چه کسانی و چه نهادهائی در ایران از ترامپ ترسیده اند
|
بحث درباره دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید امریکا و فرامین اجرایی و
دستورهای وی همچنان در صدر اخبار و گزارشهای رسانههای جهانی که سرنخ همه
آنها در دست سرمایههای بزرگ فراملی است همچنان ادامه دارد. رسانههای
ایرانی هم، رسمی و غیررسمی و موافق و مخالف گاه به تاخت، و گاه لنگ لنگان
دنبال رسانههای جهانی
میدوند و هرچه را آنها
میگویند روی چشم
میگذارند و برای مردم ایران تکرار
میکنند. اگر مسئله به بیخبری و کم اطلاعی و نداشتن تحلیل مستقل
گردانندگان این رسانهها محدود
میشد اشکال چندانی نداشت. مشکل آنجاست که این اطلاعات یکسویه مبنای تصمیم
گیریها قرار
میگیرد و
میتواند کار را به به ماجراجوییهایی بکشاند که سرانجام دود آن به چشم
مردم ایران برود.
زمانی که ترامپ یکی از نامزدهای ریاست جمهوری بود رسانههای امریکایی و
اروپایی و رسانههای ایرانی که
میترسیدند یک قدم از آنها عقب بمانند از ترامپ چهره یک احمق و شومن را
ساختند و گفتند مگر
میشود چنین شومنی نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات شود. پس از اینکه
ترامپ همه رقبا را شکست داد و در برابر هیلاری کلینتون قرار گرفت از او
کاریکاتور یک مجنون و دیوانه را ساختند و به همه اطمینان دادند که انتخاب
هیلاری قطعی است و چنین دیوانهای هرگز رئیس جمهور امریکا نخواهد شد. پس از
آنکه رئیس جمهور شد بجای آنکه به ریشه ماجرا بپردازند خودشان را به
"غافلگیری رسانه ها" و اشتباهات موسسات نظرسنجی و پیروزی "پوپولیسم" دلخوش
کردند و گفتند این آدمی است که سابقهای در سیاست ندارد و شعارهایی از سر
کم اطلاعی و عوامفریبی مطرح کرده که نه خود قصد اجرای آن را دارد و نه
"سیستم" به او اجازه اجرای برنامه هایش را خواهد داد. اکنون که ترامپ رسما
ریاست جمهوری خود را آغاز کرده و معلوم شده که همه سخنانش جدی و حساب شده
بوده و قصد اجرای همه آنها را هم دارد
میگویند این سیاستها بینتیجه است و بزودی شکست خواهد خورد و ترامپ بر
سرجایش خواهد نشست.
بنیاد دشمنی رسانه های جهانی و سرمایه های فراملی با ترامپ نه بر سر نژاد
پرستی و اسلام ستیزی ادعایی اوست که – خود آنها تا دیروز بزرگترین سردمدار
آن بودند- نه حتی بر سر روسیه و ناتو هر قدر هم که اهمیت داشته باشند. ریشه
همه دشمنیها با ترامپ در آنجاست که وی
میخواهد حرکت سرمایهها را زیر کنترل دولت قرار دهد و گرایش سودآوری
سرمایه را که عامل ایجاد بحران اقتصادی شده مهار کند. این خلاف سیاستی است
که در طی سه دهه تحت عنوان "تجارت آزاد" بر جهان حاکم شده است. منظور از
تجارت آزاد همین است که دولت نباید در کار سرمایه دخالت کند. مثلا فلان
کارخانه اتومبیل سازی
میتواند خط تولید خود را در یک کشور تعطیل و آن را به کشوری دیگر انتقال
دهد فقط به این دلیل که در کشور مبدا به اندازه کافی سود آور نیست. آخرین
نمونه آن در اروپا تعطیلی کارخانه کاترپیلار در کشور بلژیک بود که نه تنها
به بیکاری مستقیم 12000 کارگر یعنی نابودی زندگی خانوادگی نزدیک به 50 هزار
تن انجامید بلکه همه مغازههای کوچک و خرید و فروش را در یک منطقه مختل کرد
و یک شهر کامل را با خود به آستانه ورشکستگی برد. از اینگونه شهرها و مراکز
صنعتی که سیاست تجارت آزاد آنها را به خانه ارواح و مرکز بیکارها و معتادها
تبدیل کرده در کشورهای اروپای غربی و امریکا بسیار
میتوان یافت. این نمونه کوچک را در مقایس بزرگتر تعمیم بدهید به سرمایه
گوگل، نوکیا، آمازون و... که در چین و تایوان و مالزی مشغول تولید ارزان و
فروش گران در خود امریکا هستند.
همه وحشت از آن است که اگر ترامپ در طرح خود برای مهار سرمایهها در ایالات
متحده موفق شود بقیه جهان نیز ناگزیر بدنبال آن کشیده خواهد شد و آنوقت
سرمایهها و سرمایه دارها در همه جای جهان زیر فشار افکار و آرای عمومی و
دولتهای ملی قرار
میگیرند تا اقدامات آنها بجای سودآوری برای خود، تامین کننده منافع ملی
کشورها هم باشد و سرمایه دارهای بزرگ جهانی
نمیخواهند تن به چنین کنترلی بدهند. چنانکه مثلا اگر سیاست ترامپ در رابطه
با مکزیک موفق شود و واردات از مکزیک را کنترل یا کارخانههای امریکا در
آنجا را تعطیل کند بدیهی است که مکزیک دچار بحران اقتصادی خواهد شد و راه
حل را ناگزیر در کنترل سرمایهها و سرمایه دارهای مکزیکی - که برخی از آنها
بزرگترین سرمایهداران جهان هستند- جستجو خواهد کرد و این زنجیر
میتواند به بقیه کشورهای امریکای لاتین و اروپا نیز کشیده شود. بنابراین
حجم کارزار و هجومی را که علیه ترامپ وجود دارد باید با منافع عظیم سرمایه
داری تجاری و مالی که در سرتاسر جهان به خطر افتاده است سنجید.
البته مهار سیاست تجارت آزاد تنها با لغو چند پیمان و معاهده بینالمللی و
بستن تعرفه بر صادرات و واردات این یا آن کالا ممکن نیست. این به معنای یک
تغییر سمت در سیاست بینالمللی امریکاست و برنامههای ترامپ در جهت کاهش
هزینههای نظامی، تنش زدایی با روسیه و تجزیه اتحادیه اروپا پایههای
دیگریست که پیشبرد این سیاست بدان نیاز دارد. بنابراین اگر ترامپ طرفدار
تنش زدایی با روسیه شده باز ریشه آن به شکنندگی نظام اقتصادی در برابر
تهدید هستهای و ضرورت کنترل سرمایهها باز
میگردد.
بدیهی است که هدف ترامپ انجام رفرمهایی از راست به منظور نجات سیستم
سرمایهداری است. تناقض برنامههای او هم در همینجاست. او
میخواهد با ابزارهای سرمایهداری به جنگ بحرانهای ناشی از تجارت آزاد
برود و چنین کاری در درازمدت ناممکن است. سرمایههایی که در طی سه دهه به
بیوطنی و هرج و مرج و بیتوجهی مطلق به منافع ملی و انجام هر اقدامی که به
سود آنهاست ولو به زیان ملت آنها باشد عادت کردهاند تن به کنترلها و
نظارتهای دولتی
نمیدهند، حتی اگر اساس سیستم و سرمایههای آنها نیز محترم شمرده شود.
بنابراین اگر ترامپ در سیاستهای خود موفق شود هر روز بیشتر دربرابر قدرت
سرمایه قرار
میگیرد تا جایی که در مرحلهای در چارچوب سیستم سرمایهداری
نمیتوان دیگر به ضرورت کنترل سرمایهها پاسخ داد. ولی ما فعلا از این
مرحله دور هستیم. فعلا مسئله اصلی کنترل نظام تجارت آزاد و بند زدن و مهار
کردن به گرایشهای ضدملی سرمایه است.
از این جهت همسویی رسانههای ایرانی با کارزار ضد ترامپ را تنها نباید درون
نداشتن تحلیل مستقل از شرایط جهانی درک کرد. دست کلان سرمایهداران تجاری و
اتاق بازرگانی و نهادها و بنیادهایی نظیر بنیاد مستضعفان یا کارتل آستانقدس
در پشت بسیاری از این رسانه هاست، بنگاه هایی که خود طرفدار تجارت آزاد
هستند و تن به نظارت دولت و حتی پرداخت مالیات هم نمی دهند. آنها آگاه و
ناآگاه برنامههای ترامپ را آغاز میخ زدن بر تابوت سیاستهایی میدانند که
تجارت و منافع سرمایه داری تجاری دولتی و غیردولتی را در مرکز اقتصاد ایران
قرار داده است. همسویی و همدلی آنها با تبلیغات ضدترامپ در عمق نظام
اقتصادی منحط و فاسد ایران ریشه دارد.
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 586 راه توده - 14 بهمن ماه 1395