مردم ایران چه می خواهند و جنبش آنها در چه مرحله ایست!
|
همه تلاش، در تمام سالهای گذشته بر محور این ضرورت قرار داشته که مردم به
آگاهی ملی نسبت به صف بندی ها و جناح بندی های حکومت و عقبه اقتصادی آن
برسند. حوادث مختلفی در این سالها نشان داده که مردم به این آگاهی دست
یافته اند. بویژه از انتخابات 88 به بعد. نه تنها در چند انتخابات پس از 88
که حتی در رویدادهائی مانند تشییع جنازه هاشمی رفسنجانی و فروریختن ساختمان
پلاسکو نیز ما همین آگاهی و در کنار آن، نوعی وحدت ملی را شاهد شدیم. سرعت
آگاهی مردم بقدری سریع است که موجب حیرت می شود. به همه کسانی که این نوشته
را می خوانند توصیه می کنیم در مورد همین قطع صدور ویزا برای هفت کشور از
سوی امریکا به کامنت های زیر مطالب مربوط به این مسئله در وبسایت های رادیو
فرانسه، رادیو آلمان و حتی بی بی سی مراجعه کنید تا ببینید چگونه پس از
چند روز جنجال های مربوط به ویزا و کارت سبز، مردم ایران بسرعت متوجه
جنجالی بودن این کارزار و ضرورت جستجوی پشت صحنه و رسیدن به واقعیات پنهان
در پشت جنجال ها رسیدند!
آگاهی خشمگینانه مردم ایران نسبت به حکومت تبدیل به یک شعور گسترده اجتماعی
شده است. قدرت حاکم بنا بر ماهیت خود نمی تواند از این شعور اجتماعی چیزی
یاد بگیرد و هنوز در رویاهای گذشته غرق است، اما سیاسیون و مبارزانی که در
داخل کشور، در رسیدن مردم به این شعور اجتماعی نقش داشته اند، امروز موظف
اند این شعور اجتماعی را قبول کرده و با آن همراه شوند.
جنبش تحول خواهی مردم ما چه ماهیتی دارد و به کجا می رود؟ این پرسشی است که
بسیاری مطرح می کنند. این جنبش آیا انقلابی است یا اصلاحی؟ می خواهد جمهوری
اسلامی را سرنگون کند یا اصلاح کند؟ می خواهد حکومت را به زیر بکشد یا در
قدرت شریک شود؟ می خواهد خشونت کند یا با مسالمت به پیش رود؟
...
گروه های مختلف، بسته به ماهیت و پایگاه طبقاتی خود، بسته به دوری و نزدیکی
خود از قدرت، بسته به اینکه در درون یا بیرون از کشورند، بسته به گرایش
سیاسی که به آن وابسته اند یا گرایش دارند، به این پرسش ها پاسخ هایی
متفاوت و گاه مشابه می دهند.
در این میان یک جریان درون حکومت و یک جریان عمدتا در خارج از کشور اصرار
دارند که جنبش تحول خواهی مردم ایران را برانداز، خشونت طلب و در تقابل با
جمهوری اسلامی و قانون اساسی معرفی کنند.
حتی کسانی با داعیه های بزرگ بصورتی مضحک، در انتقاد از روحانی و انکار رای
مردم به او و خیز فاسد ترین بخش حکومت برای جلوگیری از پیروزی او در
انتخابات 96 می نویسند که او برای تحکیم نظام آمده است. گوئی باید علیه
نظام رئیس جمهور می شد! بخوانید این جمله و ارزیابی مضحک را:
«حسن روحانی «اصولگرا» و «راستگرا» است، او نمایندهٔ مردم نیست! حرفهایی
خوشایند و حتی گاه شعارهایی اصلاحطلبانه بیان میکند و شیوهٔ سخن گفتنی
بسیارمؤدبانهتر از احمدینژاد دارد، اما درعمل و در تحلیل نهایی، او
همواره تعهدش را به ”نظام“ و حاکمیت مطلق علی خامنهای نشان داده است.
سرکوبِ جنبش سبز و بهانزوا کشاندن طرفدارانِ آن، برای ”نظام“ امری حیاتی
بوده است و حسن روحانی بخشی مهم از این پروژه بوده است که هدف آن گذر از
جنبش سبز و "اعتماد سازی با حاکمیت" بوده است. دل بستن به حسن روحانی در
مقام نامزد انتخاباتیای که در راه مصالح مردم عمل خواهد کرد، پروردن امیدی
واهی است. زیرا حسن روحانی نهتنها برنامهیی برای ایجاد تغییر ندارد، بلکه
خود او بخشی از همان "حاکمیتی" است که مسیر جامعه را در گذرش از مرحلهٔ
دیکتاتوری به مرحلهٔ دموکراتیک، مسدود کرده است.»
اینها حرف های قدیمی نیست. حرف های هفته گذشته و منتشر شده در ارگانی است
که ما صلاح نمیدانیم نام آن را بیآوریم.
کسانی می گویند جنبش تحول خواهی مردم ایران بدنبال اصلاح است اما چرا این
اصلاح نباید شامل اصلاح جمهوری اسلامی شود؟ و خواست تغییر قانون اساسی را
مطرح کند. چطور می توان گفت که ما می خواهیم جمهوری اسلامی را اصلاح کنیم
ولی نباید از تغییر قانون اساسی آن سخن بگوئیم؟
می گوئیم: خواست اصلاح قانون اساسی خواستی است که بستگی به تناسب قوا میان
جنبش و حاکمیت در دوران پس از پیروزی در مرحله نخست، یعنی دوران کوبیده شدن
مهر جنبش بر حاکمیت دارد.
درحال حاضر جنبش می خواهد حکومت را اصلاح کند، نه جمهوری اسلامی را سرنگون
کند. خواست اصلاح قانون اساسی مربوط به مرحله اصلاح جمهوری اسلامی نیز باز
می گردد به تغییر تناسب قوا در حاکمیت. ما تفاوت این دو مرحله را باید درک
کنیم. این که چنین خواستی نیز در شعارهای مردم مطرح می شود، عمق آگاهی و
فشار جنبش بر حاکمیت را بازتاب می دهد و ظرفیت مرحله دوم، یعنی مرحله اصلاح
جمهوری اسلامی را به ما نشان میدهد، اما امروز، این خواست هنوز به خواست
عمومی- مانند خواست اصلاح حکومت که امروز مطرح است- تبدیل نشده است. امروز
جنبش مردم ایران می خواهد حکومت را ملزم به پذیرش آن جمهوری اسلامی که در
انقلاب 57 بیرون آمد و تن دادن به قانون اساسی و الزامات آن مجبور سازد.
در همین عرصه و همین مرحله از جنبش است که شاهدیم مردم روی تضاد میان قدرت
و جمهوری اسلامی متمرکز هستند و در برابر حکومتی که خلاف جمهوری و قانون
اساسی عمل می کند قرار گرفته و خواهان اصلاح حکومت با هدف حفظ جمهوری و
ملزم کردن حاکمیت به قانون اساسی در میدان است.
کسانی که – عمدتا از خارج کشور- شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را می دهند، در
واقع به حاکمیت کنونی کمک می کنند تا پشت سنگر دفاع از جمهوری اسلامی پنهان
شده و همزمان با احیا و تحکیم ساختار سلطنتی حکومت، به سوی مردمی که
مدافعان واقعی جمهوری و اصلاح حاکمیت هستند شلیک تبلیغاتی و امنیتی کنند.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 586 راه توده - 14 بهمن ماه 1395