راه توده                                                                                                                                                        بازگشت

 

 

تجربه 28 مرداد           ف. م. جوانشیر

 

فصل سوم

 

مصدق

پایان غم انگیز رویاها

و خوش باوری ها!

 

 راه تودهراه توده

پ ـ سفر مصدق به آمریکا

    مصدق چهاردهم مهرماه رسما" برای شرکت در شورای امنیت و دفاع از ایران ولی در واقع به قصد مذاکرات و اقدامات وسیع تری برای حل مساله نفت با کمک آمریکا، به سوی نیویورک حرکت کرد. در این زمان مصدق از بهترین موقعیت در میان مردم برخوردار بود. مقاومت مخالفین تا حدود زیادی شکسته و سازشکاران و خائنین ماسک دار موقتا ساکت شده بودند. انتظار بر محیط سیاسی حاکم بود: مصدق از آمریکا چه سوقاتی خواهد آورد؟

    مذاکرات شورای امنیت در مجموع به سود ایران تمام شد. مصدق  توانست افکارعمومی جهان را تا حدودی متوجه جنایات استعمار انگلیس و شرکت سابق نفت در ایران بکند قطعنامه پیشنهادی نماینده انگلیس مبنی بر این که ملی کردن ایران و طرد شرکت سابق به عنوان اختلاف میان دو دولت ایران و انگلیس تلقی شود و رسیدگی به آن در صلاحیت شورای امنیت قرارگیرد تصویب نشد. در مقابل این قطعنامه فقط نماینده شوروی به طور قاطع مقابله می کرد و معتقد بود:

    "شورای امنیت حق دخالت در این اختلاف را ندارد. این مساله داخلی ایران است.[1] "

    از آن جا که قطعنامه پیشنهادی انگلیس اصول سازمان ملل را آشکارا نقض می کرد و دعوای یک دولت با یک شرکت تجاری را به مثابه اختلاف میان دو دولت مطرح می ساخت که با هیچ منطقی جور در نمی آمد و با حضور نماینده شوروی در جلسه، و نیز بر اثر وجود تضاد بین خود کشورهای امپریالیستی که رای دادن به آن، حتی برای متحدین انگلیس هم دشوار بود، لذا مکانیسم پشت پرده به کارافتاد و فرانسه پیشنهاد کرد که قطعنامه انگلیس مسکوت بماند. این بدان معنا بود که شورای امنیت به سود انگلیس رای نداده ولی مساله را در دستور کار خود حفظ کرده است. اکثریت قاطع شورای امنیت که آن روزها به طور کامل در دست امپریالیسم آمریکا و متحدینش بود به این پیشنهاد رای دادند.

    روزنامه "باختر امروز" جریان شورای امنیت را به شرح زیرنوشت:

 

    "دیروز شورای امنیت رای داد که قطعنامه انگلیس مسکوت بماند. تنها نماینده شوروی با این نظر مخالف بود وصریحا" گفت که این بدان معناست که قطع نامه انگلیس در دستور شورای امنیت بماند. در حالی که شورا اصلا" حق رسیدگی به کار ایران را ندارد.[2] "

در این موقع اتحاد شوروی به طور کامل و قطعی از مواضع ایران در نبرد با امپریالیسم حمایت می کرد.

مطبوعات شوروی با صراحت تمام از حقانیت ایران در ملی کردن نفت دفاع
می کردند. سفیر شوروی در تهران چندین بار به مصدق و کاظمی (وزیر خارجه وقت) و سایر مقامات مراجعه کرده و اعلام می داشت که آماده است اختلافات مالی خود را هم با ایران (افسانه طلاها) حل کند.

    وزیر خارجه ایران بدین مناسبت با سفیر شوروی ملاقات کرد:

    "آقای کاظمی هم در این باب {حل اختلافات مالی} و هم در مورد رای در شورای امنیت از دولت شوروی تشکر کرد.[3] "

    محافل وابسته به امپریالیسم آمریکا که به مسکوت ماندن قطع نامه انگلیس رای داده بودند امید داشتند که با مصدق در خارج از شورای امنیت کنار بیایند. این مساله از مدت ها پیش در نظر گرفته شده و مصدق  به نوبه خود قول داده بود که از بهانه شرکت در شورای امنیت استفاده کرده و مدت طولانی تری در ایالات متحده آمریکا بماند و موضوع نفت ایران را با مقامات آمریکایی بررسی نماید.

    اقامت مصدق در آمریکا 40 روز طول کشید. او در این مدت قریب 20 بار با مقامات رسمی آمریکایی ملاقات کرد و انواع پیشنهادها را برای حل مساله نفت بررسی نمود. محافل نزدیک به مصدق تا تشکیل یک شرکت بین المللی توزیع نفت ایران یعنی واگذاری انحصاری فروش نفت ایران به انحصارات بین المللی پیش رفتند.

    دکتر سیف پورفاطمی در آمریکا گفت:

    "تنها راه حل مسالمت آمیز اختلاف ایران و انگلیس تشکیل شرکت بین المللی خرید است...

    اگر کوشش در حل مسالمت آمیز منجر به شکست شود شوروی به ایران مسلط خواهد شد.[4] "

    دکترحسین فاطمی سخنگوی دولت ایران این پیشنهاد را تائید کرد و در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت:

    "ایران حاضر است پیشنهاداتی را که درباره ایجاد یک شرکت بین المللی توزیع نفت ایران که نماینده فروش شرکت نفت ملی باشد مورد مطالعه قرار دهد. ایران به مذاکره با انگلیس نیز حاضر است... ایران حاضر است یک مدیر عامل آمریکایی یا از یک کشور
 بی طرف استخدام کند.[5] "

    ولی حتی این پیشنهادها برای انحصارات نفتی قانع کننده نبود. آن ها خواستار
آن بودند که نه فقط بر توزیع نفت بلکه بر تولید آن نیز تسلط کامل داشته باشند. به علاوه موضوع نفت ایران هنوز میان انحصارات عضو کارتل حل نشده بود. لذا مقامات آمریکایی مصدق را سر می دواندند.

   چهارم آبان ماه، زمانی که مصدق در آمریکا بود انتخابات انگلیس به سود حزب محافظه کار پایان یافت. چرچیل نخست وزیر و ایدن وزیر خارجه شد. دولت جدید انگلیس برای همکاری با آمریکا و تقسیم نفت ایران با انحصارات آمریکایی آمادگی بیشتری نشان داد. ایدن نخستین کارش این بود که به دیدار وزیر خارجه آمریکا شتافت و درست زمانی که مصدق در نیویورک و واشنگتن به دیدار با محافل آمریکایی وقت تلف می کرد، مذاکره آمریکا و انگلیس در پاریس بر سر تقسیم نفت ایران انجام گرفت. ایدن آمادگی دولت خود را به تقسیم نفت ایران و شریک کردن آمریکائی ها در نفت ایران اعلام داشت.[6] و نخستین سنگ بنای همکاری توطئه گرانه امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی را برای سرنگون کردن دولت مصدق کار گذاشت.

    پس از این توافق کلی برسر تقسیم نفت ایران، محافل آمریکایی در روش خود با مصدق تغییراتی وارد کردند. آن ها بیش از پیش به ظاهرسازی و بازی با او پرداختند. مصدق به گمان خویش در میان دوستانش به سر می برد و از معاون وزارت خارجه آمریکا مگ گی – خادم معروف انحصارات آمریکایی نفت بسیار متشکر بود که مثل برادر با او رفتار می کند. اما درست در همان زمان هریمن، آچسن و ایدن برای مصدق و ترومن اعلامیه پایان مذاکرات می نوشتند و تصمیم می گرفتند که مصدق را از آمریکا بیرون کنند.

    ایدن وزیرخارجه انگلیس می نویسد:

    "بیانیه مربوط به اصولی را که در لندن طرح کرده بودند به آمریکایی ها دادم و موافقت شد که دیگر موضوع تشویق مصدق برای اقامت بیشتر در واشنگتن مطرح نباشد. ما درباره اعلامیه ای که می بایست هنگام عزیمت مصدق از آمریکا منتشر شود ومساله ای به شمار می رفت بحث کردیم.[7] "

از همان وقت که مصدق را با این وضع از آمریکا بیرون کردند، در مطبوعات آمریکا و انگلیس موضوع جانشین مصدق بیش از پیش مطرح شد. با آن که هنوز توافق دو درنده، کامل و قطعی نبود فقط پس از یک هفته که ایدن سهیم شدن آمریکا را در نفت ایران پذیرفت مجله تایم چاپ آمریکا نوشت:

    "اختلاف آمریکا و انگلیس بر سر جانشین مصدق است. انگلیسی ها پیرمرد میلیونر 77 ساله ـ قوام السلطنه- را در نظر گرفته اند.[8] "

    تایم این مطلب را درست زمانی نوشت که مصدق آمریکا را با دست خالی ترک می گفت. او آماده سازش برسرملی شدن نشده و آمریکا متقابلا" به قول دکتر حسین فاطمی:

    "روش مرموز و بغرنجی در مورد ایران پیش گرفته بود.[9] "

    مصدق در گزارشی که از نتایج سفر خود به آمریکا و مجموعه اقداماتش داد مجبور شد اعتراف کند که چون آمریکا در نفت خاورمیانه ذی علاقه است مایل نیست نفت ایران ملی شود. او می گفت:

    "این نکته را ناگفته نگذارم که علاقه و منافعی که پاره ای از دول بزرگ در نفت خاور میانه دارند بی تاثیر در مشکلات کار نبود.[10] "

 

 

 ادامه دارد

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                        بازگشت

 

 


 ـ باختر امرزو، 24 مهرماه 1330[1]

 ـ باختر امروز، 27 مهرماه 1330[2]

 ـ همان جا. {گروه های خرابکار ضد کمونیست از پیروزی ایران در شورای امنیت که بر اثر حمایت اتحاد شوروی از ایران حاصل شده بود، به شدت نگران بودند و می کوشیدند از تاثیر آن درافکار عمومی بکاهند. از جمله جناح راست جبهه ملی در سیمای گروه خلیل ملکی – بقایی اصرار داشت مردم را قانع کند  که رای شوروی مهم نبود. روزنامه شاهد، 29 مهرماه 1330 می نوشت:

    "رای مخالف شوروی در این مورد تا اندازه ای بی معنی به نظر می رسد{!!}... رای نماینده یوگسلاوی به مسکوت ماندن صحیح ترین و اصول ترین {!!} رای ها بود."

    درحالی که موضع یوگسلاوی در آن زمان اصلا" قابل دفاع نبود. یوگسلاوی ابتدا به قطع نامه انگلیس روی خوش نشان داد و بعدها بالاخره به مسکوت ماندن رای داد، که به معنای حفظ تقاضای انگلیس علیه ایران در دستور شورای امنیت بود.

    خود نماینده یوگسلاوی در سازمان ملل می گفت:

    "دولت متبوع من پس از تحقیقات به این نتیجه رسید که شورای امنیت صلاحیت ندارد. اگر چه من در اوایل به قطع نامه انگلیس روی خوش نشان داده ام ولی تحقیقات بعدی مرا به نتیجه دیگری رسانیده است." باختر امروز، 27 مهرماه 1330.

   ادامه دهندگان راه بقایی ها که به دروغ خود را ادامه دهنده راه مصدق معرفی می کنند هنوز هم به نسل جوان "می آموزند" که موضع یوگسلاوی عالی بود. حزب ایران در کتاب برای آگاهی نسل جوان در بحث از شورای امنیت اصلا" اسمی از شوروی نمی برد و موضع شوروی را بیان نمی کند ولی می نویسد:

    "سخنان نماینده یوگسلاوی واقعا" عالی بود {!!} " کتاب برای آگهی نسل جوان صفحه 19}.[3]

 ـ باختر امروز، 27 مهرماه 1330[4]

 ـ باختر امروز، 30 مهرماه 1330[5]

 ـ خاطرات ایدن، ترجمه کاوه دهگان، تهران، نشراندیشه، ص 289، درهمین کتاب ص 148[6]

 ـ همان جا [7]

 ـ باختر امروز، 26 آبان ماه 1330[8]

 ـ باختر  امروز، 30 آبان ماه 1330[9]

 ـ گزارش مصدق به مجلس باختر امروز، 3 آذرماه 1330[10]