راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

38 سال پیش احسان طبری

همین را پیش بینی کرد

ج. اسلامی

در نوسازی

جامعه  ایران

ناتوان و ناکام ماند!

 

  

در مقاله در همان دوران اولیه پس از انقلاب که هنوز روزنامه "مردم" ارگان مرکزی حزب توده ایران منتشر می شد، نوشته و این ارگان نیز انتشار یافت. پایه های نگرانی طبری در این مقاله، امروز که فساد حکومتی و فروپاشی همه معیارهای اخلاقی در حکومت و جامعه دست به دست هم داده و بحران همه جانبه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در جمهوری اسلامی را تشکیل داده اند اهمیت آن را چندین و چند برابر می کند. این مقاله دور اندیشی و  نگرانی طبری و حزب توده ایران را از آینده پس از سقوط رژیم شاه نشان میدهد. مقاله ای که 38 سال از عمر آن می گذرد:

 

انقلابیونی که رژیم شاه را به سهولت نسبی برانداختند، اینک برای نوسازی جامعه، سالم سازی اقتصاد و سیاست جامعه، با دشواری های عظیمی روبرو هستند تا سرانجام قادر شوند تثبیت نوینی به سود اکثریت محروم جامعه پدپد آورند. این کار به تلاش نه فقط عظیم، بلکه فوق العاده سنجیده ای نیازمند است. این کار روندی است پرفراز و نشیب که هنوز باید از مراحل و مدارج مختلف قشربندی و نبردهای درونی بگذرد.

از آنجا که جامعه ایران در زمان پهلوی در مسیری بکلی نادرست می رفت، یعنی در مسیر ضد ملی و ضد دمکراتیک، و اکنون باید به مسیر متقابل آن، یعنی به مسیر ملی و دمکراتیک منتقل شود، حتی در صورتی که نیروهای صالح برای عمل، اهرم امور را در دست گیرند، باز ناسنجیدگی و شتاب کاری نمی تواند مفید باشد. در این نوع موارد معمولا این مثال را می زنند، قطاری با سرعت در مسیر «الف» حرکت می کند، ما می خواهیم آن را در مسیر «ب» (که عکس مسیر «الف» است) سیر دهیم. ابتدا باید حرکت قطار را کندتر و کندتر کنیم. سپس ترمزهای دستی را به کار اندازیم و قطار را متوقف سازیم. آنگاه باید به آهستگی آن را در مسیر «ب» به حرکت در آوریم. یعنی در این عمل تغییر مسیر، ما با سه شیوه عمل روبرو هستیم، در مرحله اول دست زدن به اقداماتی که مجموعه نظام سیاسی – اقتصادی گذشته را از حرکت پرشتاب و مضر و غلط خویش خارج سازد. در مرحله دوم باید در سیاست و اقتصاد به تدریج به ایجاد آن چنان نهادهای نوی دست زد که به توان جامعه را در مسیر تکاملی سالمش اداره کند. و در مرحله سوم به اتکاء این نهادها، باید جامعه را به تدریج و با شتاب روزافزون به پیش راند و به سوی اوج های تکاملی تازه برد. اگر این اقدامات، به موقع و با درایت لازم نیز انجام گیرد، انقلاب برای نیل به قله میوه دهی و ثمربخشی خود به سال ها نیازمند است.

ولی این جملات تعبیرآمیز مطلبی را حل نمی کند.

مهم ترین اشکال در اینجاست که رژیم سابق، به قصد تامین منبع غارتگری خود و اربابان امپریالیستی خویش، جامعه ایران را، به ویژه در شهرهای بزرگ، به جامعه مصرف وسیع بدل کرده، در حالی که برای این مصرف وسیع، جامعه فاقد پایه ضرور تولیدی است. یعنی تناقض عجیب و بی تناسبی شگفتی بین مصرف و تولید پدید شده است.

این که رژیم تا حدی از عهده این کار، یعنی ایجاد یک جامعه انگل و مصرفی در قشرهای فوقانی و متوسط مرفه بر می آمده، اولا به اتکاء درآمد نفت بود، ثانیا به اتکاء ادامه فقر وسیع ترین قشرهای مردم و عقب ماندگی عمومی کشور. زیرا محیط «مصرف وسیع» در بهترین حالات، یک دهم جامعه ایران را دربر می گیرد و نه دهم دیگر در شرایطی به سر می برند که آب و نان و برق و مدرسه و بیمارستان و جاده و کتاب و مسکن و فرهنگ برای آنها، «معضل» حل نشده است.

به اتکاء درآمد نفت و با تبدیل بخشی از این درآمد به واردات کالایی و واردات ماشینی (غالبان برای مونتاژ) و نیز وارد ساختن برخی انواع خدمات (نمایندگی ها، کارشناسان، مشورت های فنی و غیره)، در تهران و برخی شهرهای بزرگ، آن چنان سطح زندگی برای قشرهای فوقانی و متوسط مرفه به وجود آمده، که شباهتی به زندگی آغشته با محرومیت توده ها و ربطی به پایه تنگ تولید وابسته ندارد. انسان از مشاهده این وضع گاه دچار وحشت می شود.

واقعا «نبوغ» خانواده پهلوی در خیانت و دزدی لازم بود که یک چنین «شاهکار» عظیم گیج کننده ای را تحویل انقلابیون ایران بدهد.

ما دیگر از تورم سرسام آور دستگاه دولتی، از رشد انگل وار سرمایه داری (به ضرب سفته بازی زمین و خانه و استفاده از وام ها و اعتبارات بانک ها)، از سطح نازل قضاوت سیاسی جامعه در نتیجه سیطره طولانی محیط اختناق و رعب، از ورشکستگی کشاورزی در ایران، از عظمت و وسعت بی رویه و منطق شهرها و ده ها عیب دیگر، که هر یک در جای خود یک فاجعه است، سخن نمی گوییم.

نوسازی و سالم سازی جامعه ما محتاج به یک بررسی مشخص نقائص و معایب، یافتن طرق خردمندانه رفع آن ها و انتخاب راه درست تکامل جامعه است.

این راه درست کدام است؟ نظام سرمایه داری؟ آیا سرمایه داری ما را به وابستگی ناگزیر سیاسی و اقتصادی به جهان امپریالستی نخواهد کشاند؟ حتما خواهد کشاند. آیا سرمایه داری مسئله فقر و ثروت، مسئله مصرف تبذیرآمیز را حل خواهد کرد؟ حتما حل نخواهد کرد. آیا سرمایه داری امکان خواهد داد که درآمد ما از نفت و گاز و آهن و مس و دیگر منابع ثروت کشور، صرف ایجاد یک زیرساز (انفراستروکتور) نیرومند علمی و فنی برای صنعت و کشاورزی و بازرگانی و ترابری و خدمات و فرهنگ و بهداشت رشد یافته امروزین شود؟ نه، امکان نخواهد داد، زیرا سرمایه داری دست غارتگران داخلی و خارجی را نخواهد بست، جلوی فرار سرمایه و مغز را نخواهد گرفت، جلوی انباشته شدن بازار داخلی از بنجل خارجی را نخواهد گرفت، جلوی اسراف و بریز و بپاش و سفته بازی را نخواهد گرفت.

تمام مسئله در اینجاست.

یکی از نکات اصولی اختلاف نظر ما با «لیبرال ها» در همین انتخاب راه رشد است. برخی ها تصور می کنند، آن چه که در این کشور می بایست عوض شود، تنها «استبداد» بود، ولی نظام اقتصادی داخلی و مناسبات سیاسی خارجی همه اش، با «کمی اصلاح» از جهت بنیاد درست است. به همین جهت تنها واژه ای که به نظر این افراد باید با خط هر چه برجسته تر نوشته شود «آزادی» است! واژه شیرین «آزادی» برای همه ما استبداد زدگان مقدس است و مسلما باید این موهبت را که انقلاب به ما ارزانی داشته، حفظ کرد. انقلاب اجتماعی ما باید با مراعات هر چه دقیق تر این موهبت انجام گیرد. ولی ما به انقلاب اجتماعی برای نوسازی جامعه نیازمندیم. مسئله مرکزی اینجاست.

باید در کشور ما یک نظام ملی (دارای استقلال سیاسی و اقتصادی) و دمکراتیک (با مراعات اکید آزادی های دمکراتیک در پیوند با حقوق دمکراتیک) پدید آید، آن هم به دست کسانی که صمیمانه خواستار استقرار چنین نظامی هستند. برای ما این محتوی است و مهم نیست که این محتوی با چه الفاظی ادا شود و یا به چه اشکالی درآید. شما برای توده های مولد، حقوق حقه اجتماعی آن ها را تامین کنید و ایران را از یوغ اسارت اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی آشکار و نهان امپریالیستی برهانید، و به عمل هر نام پارسی یا عربی که می خواهید بدهید.

به قول حافظ:

یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ

حدیث عشق بیان کن بهر زبان که تو دانی

 

تلگرام راه توده:                         

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 685  - 23 اسفند ماه 1297

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت