اسرار مرگ استالین -2 در مرگ استالین چه کسانی متهم شدند؟ یوری امیلیانوف- مترجم: ا. م. شیری ریشههای سیاستبازی در «پروندۀ پزشکی» |
اغلب تحلیلگران برای توجیه نبود کارکنان طبی در اقامتگاه استالین چنین ادعا میکنند، که بعد از تشکیل «پروندۀ پزشکی»، استالین همۀ آنها را بیرون راند. ن. س. خروشچوف در گزارش خود در جلسۀ بستۀ کنگرۀ بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی اظهار داشت: «بیائید... پروندۀ پزشکی را در نظر بگیریم». در واقعیت امر هیچ «پروندهایی» جز گزارش خانم دکتر تیموشوک که به احتمال زیاد، تحت تأثیر یا به دستور کسی به استالین نامه نوشت و طی آن اعلام داشت که گویا پزشکان به روشهای غیرمجاز دست زده اند، وجود ندارد. برای استالین همین نامه کافی بود که بیدرنگ به این نتیجه گیری برسد که در اتحاد شوروی پزشکانی وجود دارند که به اعمال مغایر با حرفه شریف پزشکی دست میزنند. او دستور بازداشت گروه برجستهایی از متخصصان طب اتحاد شوروی را صادر کرد. استالین چگونگی انجام بازجوییها و نوع روشهای بکار بسته شده در روند بازجویی از دستگیر شدگان را شخصا تعیین کرد». در واقعیت امر هم واقعیات جداگانه این گزارش با خیالپردازی خروشچوف در هم آمیخته بود. ٢٩ اوت سال ١٩۴٨ رئیس اتاق نوار قلب بیمارستان کرملین، لیدیا تیموشوک پس از معاینۀ آ.آ. ژدانوف، به رئیس خود نامه فرستاد و طی آن تأئید کرد که بیمار را بدون توجه به نوار قلبی او دال بر وجود سکتۀ قلبی معالجه نمودند. او در گزارش خود نشان داد که یگوروف و وینوگرادوف، پزشکان معالج ژدانوف «به او پیشنهاد کردند که با حذف عبارت سکتۀ قلبی، رأی پزشکی را تغییر دهد». ژدانوف دو روز پس از این معالجه درگذشت. در کالبد شکافی از جسد ژدانوف آثار سکته قلبی آشکار گردید که در تاریخچه بیماری او ثبت نشده بود. همۀ مشاورههای پزشکی برگزار شده بعد از مرگ ژدانوف رأی پزشکان را تأئید کردند. در نتیجه، تیموشوک از بیمارستان کرملین اخراج شد. ولاسیک در متن تندنویس مشاوره نوشت: «به وزیر گزارش شده، که رفیق پاسکربئشیف خوانده و تشخیص پزشکان را صحیح میداند، رفیق تیموشوک محق نیست». اما سپس ولاسیک بعنوان فرد مسئول سازماندهی کار پزشکان مرکز درمانی کرملین نامۀ تیموشوک را (برخی اوقات نام خانوادگی او را تیماشوک مینویسند) مورد مداقه قرار داد و آن را در اختیار استالین گذاشت. بر اساس خاطرات ولاسیک، او ضمن اظهار ناباوری به مدعای تیموشوک، وی را موظف کرد «پروفسورهای معالج ژدانوف را بدقت مورد بررسی قرار دهد و تحت نظر امنیتی بگیرد، که من هم اجرا کردم. هیچ اطلاعاتی دال بر بیاعتباری پروفسورها وجود نداشت و من به استالین گزارش کردم». نامه تیموشوک به آرشیو فرستاده شد. اما چند سال بعد نامۀ تیموشوک توجه بریا و متحد آن وقت او، مالنکوف را جلب کرد. ولاسیک فهمید که بریا و مالنکوف سعی میکنند او و پاسکربئشیف را به بیتوجهی جنایی نسبت به نامۀ تیموشوک متهم نمایند. با نگاهی به ریشۀ این دسیسه، ولاسیک متذکر شد که هر چیز از آنجا شروع شد که او در این باره که سرکیسوف، رئیس حفاظت بریا محصولات بعملآمده در اقامتگاههای دولتی را در بازارها بفروش میرساند، به استالین گزارش داد. با این حال، بریا در دفاع از سرکسیوف موفق شد و پس از آن دستگیری فداسییف، فرمانده اقامتگاه استالین را سازمان داد. او برعلیه ولاسیک شهادت داد و او را به تلاش برای مسموم کردن استالین متهم نمود. بگفته ولاسیک، استالین «فداسییف را برای بازجویی فراخواند. او در این بازجویی اظهار داشت: این دروغی بود که با ضرب و شتم مجبورم کردند امضاء کنم». اگر چه فداسییف را آزاد کردند، اما هیچیک از مسئولان «پروندۀ» او مجازات نشدند. در مقابل، بگفته ولاسیک، «بریا همراه با سروف شروع کرد به جمعآوری مدارکی علیه من، بدون اجتناب از دروغبافی و مکاتبات بدگویانه». در این هنگام سرهنگ م. د. رومین، سر بازپرس وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی در امور ویژه، به بررسی «پروندۀ» دکتر یا. گ. اتنیگر بود که در ١٨ نوامبر ١٩۵٠ بعلت اظهارات شدید «ضد شوروی» بازداشت شده بود. رومین مصرانه سعی میکرد از دکتر اعتراف گرفته و او را به شرکت در قتل آ. س. شرباکوف، دبیر کمیتۀ مرکزی در سال ١٩۴۵ و دیگر بیماران از میان مقامات بلندپایه متهم نماید. فکر مشابهی به مغز رومین، حسابدار سابق هنگامی خطور کرد که او در ادارۀ امنیت ملی استان آرخانگلسک استخدام شد. در آنجا، بگفتۀ و. س. یاسین، معاون وزیر امنیت ملی، رومین «در آرخانگلسک یک پزشک یهودی را بازداشت کرد و او شهادت داد، که یک سازمان مخفی پزشکی در مسکو فعالیت میکند». رومین پس از بازداشت اتینگر، داستان توطئه پزشکان کرملین را نوشت که از قتل شرباکوف، ژدانوف و کالینین بدست آنها و از قصد آنها برای دست زدن به جنایات دیگر حکایت میکرد. اما و. ز. آباکوموف، وزیر امنیت ملی، پس از بازجویی از اتینگر، اعلام داشت که «هیچ، مطلقا هیچ اقدام مرتبط با ترور در اینجا وجود ندارد». آن وقت، در بهار سال ١٩۵١ د. ن. سوخانوف، منشی مالنکوف در اتاق پذیرش کمیتۀ مرکزی با رومین ملاقات کرد و برای نوشتن نامه حاکی از اقامۀ اتهام علیه آباکوموف به استالینٍ، به این فرد کم سواد کمک کرد. رومین در آن نامه مدعی شد که اتینگر در اثر توطئه آباکوموف هنگام بازجویی در زندان مرد. رومین ادعا کرد که آباکوموف روند «پروندۀ صهیونیستها» را متوقف کرد. رومین در جستجوهای خود برای یافتن عاملان توطئۀ شوم، توجه خاصی روی پزشکان یهودی معطوف میداشت. در آن زمان، توقع دولت اتحاد شوروی از کمیتۀ یهودی تشکیل یافته در سالهای جنگ ضدفاشیستی، دایر بر سازماندهی کمک مالی با مساعدت بورژوازی جهانی یهودی به اتحاد شوروی ویران شده که نقش تعیین کنندهای در تارومار کردن هیتلریزم و نجات ملت یهود از نابودی ایفاء کرد، برآورده نشد. روابط اتحاد شوروی و اسرائیل نیز با وجود این که کشور ما در سال ١٩۴٧ در سازمان ملل متحد از تشکیل دولت یهود پشتیبانی کرد و سپس به آن کمک کرد، تنظیم نشد. آمریکا برای نفوذ در این کشور بسرعت از اتحاد شوروی پیشی گرفت. شبهات به کمیتۀ صهیونیستها و همچنین، به هر کسی که از توسعۀ روابط بین اتحاد شوروی و اسرائیل پشتیبانی میکرد، افزایش یافت. در ماه نوامبر سال ١٩۴٧ کمیتۀ یهودی منحل گردید و رهبرانش بازداشت شدند. از این رو، داستان توطئۀ پزشکان یهودی رومین با مصالح سیاسی آن دوره انطباق داشت. بمنظور بازرسی اتهام م. د. رومین کمیسیونی مرکب از گ. م. مالنکوف، ل. پ. بریا و س. د. ایگناتیف، رئیس شعبۀ کمیتۀ مرکزی تشکیل گردید. بر اساس اتهام ساختگی، آباکوموف در ماه ژوئیۀ سال ١٩۵١ از مقام وزارت برکنار و بازداشت شد. س. ای. آگالتسوف، سرپرست وزارت امنیت ملی از ماه اوت، با پشتیبانی از مدعای رومین بررسی «پروندۀ پزشکی» را آغاز کرد. س. د. ایگناتیف تحتالحمایۀ مالنکوف، بعد از آن که در ماه اوت سال ١٩۵١ بمقام وزیر امنیت ملی منصوب شد، به این تحقیقات شدت بخشید. در تاریخ ١٩ اکتبر سال ١٩۵١ رومین بمعاونت وزارت امنیت ملی و رئیس بخش امور ویژه منصوب گردید. او به دستگیریهای بیشتر از میان پزشکان کرملین پافشاری کرد. فعالیتهای رومین به طرح بریا و مالنکوف، یعنی، از میان برداشتن رئیس حراستی با نفوذ استالین، و احتمالا پاسکربئشیف- جواب میداد. در مقابل آن، ولاسیک و پاسکربئشیف به جمعآوری اطلاعات در خصوص وجود فساد در رهبری جمهوری سوسیالیستی گرجستان شوروی دست زدند، که در میان آنها افراد دارای ملیت مینگرلی وجود داشتند که بریا نیز به آن تعلق داشت. تابستان سال ١٩۵١ استالین برای استراحت به گرجستان رفت. ولاسیک گواهی میدهد: «مادر بارژومی وتسخالتوبو اقامت کردیم... از معاون وزیر راه گرجستان که هیأت ما را همراهی میکرد، در بارۀ اوضاع نامساعد گرجستان و در این باره که برای ورود به دانشگاهها ١٠ هزار روبل طلب میشود، و یا بطور کلی در بارۀ رشد رشوهخواری در گرجستان گزارشهایی میرسید. من آن را به اطلاع استالین رساندم. او وزیر امنیت ملی گرجستان را فراخواند که وی نیز وجود چنین واقعیتهایی را تأئید نمود». ولاسیک در خاطرات خود مینویسد: «در بازگشت به مسکو جلسۀ هیأت سیاسی تشکیل گردید که در آن استالین در بارۀ اوضاع گرجستان، از جمله، در بارۀ رشوهخواری به اعضای دولت گزارش داد. ٩ نوامبر سال ١٩۵١ قرار هیأت سیاسی صادر گردید که در آن گفته میشد: «رشوهخواری در گرجستان رشد یافته و... کاهش نمییابد... داخل کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست گرجستان، درون ساختار کمیتۀ مرکزی و دولت نیز چنین است. گروهی وجود دارد که از رشوه خواران حمایت میکند... رفیق بارامی، دبیر دوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست گرجستان در رأس این گروه قرار دارد. اعضای این گروه به خلق مینگرلی تعلق دارند... گروه ناسیونالیستی مینگرلی رفیق بارامی... یک هدف دیگر هم دارد: تصرف پستهای کلیدی در ساختارهای حزبی و دولتی گرجستان وگماردن مینگرلیها در رأس آنها». اسرار بیماری و مرگ استالین و آغاز کارزار استالینستیزی
|
راه توده شماره 849 - 23 شهریور 1401