راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فراموش نشود

سهم موتلفه اسلامی

در ضربه به انقلاب

و بحران کنونی!

 

انقلاب 57 طیفی از نیروهای مذهبی را به قدرت رساند و رهبران جمعیت موتلفه اسلامی که بعدها تبدیل شد به حزب موتلفه بدلیل سابقه مذهبی خود وارد دستگاه حکومتی شدند و در صف نخست مخالفان تداوم و تعمیق انقلاب قرارگرفتند. کسانی مانند اسدالله لاجوردی، بادامچیان، اسدالله عسگراولادی، حمید رضا ترقی، محمد نبی حبیبی و برخی دیگر که حتی وارد حزب جمهوری اسلامی هم شدند و در رهبری آن هم قرار گرفتند. رهبری انجمن های اسلامی بازار نیز در دست موتلفه قرار گرفت. ورود طیفی ناهمگون به درون حزب جمهوری اسلامی آن را به دو دسته تقسیم کرد. رهبری جناح راست حزب در دست مرحوم حبیب الله عسگراولادی و در جناح چپ آن آیت الله بهشتی و میرحسین موسوی قرار گرفتند.

آن دسته از رهبران موتلفه که در آغاز در صف مدافعان دولت موقت مهدی بازرگان قرار داشتند، با افول ستاره آن دولت، فورا رنگ عوض کردند و برای ماندن در قدرت به صف منتقدان آن پیوستند ولی محور انتقادتشان نه سیاست های اقتصادی لیبرالی دولت بازرگان بلکه شکل و شمایل و لباس و ریش "لیبرالی" اعضای آن شد. 

 

در حالیکه حزب توده ایران معتقد بود که مسئله انتخاب راه رشد اقتصادی کشور مسئله اصلی جامعه و انقلاب است و باید با کوتاه کردن دست کلان سرمایه داران وابسته از اقتصاد، انجام اصلاحات ارضی و اجرای بند ج و د قانون اساسی و بالاخره ملی کردن بازرگانی خارجی در سمت انتخاب یک اقتصاد ملی ومردمی کوشید، سران موتلفه می کوشیدند مسئله اصلی انقلاب را تقابل سنتی و مدرن معرفی کنند و خود را همچون نیروهای طرفدار سنت، مدعی اصلی انقلاب به حساب آورند. آنان اوباشگری و شکل و شمایل موتلفه ای و سنتی را نشان انقلابی بودن معرفی کردند و به دفاع از آن مشغول شدند. بدینسان بازار برای تسلط بر انقلاب مدام بر طبل مذهب سنتی کوبید و کوشید با سلاح اسلام به جنگ انقلاب و آیت‌الله خمینی برود. این کار تا آنجا بالا گرفت که نبرد میان نیروهای اجتماعی شکل ایدئولوژیک مبارزه میان دو اسلام را به خود گرفت و آقای خمینی ناگزیر شد برای دفاع از خود و طیف هواداران خود این اسلام سنتی را "اسلام امریکایی"، اسلامی که تنها به ظواهر چسبیده، معرفی کند و آن را در برابر "اسلام ناب محمدی" که مورد نظر خود او بود قرار دهد. میرحسین موسوی نیز در سخنرانی های خود مبلغ "اسلام ناب محمدی" شد. کسانی که درگیری های ایدئولوژیک و مذهبی سال های دهه 60 را به یاد داشته باشند متوجه می شوند که اشاره او به چه چیز و به کجا و به چه کسانی بود.

پیروزی موتلفه اسلامی در دهه اول انقلاب نسبی و محدود بود. آنان توانستند مجاهدین خلق را به سمت و سوی درگیری مسلحانه سوق دهند و از این طریق مواضع خود را در زندان ها که از طریق اسدالله لاجوردی در اختیار داشتند تحکیم کنند. آنان همچنین توانستند انقلاب را از پشتیبانی توده‌ایها محروم کنند و مانع از حضور علنی آنان در روندهای پس از انقلاب شوند. (رفیقدوست عضو رهبری موتلفه فرماندهی عملیات دستگیری رهبران حزب توده ایران را برعهده داشت) با اینحال آنها نتوانستند سمتگیری اقتصادی و اجتماعی مورد نظر خود را به تمامی به انقلاب تحمیل کنند. کناره گیری توام با کارشکنی رهبران موتلفه از دولت میرحسین موسوی و در راس آنها استعفای عسگراولادی رهبر وقت موتلفه اسلامی در واقع حاصل این ناتوانی بود.

اغلب آنها پس از خروج از دولت موسوی، به کار اقتصادی روی آوردند که حاصل آن اندوختن ثروتی کلان در دوران جنگ شد. تا جایی که در اواخر عمر دولت موسوی و در زمان ریاست خوئینی ها بر دادستانی کل کشور در فرودگاه کرمان بر سر یک معامله پسته، حبیب الله عسگراولادی بازداشت شد و چند روزی را در زندان گذراند.

با مرگ آیت‌الله خمینی، به رهبری رسیدن علی خامنه ای و به ریاست جمهوری رسیدن هاشمی رفسنجانی و کنار رفتن دولت موسوی و کنار گذاشتن شدن خود موسوی، دوران واقعی قدرت نمائی موتلفه اسلامی که نمایندگی بازار و تجارت را داشتند آغاز شد. از این پس آنها  که هیچگاه نتوانسته بودند از مردم رای بیاورند، در همه نهادهای انتصابی جای گرفتند. در مجمع تشخیص مصلحت نظام، در هیات منصفه مطبوعات، در قوه قضاییه، در کابینه، در تعیین تکلیف برای دولت هاشمی رفسنجانی، در جلوگیری از نامزدی موسوی در انتخابات 76، در تقابل با دولت خاتمی و پس از آن.

با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد فصلی تازه در جمهوری اسلامی و در حیات موتلفه آغاز شد. اطرافیان احمدی نژاد را کسانی تشکیل دادند که حتی به اندازه رهبران موتلفه هم سابقه حضور در انقلاب را نداشتند. اینان دیرآمدگانی بودند که زود می خواستند بروند و با رهبران موتلفه و طیف موتلفه که آمدگانی بودند که به این زودی ها هم قصد رفتن نداشتند در همکاری و تقابل و تضاد قرار گرفتند، بویژه که بخش مهمی از این زودآمدگان یا پشتشان به سپاه گرم بود و یا خود از فرماندهان سپاه بودند و آماده تجارت و رقابت با موتلفه. با همه نگرانی که از پیدا شدن یک رقیب تفنگ بدست داشتند، در انتخابات 88و در انتخاب میان موسوی و احمدی نژاد یک لحظه هم تردید نکردند. آنان شریک پایین دست احمدی نژاد و فرماندهان سپاه در تجارت و غارت را به چشم انداز بسته شدن راه غارت در دولت موسوی ترجیح دادند.  

این مرور بسیار کوتاه و مختصر برای آن بود که مبادا نقش رهبران بازار و بزرگ تجار وارد کننده که موتلفه را حزب سیاسی خود میدانند، دربحران کنونی و ویرانگر مملکت در سایه قرار بگیرد. نسل امروز باید از سهم آن در بحران کنونی مملکت آگاه شود!

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 620  راه توده -  27 مهر ماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت