سرمقاله ج. اسلامی با دو جابجائی در آینده نزدیک روبروست! |
هفته گذشته حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور در توئیتی با اشاره به تحولات منطقه، این پرسش را مطرح کرد که "قدرت گرفتن دو ولیعهد در دو حکومت سلطنتی سعودی و عمان در منطقه ما الگوساز است؟ آیا آینده منطقه ما را ولیعهدها رقم می زنند؟" کاملا آشکار است که اشاره آشنا به زمزمههایی است که در یکی دو ماهه اخیر پیرامون جانشینی مجتبی خامنهای بجای پدرش بر سر زبانهاست. و این غیر از شایعاتی است که پیرامون ملاقات احمدی نژاد با مجتبی خامنهای و حمایت دارودسته او (پایداری ها) از مجتبی دارند. هیچکس تردید ندارد که احمدی نژاد نیز با هزاران رشته به جبهه پایداری که مصباح یزدی مرحوم، پدرخوانده آن بود متصل است و به دلیل همین پشتیبانی است که نه تنها علی خامنهای جرات دست زدن به او را ندارد بلکه در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم جای گرفته و از سوی شماری از نظامیان حمایت هم می شود. این نظامیان کسانی هستند که از همان دهه شصت در پشتاندیشههای ارتجاعی و چپ ستیزانه مصباح یزدی حرکت می کردند و اکنون بسیاری از آنان وابستگی تشکیلاتی به جبهه پایداری نیز دارند. بنظر می رسد حسام الدین آشنا با مقایسه مجتبی خامنهای با ولیعهد عربستان می خواهد همان هشداری را مطرح کند که پیش از وی نیز داده شده بود و آن اینکه از مجتبی خامنهای می تواند احتمالا بن سلمان تازهای بیرون بیاید که بساط همه آنها که او را بر سر کار آوردهاند جمع کند. احتمالی که ضعیف نیست زیرا که مجتبی خامنهای علاوه بر اینکه همین امروز فاقد وجهه و محبوبیت در میان مردم است، فردا نیز با این نقطه ضعف مواجه است که باید مسئولیت سه دهه رهبری پدرش را هم بپذیرد. تجربه تاریخی نشان داده که همیشه اندکی پس از درگذشت رهبران یکه تاز، کاسه و کوزه همه ویرانیها و خرابیهای اقتصادی و اجتماعی مشکلات عمومی بر سر رهبر زیر خاک شده و بستگان او می شکند و از این نظر موقعیت مجتبی بسیار ضعیف است. به همین دلیل مجتبی برای کسب وجهه به همان روشهایی نیاز خواهد داشت که امروز بن سلمان در عربستان دنبال می کند. از طرف دیگر جامعه ایران نیز در تلاطم و در تب و تاب است و در صورتیکه تحریمها بشکند و اوضاع اقتصادیاندکی رو به بهبود بگذارد این تلاطمها به مراتب بیشتر هم خواهد شد. آنچه را یک بار در دوران احمدی نژاد و پس از آن به جامعه تحمیل شده نمی توان دوباره به آن تحمیل کرد. بنابراین دوران باقی مانده از عمر آیت الله خامنهای و جانشین وی - اگر پسرش باشد- باید با این تلاطمها رویارویی کند. هرکس بر سر کار آید، مجتبی، یک نظامی و یا یک شورای رهبری چارهای جز تسویه حساب با سه دهه رهبری آقای خامنهای نخواهد داشت. این در شرایطی است که برخی محافل در جمهوری اسلامی معتقدند موقعیت حسن روحانی در جمهوری اسلامی تقویت شده و تقویت خواهد شد. بنظر آنان جمهوری اسلامی سیاستمداری که بتواند جایگزین حسن روحانی کند ندارد و او می رود که جای خالیهاشمی رفسنجانی را پر کند. حجم حملات و تبلیغات و حتی فحاشیهایی که به حسن روحانی می شود نیز همین موقعیت را نشان می دهد. اگر چنین باشد بخت علی لاریجانی در میان نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری می تواند از همه بیشتر باشد، کسی که می تواند هم با جواد ظریف و هم با حسن روحانی کار کند، ضمن اینکه از طرف رهبر مامور به سرانجام رساندن قرارداد همکاری 25 ساله میان ایران و چین شده است. درست همان عرصهای که بخش مهمی از اصلاح طلبان را به ورشکستگی دچار کرده است. اینان نه تنها پروژه و برنامهای برای آینده ایران ندارند و ارائه نمی دهند، بلکه می خواهند آینده ایران را با روسیه ستیزی و چین ستیزی بسازند. دو کشوری که یکی از آنها همسایه ما و دومین قدرت نظامی جهان است و دیگری تنها کشوری در جهان فعلی است که می تواند طرحهای عمرانی واقعی را در کشور ما اجرا کند و شرایط را برای برونرفت کشور از عقب ماندگی و بیکاری (اگر به شکلی درست برنامه ریزی شود) فراهم کند. اینان حتی از امیران عقب مانده عربستان و امارات و رهبرانی نظیر بولسانارو در برزیل عقب مانده ترند که زیر فشار ترامپ نیز حاضر به صرفنظر کردن از منافع رابطه با چین نشدند. بدین ترتیب تعادل قوایی در کشور در حال شکلگیری است که نه امکان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را به همان سادگی که رهبران جبهه پایداری و گردانندگان مجلس استصوابی گمان می کردند خواهد داد و نه امکان رهبری مجتبی خامنهای را.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 774 - 15 بهمن یماه 1399