راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

شکل گیری ارتش درایران

معافیت ملاها

و پیش نماز ها

از خدمت سربازی

علی گلاویژ - 42

 

کوشش برای تجدید سازمان نظامی در ایران بعدها نیز ادامه یافت. در "کتاب تنظیمات حسه" که خواننده با آن آشنایی دارد، به این موضوع توجه ویژه شده بود. در ماده 16 این کتاب گفته می شد که تعداد سربازان هر روستا باید طبق نبیچه معین شوند و خود سربازها از طریق قرعه کشی انتخاب گردند. معلولان و ملاها و سادات و پیشنمازها از خدمت سربازی معاف بودند و بقیه مردم روستا که سن شان از 16 تا 25 سال بود می بایست در قرعه کشی شرکت کنند و کسانی که قرعه به نام آنها درمی آمد از جانب مردم همان روستا به سربازی دولت می رفتند. کسی که نامش در قرعه کشی درمی آمد با موافقت مباشر نظامی می توانست شخص دیگری را به جای خود معرفی نماید. در مواد 18 و 19 "تنظیمات" گفته می شد که مدت سربازی (زیر پرچم) 10 سال است و 10 سال دوم "ردیف" (احتیاط) نام دارد. در ده سال دوم سرباز می بایست هر دو سال یک بار به مدت 20 روز برای "مشق کردن" به خدمت بیاید و بقیه اوقات آزاد باشد. برای سربازها هنگام ماموریت ماهی 5 تومان و در سایر اوقات ماهی 25 قران حقوق معین شده بود. در ماده 29 مسائل سازمانی اخذ مالیات جنگی شرح داده شده بود. طبق این ماده در هر ولایت، سازمانی به نام "مجلس تنظیمات" مرکب از 6 نفر ایجاد می شد که اختیارات وسیعی داشت، از قبیل: رسیدگی به مسائل سربازگیری، مالیات، مستمری، حقوق، اوقاف، دادگاه، بازرگانی و غیره. به طوری که ملاحظه می شود، این گام نیز در سمت خارج کردن نیروهای مسلح کشور از وابستگی و سلطه صاحب زمینان محلی قرار داشت. صرف نظر از این که ناصرالدین شاه که دستور پوشش "تنظیمات" را داده بود، این مطالب را به این صورت فهمیده باشد و یا نفهمیده باشد. این نیز موجب تضعیف حاکمیت های محلی می شد که نتیجه آن نیز جز تفکیک حاکمیت محلی از مالکیت ارضی چیز دیگری نبود.

 

بار مالیات های جنگی بر گرده زحمتکشان (کشاورزان و دامداران) هرچه سنگین تر می شد و تشکیل ارتش بر اساس بنیچه به صورت غیر قابل تحمل درمی آمد. بدیهی است که در اوضاع اجتماعی – اقتصادی که آن زمان سیستم بنیچه هر قدر هم اصلاح می شد، نمی توانست خود را به طور کامل از غلاف مناسبات پاتریارکال- فئودال و سنن و آداب تیول جنگی و اسارت سیستم هرارشیک قرون وسطایی نجات دهد. لذا به تدریج این مسئله مطرح می شد که در ایران نیروی مسلحی ایجاد شود که با اصول بنیچه هیچ گونه ارتباطی نداشته باشد و پس از رقابت ها و کشمکش ها فراوان در میان جناح ها و عوامل داخلی و خارجی بالاخره در سال 1879 (1258) به رهبری سرهنگ دوم روس به نام آ.ای. دومانتوویچ نخستین واحدهای نیروی "قزاق" ایران تشکیل گردید. نخستین واحد قزاق جمعا به تعداد 400 نفر که ایجاد آن هیچ گونه ارتباطی با بنیچه و دیگر اصول قرون وسطایی نداشت و از "مهاجران" (کسانی که از قفقاز به ایران مهاجرت کرده بودند) تشکیل می شد، در داودیه مستقر گردید. در این دوران که استقلال و آزادی ایران هر سال بدتر از سال قبل به نابودی می گروید، خواه نیروهای مسلح قدیمی و خواه قوای جدید التاسیس قزاق به شدت زیر تاثیر سیاست دولت های استعماری قرار داشتند. چند سال بعد نیروهای مسلح ایران به تدریج تحت رهبری "مستشاران" و "معلمان" و "مشاقان" اطریشی و روسی و فرانسوی و ایتالیایی و غیره قرار گرفت و عملا دیگر ارتشی به نام ارتش مستقل ایران وجود نداشت.

 

با وجود کوشش هایی که برای برقراری نظام جدید ارتشی به عمل می آمد، ولی اصول بنیچه هنوز هم اصول عمده در ایجاد نیروهای مسلح ایران بود. در پایان قرن 19 نیروهای مسلح ایران علاوه بر نیروی قزاق عبارت از دو بخش بود:

 

1- ارتش منظم- "نظام"

2- ارتش نامنظم- "غیرنظام"

 

افراد ارتش نظام را از طریق بنیچه جمع آوری می کردند. یعنی مردم هر محل می بایست متناسب با مالیات نقدی که به دولت می پرداختند تعداد معینی سرباز در اختیار دولت قرار دهند. به طور کلی هر روستا و یا گروه خانوارها می بایست برای هر 11 تومان و 2 قران مالیات یک سرباز هم بدهد و این سربازان در میان مردم روستا و یا گروه خانوارها سرشکن می شدند. ولی نه تعداد سکنه محل ها و نه مبلغ مالیات آنها ثابت بود. مردم همیشه می کوشیدند این تعداد و مبلغ را پائین بیاورند و لذا همیشه تعداد سربازان رو به کاهش می رفت. افراد بانفوذ و تیولداران مقتدر، اصلا سرباز به دولت نمی دادند. لذا بار اصلی بنیچه باز هم به گردن کشاورزان و دامداران بود.

 

در ارتباط با رشد کشاورزی تجارتی و توسعه احتیاج به نیروی کار در مسئله سربازگیری نیز پدیده های جدید به وجود می آمد. مثلا در این دوران که مهاجرت مردم از سنندج به سوی کرمانشاهان و گروس شدت گرفته بود، فئودال های کرمانشاهان و گروس از این وضع استفاده می کردند. مهاجرین سنندجی را به سربازی می فرستادند و رعایای محلی را به کار کشاورزی و دامداری می گرفتند.

 

روستا و گروه خانوارهایی که سرباز به دولت می دادند از سویی موظف به نگاهداری خانواده های سربازها بودند و از سوی دیگر می بایست برای نگاهداری خود سرباز هم "انعام" و "تدارک" و "خانواری" بپردازند. مقدار این سه مالیات در سیستم بنیچه معین نشده بود و خود مردم روستا و یا گروه خانوار می بایست خود آن را معین کنند. "انعام" هدیه ای بود که از جانب روستاها و یا گروه خانوارها فقط یک بار و معادل 20- 15 تومان برای هر سرباز پرداخته می شد. "تدارک" مالیاتی بود که سالی یک بار و در حدود 20- 10 تومان پول نقد برای هر سرباز اخذ می گردید. "خانواری" عبارت از 4 من خواربار برای هر سرباز و 4 من خواربار برای خانواده او بود که ماهی یک بار به همان ترتیب، یعنی از جانب مردم روستا و یا گروه خانوارها به آنها تحویل داده می شد.

 

ارتش "غیرنظام" از ایلات جمع آوری می شد. آنها طبق اصول بنیچه از خدمت دائمی در ارتش معاف بودند، ولی هر وقت دولت طلب می نمود موظف بودند با سلاح و تجهیزات و لباس و اسب خود نیروی معینی را مهیا و برای مدت معینی در اختیار دولت قرار دهند. تعداد این نیرو به تعداد اغنام و احشام هر ایل بستگی داشت و در میان طوایف و نیره های همان ایل سرشکن می شد. این اصول و همچنین مقیاسی که در آن به کار برده می شد "شترجمع" نام داشت. مثلا دولت معین می کرد که فلان ایل صد "شترجمع" است و برای هر "شترجمع" باید مثلا 50 – 40 تومان پول و 5/1 نفر سرباز تحویل دولت بدهد. هر سال موسم پائیز با حضور نماینده مخصوص دولت، اغنام و احشام ایل را می شمردند که به آن "شاخ شماری" می گفتند و بدین ترتیب تعداد "شترجمع" هر ایل را معین می کردند. افراد ایل برای هر سواری که در اختیار دولت قرار می دادند می بایست "تدارک" و "جنس" (خانواری) بپردازند. ولی اسلحه و اسب سوارها را اکثرا رئیس ایل تامین می کرد. این روسا اکثرا فرماندهان و افسران واحدهای ایل خود نیز بودند و دولت از مالیاتی که از این می گرفت به فرماندهان و افسران واحدهای همان ایل حقوق می داد.

 

در آغاز قرن 20 ایلات ایران معمولا در حدود 142 واحد سوار مسلح در اختیار دولت می گذاشتند که جمعا مرکب از 2198 افسر و 18253 نفر سوار بود. بهترین بخش ارتش ایران همین واحدهای سوار بود که در میان آنها واحدهای آذربایجان، عراق، خمسه، تهران، کرمانشاه، سنندج، فارس، خراسان، استرآباد، یمود، شاهرود، گیلان، و مازندران از کیفیت بهتری برخوردار بودند. اگر جنگی پیش می آمد که توجه ایلات را به خود جلب می نمود تعداد این گونه سواران از 200 – 150 هزار نفر هم تجاوز می کرد.

 

ج- مقام کردستان در سیستم جنگی دولت ایران در قرن 19. در بالا مالیات جنگی به مثابه یکی از جهات مهم مناسبات ارضی پاتریارکال- فئودال ایران مورد بررسی قرار گرفت. باید توجه کرد که تفاوت هایی که در نامگذاری سیستم ها و مالیات ها و بدهی های جنگی وجود داشت ناشی از هرج و مرج سازمان دولتی بود و اصل مطلب تحت همه نام ها و عنوان ها لایتغیر بود- مالیات جنگی جزو مناسبات ارضی و یا حداقل در پیوند نزدکی با این مناسبات قرار داشت و سنگینی بار آن از طریق تنظیم این مناسبات بر دوش مردم زحمتکش روستا بود.

 

حال باید دید که در سیستم جنگی ایران، کردستان چه مقامی داشته است و بدین ترتیب نقش دولت آن روزی را در استثمار کشاورزان و دامداران کردستان در حدود امکان روشن نمود و در باره آن تصوری ولو کلی ایجاد کرد.

 

اسناد موجود نشان می دهد که نیروهای مسلح کردستان نیز، در ارتش ایران در جنگ های ایران و روس تا اواخر سال های 20 قرن 19 شرکت داشته اند. حتی برخی از اسناد مدعی هستند که در این جنگ ها یک ثلث و حتی دو ثلث ارتش ایران کرد بوده است. گرچه نمی توان صحت این ارقام را تائید کرد، ولی روشن است که نیروهای مسلح کردستان در ارتش ایران آن روزی مقام و نقش قابل توجهی داشته اند. مثلا سال 1235 (1856) هنگام تجاوز انگلیس به مرزهای جنوبی ایران، در صفوف ارتش ایران که برای مقابله با آن تجاوز در چند نقطه استراتژیک متمرکز شده بود واحدهای کرد به طور برجسته جلب نظر می کردند. تنها از ایلات کرد ولایت کرمانشاهان 300 نفر توپچی و قورخانه چی، فوج ایل گوران به فرماندهی اسدالله خان سرتیپ، فوج کلیایی به فرماندهی علیقلی میرزای سرتیپ، فوج کرند به فرماندهی ملک نیازخان سرهنگ، فوج زنگنه به فرماندهی محمدرضاخان سرتیپ، سواران منظم مهاجر، سواران کلیایی، سواران سنجابی و سواران نان کلی جمعا 4700 نفر در این نیروها شرکت داشتند. امامقلی میرزای عماد الدوله نیز از مردم ولایت کرمانشاهان قریب 9 هزار پیاده با خود آورده بود. علاوه بر این در همین بسیج نیرو، فوج شکاک، فوج چاردوس، فوج مکری، فوج های کزازی و فیلی و باجلان نیز شرکت داشتند.

 

ارزش علمی اطلاعات مذکور در فوق مبرهن است. این اطلاعات نشان می دهد که:

اولا: در اواسط قرن 19 اصول مالیات جنگی در کردستان نیز وسیعا تطبیق می شده و یکی از خطوط عمده تحقق حاکمیت دولت ایران و کردستان ایران اخذ همین مالیات جنگی بوده است. در عین حال این مالیات جنگی با مالکیت ارضی و بهره ارضی که تحقق اقتصادی مالکیت ارضی است، پیوند بسیار نزدیک و گاهی عینیت داشته است.

 

ثانیا: نیروهای مسلح مذکور در فوق برحسب ایلات و عشایر مربوط تقسیم و تشکیل می شدند، هر واحد به نام ایل و عشیرت خود نامیده می شد و تحت فرماندهی رئیس ایل و عشیرت خود قرار داشت.

 

ثالثا: برخی از ایلات و عشایر در آن واحد به دولت دو نوع نیروی مسلح می دادند به نام "فوج" و "سواران" که البته نیازمند تحقیق است.

 

رابعا: نیروهای مسلح ایلات و عشایر اکثرا در خاک خود مستقر بودند و فقط هنگام لزوم به نقاط دیگر گسیل می شدند و غیره. همه این واقیت ها بر آن گواهی می دهد که با وجود کوشش جهت جداسازی حاکمیت محلی از مالکیت ارضی، ولی در اواسط قرن 19 هنوز این کار عمق چندانی پیدا نکرده بود.

 

در دوران حکومت ناصرالدین شاه که تقریبا همه نیمه دوم قرن 19 را در بر می گیرد، "تومان" هشتم نیروهای مسلح ایران (که جمعا 10 "تومان" بود) از افراد سربازگیری شده از کردستان به وجود می آمد. این "تومان" مرکب از 5 فوج زیر بود:

 

1- فوج گوران بهادران قلعه زنجیری

2- فوج اول کرند

3- فوج سوم کلهر

4- فوج چهارم زنگنه

5- فوج مخبران کردستان

 

در "تومان" هشتم علاوه بر واحدهای مذکور واحدهای دیگری نیز که افراد آنها از ایلات و عشایر کرد منطقه ارومیه گروس و غیره جمع آوری شده بودند، وجود داشتند. علاوه بر همه این ها در میان نیروهایی که "سواره" و "جماعت" نامیده می شدند، واحدهایی با اسامی صائین قلعه، مکری، پشتکوه، اردلان، باجلان، کلیاتی، کرمانشاه، سنجابی، فیلی نیز دیده می شدند.

 

هر یک از نیروهایی که بدین ترتیب با نام ایلات و عشایر خود به وجود می آمدند، در داخل طبق تقسیمات داخلی و هرارشی موجود در ایل و عشیرت مربوطه به واحدهای کوچک تری تقسیم می شوند. مثلا عشیرت سنجابی طبق بنیچه قدیم مکلف بود نیرویی مرکب از چهار واحد در اختیار دولت بگذارد. این واحدها طبق اسامی طوایف عمده عشیرت سنجابی با نام های چالاوی (چلبی)، الاهی خانی، عباسوند و حق نظرخانی نامیده می شدند در راس هر یک از این چهار واحد یک "سلطان" قرار داشت و هر چهار واحد مشترکا یک یاور و یک سرهنگ و یک سرتیپ داشتند که اکثرا از طوایف چالاوی و الاهی خانی انتخاب می شدند. بدین ترتیب، عالی ترین مناصب در نیروهای جنگی که طبق مالیات جنگی از جانب ایلات و عشایر در اختیار دولت گذاشته می شد نیز، در انحصار نیرومندترین و بانفوذترین طوایف ایل و عشیرت مربوطه قرار داشت. عشیرت گوران هم که مرکب از 8 طایفه بود، نیروی مسلح خود را بر مبنای همین اصول ایجاد می کرد. این یک قاعده عمومی بود.

 

این وضع با تغییرات معینی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 ادامه داشت. مدودف در سال 1909 می نوشت که نصف کردها اصلا دولت ایران را قبول ندارند و نصف دیگر هم جز دادن سرباز به دولت پیوند تابعیت دیگری نسبت به دولت ندارند. اکرادولایت های سنندج کرمانشاهان 4 واحد نیروی مسلح مرکب از 3200 نفر در اختیار دولت قرار می دهند. تعداد این افراد حتی می تواند به 7- 6 هزار نفر هم برسد. طبق معمول از هر 5 خانوار یک سرباز می گیرند. ولی قسمت اعظم مردم از دادن سرباز به دولت شانه خالی می کردند.

 

در اوایل سال 1905 شاهزاده فرمانفرما برای سرکوب برخی طوایف لر که به عنوان اعتراض علیه مالیات های دولتی قیام کرده بودند، نیروهایی را به بروجرد اعزام نمود که در ترکیب آنها واحدهای زیر نیز وجود داشتند:

1- فوج پیاده کرند مرکب از 700 نفر

2- نصف فوج پیاده زنگنه 400 نفر

3- فوج پیاده خمسه  400 نفر

4- سواران طوایف پیروند و صفی وند 200 نفر

5- سواران کلهر 200 نفر

 

بررسی مالیات های ارضی دولتی در قرن 19 نشان داد که در این دوران در بعضی حالات مالیات ارضی دولتی و بهره ارضی مالکانه به طور ارگانیک درهم تلفیق و ادغام گشته بود و در عمل یک چیز واحد بود و در بعضی حالات دیگر به مثابه ادامه یک سنت قدیمی، هم این و هم آن توسط شخصی واحد (صاحب زمین و تیولدار) جمع آوری می شد. مالیات جنگی هم اگر از سویی مالیاتی بود که به دولت پرداخته می شد، ولی از سوی دیگر یکی از محمل های تشکیل نیروهای مسلح محلی در کردستان بود. این نیروهای مسلح محلی در دست طبقه فئودال از سویی کاراترین وسیله اعمال قدرت بر کشاورزان و دامداران زحمتکش و از سوی دیگر تکیه گاهی برای مقاومت در قبال دولت مرکزی در مواقع لزوم بود.

 

بدین جهت به هر اندازه که رشد مناسبات سرمایه داری در ایران سرعت می گرفت، دولت ایران خواه آگاهانه و خواه ناآگاهانه می کوشید تا از سویی مالیات ارضی دولتی را از بهره ارضی مالکانه جدا کند و صلاحیت و اختیار اخذ مالیات ارضی را در محل از دست صاحب زمینان به در آورد و از سوی دیگر مالیات جنگی را از زیر وابستگی هرارشی جنگی پاتریارکال – فئودال و از صورت هرارشیک خارج سازد. گام هایی که در ایران آن روز و بعدها برای ایجاد ارتش جدید و دستگاه جدید دولت ایران با محتوای سرمایه داری (البته وابسته) برداشته شد، این هدف را نیز تعقیب می کرد.

 

 

برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید مطالعه نمایید:                                                                                                           

 

1-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari.ht

2-    

http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/may/index552.html

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.html

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm

19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi

21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh

22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.htm

23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html

24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html

25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm

26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/desamr/index579.h

30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm

32 -

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.html

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm

34- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html

35- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh

36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.html

38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html

39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.htm

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/galavijh.html

4 - 40

41 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.html

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 592 راه توده -  26 اسفند ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت