردد و مضرات از آنان دفع می شود.
برای آن که رئیسی بتواند به مقام رییس علی الطلاق برسد که معموره ارض را
اراده کند باید به مرتبه «عقل بالمستفاد» (که مقام کسب همه دانش ها اعم از
نظری و اکتسابی است) برسد و به «عقل فعال» (که خود از نور محض است ولی در
آن صورت کلیه اشیاء منعکس است و نفوس بشری را از قوه به فعل منتقل می کند)
اتصال یابد و حقایق، مانند پیامبران، به او وحی شود.
5- «مدینه
نازله» یا جاهله را فارابی به انواع مدینه ها تقسیم کرده است: «مدینه
بداله» که در آن هدف به دست آوردن ثروت است؛ «مدینه تغلب» یا «مدینه
جلادین» که در آن هدف ستمگری است؛ «مدینه خشت» یا «مدینه سیاره» که در آن
هدف نیل به لذت است؛ «مدینه جماعیه» که در هر آن هرج و مرج حکمروا و هر کس
خود را مساوی دیگری می شمرد؛ «مدینه ضاره» یا «مدینه جاهله» که در آن
گمراهی و عوام فریبی و دروغ حکمرواست؛ «مدینه ضروری» که هدف آن است که
حداقل ضرورات زندگی تامین شود؛ «مدینه نذالت» که هدف جمع زر و سیم است؛
«مدینه کرامت» که هدف کسب برتری و شهرت پرستی است.
در بین مدینه فاضله و مدینه نازله، یعنی جامعه عالی و جامعه فاسد، مدینه
مبدله قرار دارد که در آن ترکیبی از آراء نیک و بد مشاهده می شود.
چنان که خواهیم دید، اصطلاحات فارابی ترجمه درهمی از اصطلاحاتی است که
افلاطون به کار برده است و فارابی با الهام از افلاطون تقسیم بندی خاصی
کرده است.
تقسیم بندی فارابی نشان می دهد که وی نه تنها از مدینه نذالت و بداله که
مبتنی بر اصل سود ورزی است، متنفر است بلکه از مدینه جماعیه که نوعی جامعه
سوسیالیستی و کمونیستی است و در آن تساوی حقوق همگان حکمرواست نیز خوشش نمی
آید و مدینه فاضله را عبارت از مدینه ای می داند که در آن شاه یا امیری
عادل بر طبق قواعد حکمت حکمروایی کند.
این پندار یا یوتوپی فارابی شبیه به پندار افلاطون و همانند پنداری است که
البته با مقداری تغییر بعدها در قرن 17 تا 19 از جانب جمعی از پنداربافان
(پوتوپیست ها) تکرار شده است.
قاعدتا فارابی امیرانی امثال سیف الدوله را نمونه کامل رهبران «مدینه
فاضله» می شمرده است، ولی در این مطلب تصریحی ندارد و نیز تصریح نمی کند که
برای نیل به مدینه فاضله چه باید کرد. سخنان فارابی برای ما روشن تر می شود
اگر به سوابق این نظریات در نزد افلاطون و قدیس اگوستین مراجعه کنیم.
-------------------
برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید ببینید
1 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.ht
2 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.ht
3 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.htm
4 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.htm
5 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.htm
6-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.htm
7 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.htm
8 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.htm
9 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.htm
10 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.htm
11 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html
12 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html
13 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html
14 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html
15
–http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.htm
16 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/tabari.html
17 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/tabari.htm
18-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/tabari.html
19 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/562/tabari.html
20-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/tabari.html
21-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/tabari.html
22 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/tabari.html
23
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/tabari.html
24 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/tabari.html
25 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/tabari.html
26 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/tabari.html
27 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/tabari.html
28 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/tabari.html
29 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/tabari.html
30 –
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/tabari.html
31-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/tabari.html
32-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/tabari.html
33 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/tabari.html
34 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/tabari.html
35 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/tabari.html
36-http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/tabari.
html
37 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/tabary.html
38 –
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/tabari.h
39 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/tabari.html
40 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/tabari.html
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 585 راه توده - 7 بهمن ماه 1395