"قدرت" اصلاحات را تهدید و شورش را فرصت میداند! |
شورش گستردهای که هفته گذشته به بهانه افزایش بهای بنزین سراسر ایران را فرا گرفت نشان داد که جان وسیع ترین و بی پناه ترین طبقات و قشرهای اجتماعی ایران به لب رسیده و از این پس جرقههای شورش مردم با هر بهانه و در هر رویدادی می تواند به یک انفجار بیانجامد. اینکه جنبش گسترده نارضایتیها، بیش از پیش، به شکل انفجار خشم و شورشهای کور بروز می کند بیش از هر چیز از آنروست که رهبری و نیروی هدایت کننده موثر یا مورد اعتمادی در راس اعتراضهای مردم دیده نمی شود. آنها که علیه موسوی کودتا و او را حصر کردند، آنها که خاتمی را خانه نشین و ممنوع التصویر کردند، آنها که روحانی را فلج کردند، آنها که در رسانههای راست حکومتی با آهنگ "اصلاح طلب، اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا" رقصیدند و پایان "اصلاح طلبی" را به هم تبریک گفتند، آن روی سکه را ندیدند یا وانمود کردند نمی بینند: پایان اصلاح طلبی یعنی آغاز شورش کور. شاید هم گمان می کردند و - بسیاری از آنها قطعا گمان می کنند – که از شورش کور هم برای خود سنگری خواهند ساخت تا از آنجا به سمت انقلاب و اصلاحات یکجا شلیک کنند و دولت نظامی کودتایی خود را برپا و سفره انقلاب 57 را جمع کنند. ولی این خیال جنایتکارانه در اصل مسئله تغییری نمی دهد. هرجنبش اجتماعی تا زمانی که رهبر و رهبرانی دارد که مردم به آنها اعتماد یا امید دارند می تواند بصورت مسالمت آمیز باقی بماند. از لحظهای که جنبش بی رهبر شد، می شود انفجار خشم و نارضایتی که در آن همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیرممکن نیست. حتی اگر ادعای بی پایه رهبر در مورد نقش تعیین کننده سلطنت طلبان یا مجاهدین خلق در شورش اخیر درست باشد؛ حتی اگر این را بپذیریم که یگانهای ویژه بسیج و سپاه نبودند که به سمت مردم شلیک کردهاند، همچنان این پرسش باقیست که چرا 100 تن به قول خودشان "سرشاخه" مجاهدین یا سلطنت طلبها توانستند تمام کشور را به آشوب بکشانند؟ چرا دیروز نمی توانستند؟ چرا در 78 و 88 نتوانستند؟ جمهوری اسلامی - و باید گفت ایران- این بخت را داشت و دارد که جنبش نارضایتیهای مردم از درون خود رهبران با احساس مسئولیت بیرون دهد که همه کوشش خود را کردند و بکنند تا کشور ما وارد چرخه خشم و جنون و نفرت و آتش نشود. رهبر جمهوری اسلامی و اطرافیان و نظامیان تحت امر وی به این بخت ملت و کشور ما لگد زدند و هنوز هم می زنند. آنها همه کار کردند تا جنبش اصلاحات را از چشم مردم ما بیاندازند و ناتوان نشان دهند. آنها همه کار کردند تا سرنوشت ایران را بکشانند به سمت شورشهای کور. مسئول همه این خرابیها، همه این آتش سوزیها، همه این خونهای ریخته شده آنها هستند حتی اگر خود در آن مستقیم نقش نمیداشتند که دارند. آیا آنها از آنچه گذشت درسی خواهند گرفت؟ ثروت و منافعی که در پشت این قدرت مطلقه خوابیده عظیم تر از آن بنظر می رسد که قادر باشند درسی بگیرند. آنها که در کوربینی و جنون ثروت و قدرت به اصلاحات همچون یک تهدید نگاه می کنند و به شورش کور همچون یک فرصت، آماده گرفتن درس از آبان 98 نیستند همانطور که از دیماه 96 و پیشتر از آن نبودند. تا چند ماه دیگر انتخابات آینده مجلس برگزار می شود. کاسبان شورش کور، شیفتگان آتش و خون و کشتار همه کار خواهند کرد تا این انتخابات را هم از درون پوچ و بی معنا کنند. همه کار خواهند کرد تا اجازه ندهند که نه هیچ شخصیت ملی و مردمی بتواند در این انتخابات نامزد شود و نه توده مردم در آن راهی برای برونرفت از چرخه آشوب و خشونت حکومتی ببینند. همه کار خواهند کرد تا امثال موسوی و خاتمی را در حصر نگه دارند و رضا پهلوی و مریم رجوی را بعنوان رهبر به آنها قالب کنند. ولی همه اینها یک بخش از ماجراست. آنچه را در این روزها روی داد تنها با جنبه شورش کور آن نباید دید. خودداری مردم از افتادن در دام شورش کور را هم باید دید. مردم همه تلاش خود را برای مسالمت آمیز نگاه داشتن اعتراض ها انجام دادند. اگر مردم در دام شورش کور افتاده بودند دیگر لازم نبود سپاه و بسیج و یگانهای ویژه دست به کار آتش زدن بانکها و پاساژها و حمله و تخریب خانههای مردم شوند، خود مردم این کار را برای آنها انجام می دادند. مردم در این دام نیفتادند چون هر قدر هم که طیف راست حکومتی و کاسبان انفجار و کشتار پایکوبی کنند، ماجرای اصلاحات در کشور ما تمام نشده. خواست اصلاحات و تحولات زنده است و ادامه دارد و باید آن را همچنان فعال و زنده نگاه داشت. این یگانه امکان است برای آنکه شورشهای کور و ناگزیر آینده راه را بسوی جنبشهای آگاهانه و رهبری شده بگشایند، نه آنکه راه آن را ببندند.
تلگرام راه توده: https://telegram.me/rahetudeh
|
راه توده شماره 717 - 7 آذرماه 1398