راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مهاجرت کردها

در کردستان

و به خارج از کردستان

علی گلاویژ - 57

 

 

پروسه تجزیه جامعه به طبقات در کردستان قرن ها پیش آغاز گشته و دلیل آن نیز وجود و حضور طبقات استثمارگر و استثمار شونده در کردستان طی قرون و اعصار متمادی بوده است. خود سیستم عشیره ای نیز محصول همین تجزیه طبقاتی جامعه در قرن های پیش بوده است. لذا وقتی که مسئله قطب های اجتماعی سیستم عشیره ای در دو قرن اخیر مطرح و مورد بحث قرار می گیرد، نباید چنین استنباط کرد که گویا این قطب ها فقط در دو قرن اخیر به وجود آمده اند. نباید چنین تصور کرد که گویا مسئله مورد بحث ما (بررسی طبقات اجتماعی عالم عشیره ای در دو قرن اخیر) در باره تجزیه طبقات آغازین توده بی طبقه ای است که بار اول فقط در قرن 19 به مرحله تجزیه طبقاتی رسیده بود. در اینجا مسئله به کلی دیگری مطرح است که آن هم عبارت است از بررسی وضع مشخص جامعه مشخص در دوران تاریخی مشخص، جامعه ای که در آن قرن ها و قرن ها قبل تجزیه طبقاتی آغاز گشته و طبقات و اقشار اجتماعی به وجود آمده بودند.

یکی از مبهم ترین جهات سیستم عشیره ای کردستان که تحقیقات لازم در باره آن انجام نگرفته، مناسبات اجتماعی است که این سیستم بر مبنای آن قرار گرفته بود. در آثار پر ارزشی که از قرون وسطی به یادگار مانده به طور عمده یک جانب مسئله مورد توجه قرار گرفته که آن هم مناسبات میان عشیرت و حکومت مرکزی است. در این آثار اطلاعات گرانبهایی در مورد شیوه ها، اشکال و شرایط واگذاری زمین و حاکمیت محلی از جانب دولت به عشایر وجود دارد، ولی در باره مناسبات میان عشایر (صاحب زمینان) و مولدین مستقیم (کشاورزان و دامداران) اطلاعات چندانی به چشم نمی خورد. حتی کتاب "شرفنامه" که بی شک معتبرترین اطلاعات را در باره دورانی از تاریخ کردستان به دست می دهد، از این نقیصه مستثنی نیست. علت طبیعی نقیصه مذکور این بود که در آن دوران کسی متوجه مقوله ای به نام طبقه اجتماعی نبوده و لذا مناسبات طبقاتی نیز به طور کلی از مد نظر دور مانده است. کتاب های مولفین قرون گذشته انباشته از فرامین و شرح لشکر کشی ها و اعمال پادشاهان و امراست، ولی برای یافتن این مطلب که آیا در آن دوران زمین را بر اساس چه شرایطی در اختیار کشاورز قرار می دادند و یا محصول میان کشاورز و صاحب زمین چگونه تقسیم می شد و ده ها مسئله اصلی جامعه، باید ده ها کتاب قطور را زیر و رو کرد و اکثرا دست خالی بازگشت. کتاب های ایرانی قرن 19 که با همان اسلوب نوشته شده اند نیز از این عیب بزرگ مبری نیستند.

هنگام بررسی کتب تاریخی و جستجوی ریشه مسئله مورد بحث، جز مقداری نظر عمومی و فرضیات و احیانا فاکت های بسیار محدود و رقیق، چیز دیگری به دست نمی آید. مثلا دانشمندی چون ویلچفسکی که سال ها در باره تاریخ اتنیک کردستان تحقیق کرده است، چون در مسئله مورد بحث (مناسبات طبقاتی در کردستان) به اسناد کافی و قاطع نرسیده، با استناد به دیاکونوف دانشمند میدیا شناس معروف فرضیه ای را مطرح ساخته، بدین ترتیب که:

ساکنان سرزمین باستانی میدیا به دو بخش "آریزانت" (قبایل آریایی) و "آریزانتو" (قبایل غیر اریایی) تقسیم می شدند. سپس مدعی شده است که در ایران و سرتاسر خاور نزدیک واژه "آری" به قبایل حاکم (و یا اتحاد قبایل حاکم) اطلاق می شده و در میان قبایل "میدیایی" قبایل آریایی" نقش مسلط و تعیین کننده داشته اند. ویلچفسکی بر اساس این فرضیه معتقد بود که در کردستان دو نوع قبیله وجود داشته است: قبایل "عشیرای " که بر اساس اصول "کارا" نیروی مسلح داشتند و "قبایل" غیر عشیره ای که به درجات مختلف وابسته به قبایل عشیره ای بودند. قبیله غیر عشیره از لحاظ اجتماعی در نقطه مقابل قبیله عشیره ای قرار داشت.

 

ب- نوری که سفرنامه ریج را به عربی ترجمه کرده، در حاشیه ای که بر این ترجمه نوشته، نظری شبیه نظر مذکور در فوق را بیان نموده است. او می گوید: عشایر کردستان اخلاف طوایف هندی – آریایی هستند که قریب 1500 سال قبل از میلاد به اینجا مهاجرت نموده اند، ولی روستائیان کردستان بقایای ساکنان قدیمی کردستانند که بعدها در میان عشایر مهاجر حل شده اند.

نظراتی که به صورت های فوق در باره تاریخ اتنیک کردستان ذکر شده و بنا را بر فرضیه اصولا علمی و واقعی تشکل کردها از آمیزش ساکنان نسبتا قدیمی تر محل با مهاجران جدید می گذارد- اگر هدف نفی وجود ملی خلق کرد را تعقیب نماید که یک کوشش ارتجاعی خواهد بود، یعنی حقیقتی است که منظور از طرح آن تعقیب هدف باطل است. قوام قومی و ملی همه خلق های جهان نتیجه یک پروسه عمیق تاریخی صدها و هزاران ساله است که در آن انواع رویدادها و از آن جمله آمیزش مکرر در مکرر بومی های قدیمی با تازه واردان تاثیر داشته است و تاریخ خلق کرد و هیچ خلق دیگری نمی تواند در خارج حیطه این پروسه ها و روی دادها قرار به گیرد. اگر نظرات فوق مبنایی برای تحقیق علمی در تاریخ و روشن کردن حقایق گذشته قرار گیرد و آمدن قبایل مهاجر به کردستان در چند هزار سال پیش، دلیل عدم وجود خلق کرد واقعا موجود امروز محسوب نشود، بی شک این نظرات و فرضیه به هدف درستی خدمت خواهند کرد و شاید به کمک آنها سرنخ بعضی از مسائل مبهم تاریخ کردستان پیدا خواهد شد.

اسناد تاریخی این واقعیت را اثبات می کند که طی قرن های متمادی توده های مردم و عشایر کردستان از سرزمینی به سرزمینی دیگر و گاهی به خارج کردستان مهاجرت کرده اند و معمولا هر بار نیز ساکنان قدیمی محل جدید را به زیر حاکمیت خود درآورده اند. در عین حال جریان معکوس نیز وجود داشته است. یعنی توده ها و عشایر دیگری که از لحاظ اتنیک کرد نبوده اند به داخل کردستان مهاجرت نموده و ساکنان قدیمی محل را به اطاعت وا داشته اند. نمی توان تردید داشت که این جریان، یعنی آمدن گروه نیرومند و مسلط جدید به سرزمین معین و تبدیل شدن ساکنان قدیمی آن به اتباع این مهاجران مسلط و مسلح، یکی از علل تجزیه جامعه کردستان به طبقات گوناگون بوده است. زیرا که حکام تازه وارد قبل از هر چیز زمین های مسکن جدید را به زیر اختیار خود درمی آوردند و بر همین مبنی مناسبات حاکم و محکوم با ساکنان قدیمی برقرار می کردند. تبدیل شدن صاحب زمینان دیروز به بی زمینان محکوم امروز جز استحاله طبقاتی چیز دیگر نبود.

در قرن 19 و بعد از آن مسائل اجتماعی – طبقاتی در کردشناسی نیز مطرح شد و مسئله تجزیه طبقاتی در عالم عشایر، مورد توجه کردشناسان قرار گرفت. نخستین گام هایی که در این راه برداشته شد، گرچه هنوز ناقص و یکجانبه بودند، ولی سمت درست را نشان می دادند. در نتیجه این گام ها به تدریج روشن تر می شد که اولا) عالم عشیرت "اتحاد برابرها"، نبوده است و ثانیا) عالم عشیره ای نه یک جهان بی چهره و مرده، بلکه مثل همه جای جامعه بشری صحنه مبارزه طبقات و در حال رزم اجتماعی و تحرک قرار داشته است. از اواسط قرن 19 به تدریج تزها و نظرات گوناگون در باره ترکیب اجتماعی عالم عشیره ای به میان آمد که ذکر برخی از آنها خالی از فایده نیست.

1- کردها به جنگجویانی که همه ثروتشان عبارت از گله هاست (منظور عشیرت هاست) و دهقانانی که گوران نام دارند تقسیم می شوند. طبقه دهقانان کردستان از قبایل میدیایی که به دست اشغالگران به اطاعت وادار شده اند، سرچشمه می گیرند. در میان عشیرت بلباس ساکن در جنوب دریاچه ارومیه و همچنین در میان برخی عشایر دیگر کردستان یک طبقه کشاورز وجود دارد که وارث قدیمی ترین ساکنان این منطقه هستند و "کلاوسپی" (کلاه سفید) نامیده می شوند (واگنر- 1852)

 

2- کردها به سه گروه تقسیم می شوند" الف- اشراف، ب- ارتش رهبران (غلامان) و ج- رعیت (شیرواندزیانس 1870) و یا کردها به دو بخش مجزا می شوند: الف- کوچ نشینانی که تحت رهبری اشراف و رهبران قرار دارند و ب- اکراد اسکان یافته (میراکوریان 1885).

 

3- در کردستان چهار قشر مشاهده می شود: الف- رعایا و زحمتکشان، ب- روسا و آقاها، ج- قشر رزمندگان و خادمان دین (آراکلیان 1898)

 

4- به نظر دکتر فریتز (1916) عشیرت کرد عبارت از توده اصلی مرکب از خانوارهایی مستقل بود که تحت رهبری "بیگ های غالب و مسلط بر آنها" سازمان قبیله ای ایجاد کرده بودند.

 

5- یوگنی ارلوف در سال 1922 می نوشت: عشیرت اکثرا از دو قشر به وجود می آید: الف- رزمندگان، یعنی روسای عشیرت که صاحبان اراضی نیز بودند (آقاها) و ب- دهقانانی که به صورت "نیمه سرواژ" زندگی می کردند (رعیت ها)

 

6- و. مینورسکی می نوشت: عشیرت شکاک در گذشته از ولایات همجوار به مسکن کنونی آمده اند و بر ساکنان اصلی این منطقه که کرمانج نام داشته اند مسلط گشته اند. در نیتجه این اشغال، کرمانج ها به رعیت عشیرت شکاک مبدل شده اند (1915).

 

7- در این زمینه اطلاعات منتشر از جانب محمد امین زکی یک مورخ مشهور کرد نیز شایان ذکر است. او می توشت: عشایر منطقه پژدر و ساکنان روستاهای آن به دو گروه تقسیم می شوند: الف- "روسایی که با هم خویشاوند بودند" (الروسا الاهلون) و ب- "خویشاوندان" (الاهلون). "روسا" که مرکب از سه خاندان (میرآودلی های حقیقی 250 خانواده، هومر آقایی ها، 20 خانواده و سوآقایی ها، 10 خانواده) بودند، اختیار همه چیز منطقه سردشت را در دست داشتند. این سه خاندان که جمعا 280 خانواده بودند، بر 8650 خانوار کشاورز و دامدار پژدر حکومت می نمودند. محمد امین زکی وضع توده های کشاورز و دامدار را بدین گونه توصیف می کرد. آنها زیر سلطه مطلق روسا قرار داشتند و در نتیجه کلیه حقوق اجتماعی و مدنی خود را از دست داده بودند. همه ثروت های منقول و غیر منقول آنها (اعم از جاندار و بیجان) در مالکیت روسا قرار داشت و روسا طبق میل خود با آنها رفتار می کردند.

همین دانشمند نمونه جالب دیگری ذکر نموده است. طبق نوشته وی، عشیرت هموند در سال 1700 از ولایت سنندج به ولایت بازیان (از کردستان ایران به کردستان عثمانی) مهاجرت نمود و ساکنان آنجا را که "لادی یی" (دهقان) نام داشتند به زیر اطاعت خود در آورد. بعدها- در سال های 40 – 30 قرن 19 طایفه "سه تا بسر" از عشیرت جاف جدا شده و به عشیرت هموند پیوست. سال 1880 طایفه دیگری از جاف به نام "شاطری" که علیه محمد پاشا رئیس جاف سر به قیام برداشته بود نیز به عشیرت هموند ملحق شد. هم ساکنان قدیمی بازیان (لادی یی ها) و هم طوایف جافی که به هموندها پیوسته بودند، تحت حاکمیت سیاسی، جنگی و اجتماعی عشیرت هموند قرار گرفتند. این تاریخچه منظره مشخص و زنده ای است که نمونه ای از استقرار سلطه عشیرت بر توده ها و پیدایش تجزیه طبقاتی در عالم عشیره ای را نشان می دهد.

 

برای مطالعه بخش های پیشین به لینک های زیر می توانید مراجعه نمایید:                                                                                                                                                   

 

1-     http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari.h

2-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/galavish.htm

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.htm

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm

19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi

21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh

22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.ht

23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html

24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html

25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm

26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/galavijh.htm

30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm

32 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.htm

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm

34- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html

35- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh

36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.htm

38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html

39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.htm

40 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/galavijh.html

41 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.htm

42- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.html

43- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/galavijh.html

44 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/594/galawijh.html

https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/595/galavigh.html

45-

46 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/596/glavijh.html

47 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/597/galavijh.html

48 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/598/glavijh.html

49 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/599/galavijh.html

50 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/600/galavijh.html

51- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/601/galavijh.html

52 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/602/galavijh.html

53 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/603/galavijh.html

54 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/604/galavijh.html

55 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/joan/606/galavijh.html

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 607  راه توده -  29 تیرماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت