برخی بررسی ها...- احسان طبری (53 ) مرگ فلسفه و تفکر در دوران اسلام حکومتی!
بزرگ ترین فلاسفه و متفکرین ایران بعد از اسلام اهل فتوای قتل و اعدام نبودند، در پی نوع پوشش زنان نبودند و به جنگ شادی مردم و گرفتن نشاط از جامعه و مردم نبودند، بلکه دغدغه ذهنی آنها کشف قوانین جهان و تبدیل احکام آسمانی به قوانین اجتماعی با هدف رهائی مردم از شر فقه و اندیشه مرتجعین مذهبی بودند. نه تنها پیش و پس از مشروطه، که در همین دوران پس انقلاب 57 حتی یک نمونه از تبار شیخ الاسلام فخر رازی، ابن سینا، امام محمد غزالی و دیگران و دیگران نمی یابید؟ چرا؟ زیرا حکومت، اسلام را تبدیل به چماقی علیه آزادی های مردم و به یغما بردن ثروت جامعه کرد. این فلاسفه امام هم لقب گرفتند اما پیاده نظامی از اوباش برای حمله به مردم در اختیار نگرفتند. در تمام دوران های پیش از انقلاب نیز روحانیت دست در دست پادشاهان و مستبدان داشت، مگر در استثنا ها که همین روحانیت حکومتی و یا روحانیت شریک حکومت علیه آن روحانیت فتوا دادند، عمل کردند و حتی حکم ترور و قتل آنها را دادند. درست همان کاری که کلیسا تا رنسانس در اروپا کرد. امثال علامه طباطبائی و مرتضی مطهری که نماند تا معلوم شود متفکر باقی می ماند و او هم تبدیل به مصباح یزدی ثانی می شود حتی به گرد پای امثال متفکران اسلامی پیش و پس از عصر سلجویان نمی رسند. |
فصل بیست و یکم
فخر رازی و فلسفه
شیخ الاسلام امام فخرالدین محمد بن عمر رازی ملقب به ابن الخطیب (543- 606)
یکی از فقهای شافعی و متکلمان اشعری و دانشمند بسیار معروف و فوق العاده
بانفوذ دوران سلجوقی است که مانند غزالی هوشی سرشار، دانشی وسیع و روحی
نقاد و بحاث داشته تا آن جا که «امام المشککین» لقب گرفته است. از همین رو،
باید او را نمایندگان برجسته روش نقدی (کریتیک) ایرانی دانست. فخر رازی نیز
مانند غزالی در برخی آثار خود مانند افکار المستقدمین و المتاخرین من
الحکماء و المتکلمین یا اثر مهم دیگرش مباحث المشرقیه با دقت به بیان
نظریات فیلسوفان و متکلمان پیشین می پردازد و آن ها را مورد وارسی نقادانه
قرار می دهد. وی در این نقد می کوشد از افراط و تفریط، رد دربست یا قبول
دربست، خودداری ورزد و خود وی این اسلوب خونسردانه و منصفانه خویش را در
کتاب اخیر تشریح می کند. براین اساس فخر رازی باکی ندارد که از عقاید ذکر
شده پاره ای را بپذیرد، پاره ای را رد کند. کتاب دیگرش بر ضد فلسفه
تعجیزالفلاسفه نام دارد. روش او بیش از همه متکلمان دیگر منطقی و فلسفی
است، لذا بیش از دیگر متکلمان توانسته است به جبروت و مسلمیت نظریات ابن
سینا آسیب رساند. محیط سیاسی و اجتماعی فخر رازی امکان داد که این نظر خود
را تا حد زیادی پیش ببرد و اشاعه دهد، به گونه ای که اگر بعدها دفاع سرسخت
و استادانه خواجه نصیرالدین از عقاید ابن سینا نبود (چیزی که از جمله از
روی تعصب و علاقه مذهبی شیعی او به ابن سینا برخاسته بود) باید گفت فلسفه
دچار ضعف و بحرانی شده بود. فخر رازی بنا به شیوه دقیق و پروسواس «مدرسی»
خود، دو کتاب فلسفی مهم ابن سینا یعنی الاشارات و التنبیهات و عیون الحکمه
را مورد «شرح» قرار داد. ولی این شرح او، چنان که گفته اند، جرح بود و عملا
فخر رازی شرح را به حربه تشکیک در نظریات ابن سینا بدل ساخت. در این
استدلالات ردیه و شکیه، فخر رازی از اسلوب منطقی و از مقولات فلسفی با وسعت
و مهارت استفاده می کند و با آن که در مجموع راسیونالیسم و گرایش
ماتریالیسم فلسفه مشاء ایرانی از جهان بینی فخر رازی مترقی تر است، نمی
توان این حکم را بر همه احکام جداگانه و یا مباحث صادق دانست و ای چه بسا
که در مباحث و احکام معینی حق با فخر رازی است، چنان که در مساله حصول علم
و رابطه عاقل و معقول یا عالم با معلوم فخر رازی در موضعی منطقی تر از
فیلسوفان قرار می گیرد و دچار سردرگمی های فیلسوفان نمی شود.
در پایان این فصل برای آن که روشن شود که چگونه متکلمان گاه برجسته نیت
ذهنی که رد نظر فیلسوفان بوده است، به عقیده ای می رسند که حتی علم امروز
آن را می پذیرد، داستان جزء لایتجزی را که مورد قبول متکلمان معتزلی بود
ذکر می کنیم. این داستان برای توضیح نظر ما داستان نمونه وار و شاخصی است.
ارسطو و پیروان فلسفه مشاء جزء لایتجزی (اتم) را برای آن منکر شدند که به
اتصالی بودن حرکت، زمان و مقدار باور دارند و قبول جزء لایتجزی را که منجر
به انفصالی بودن وجود است در حکم نفی حرکت می شمرند. ارسطو و فیلسوفان مشاء
به «خلق» و ایجاد از عدم صرف معتقد نیستند و ماده را قدیم می شمرند و به
«کون و فساد» معتقدند و موضوع این کون و فساد هیولای ابدی است. متکلمان
معتزله با قبول زمینه اتمیستیک آناکساگوراس و دمکریت و اپیکور، خلقت را
اثبات می نمایند. به نظر آن ها، هر جزیی از هیولی تنها در آنی از زمان می
زید، و بدین ترتیب، عالم در کار خلق مدام است و جهان اعراضی گذرا بر جواهر
ثابته است. حرکت جهشی است در مکان و زمان، و زمان و مکان هم از اجزای
منفصله ای متشکلند و به صورت آنات و نقاطی هستند که در وسط آن خلا است.
محقق تفتازانی متکلم در شرح عقاید نسفیه می نویسد:
«اگر بپرسند آیا بحث (یعنی بحث جوهر فرد یا جزء لایتجزی) سودی دارد یا نه،
در پاسخ باید گفت آری، زیرا با قبول جوهر فرد از مبهمات فراوانی که در نزد
فیلسوفان وجود دارد جلوگیری می شود مانند نظریه وجود یک هیولا اولی و صور
نوعیه و اعتقاد به ابدیت جهان و نفی معاد جسمانی و ابدیت حرکت افلاک و
غیره»
دانش امروز مساله منفصل بودن ماده و خاصیت کوانتیک انرژی را اثبات کرده
است. البته، مفهوم اتم و «ذرات اولیه» و کوانت انرژی و غیره در نزد علم
معاصر دارای محتوای دیگری است ولی نفس قبول انفصال جهان مادی که در نظریات
داهیانه اتمیستیک عهد عتیق انعکاس یافته بود و به وسیله جمعی از متکلمان
مورد تایید قرار گرفته پدیده جالبی است. این مثال را برای آن آوردیم که
سودمندی بررسی نقادانه و محققانه مباحث کلامی و نقدی که متکلمان از فلسفه
کرده اند روشن گردد.
(فخر رازی در "ری" که تهران ییلاق آن بود بدنیا آمد و در شهر "هرات" که در
جمع شهرهای ایران بود در گذشت.)
برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید مطالعه
نمایید:
1 –
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.ht
2 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.ht
3 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.htm
4 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.htm
5 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.htm
6-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.htm
7 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.htm
8 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.ht
9 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.htm
10 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.htm
11 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html
12 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html
13 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html
14 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html
15-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.html
16 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/tabari.html
17 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/tabari.htm
18-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/tabari.html
19 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/562/tabari.html
20-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/tabari.html
21-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/tabari.html
22 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/tabari.html
23
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/tabari.html
24 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/tabari.html
25 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/tabari.html
26 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/tabari.html
27 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/tabari.html
28 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/tabari.html
29 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/tabari.html
30 –
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/tabari.html
31-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/tabari.html
32-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/tabari.html
33 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/tabari.html
34 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/tabari.html
35 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/tabari.html
36 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/tabari.html
37 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/tabary.html
38 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/tabari.h
39 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/tabari.html
40 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/tabari.html
41-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/tabari.html
42 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/tabari.html
43 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/tabari.html
44 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/tabari.html
45 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/tabari.html
46-
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/tabari.html
47 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/tabari.html
48 -
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/tabari.html
49 -
https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/tabari.html
50 -
https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/594/tabari.html
51-
https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/595/tabari.html
52 -
https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/596/tabari.html
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 597 راه توده - 21 اردیبهشت 1396