راه توده                                                                                                                                                        بازگشت

 

 

تجربه 28 مرداد           ف. م. جوانشیر

 

فصل سوم

 

پس از30 تیر

تدارک دفاع مسلحانه

حزب توده ایران

از دولت ملی دکتر مصدق

  

 

5- نتایج قیام سی ام تیر

    نخستین نتیجه مستقیم قیام سی ام تیر بازگشت مصدق به نخست وزیری بود. او توانست هر دو خواست خود را به کرسی نشاند: هم وزارت جنگ را از دست شاه خارج کرده خود به دست گیرد و هم اختیارات وسیع قانون گذاری از مجلس کسب کرده عملا" مجلس هفدهم را کنار بگذارد و دست خود را باز کند. در نبرد میان دو قطب حکومت دو گانه: مصدق – شاه، که از آغاز روی کارآمدن کابینه مصدق آغاز شده بود سی ام تیر نقطه عطفی بود. مصدق توانست کفه ترازو را به سود خود به طور چشم گیری سنگین کند و بخش قابل ملاحظه ای از قدرت حاکمه را در دست خود متمرکز نماید.

    اهمیت این مساله بیشتر می شود اگر در نظر بگیریم که مصدق این بار نه از طریق بازی های پارلمانی، بلکه آشکارتر از گذشته بر روی امواج قیام توده مردم و به ویژه طبقات زحمتکش پیروز شد و در نتیجه بیش از هر وقت دیگر نسبت به دربار و مجلس و طبقات ملاک و سرمایه دار وابسته استقلال یافت. رای دیوان داوری لاهه نیز موقعیت مصدق را بیش از پیش تحکیم کرد.

دومین نتیجه بسیار مهم سی ام تیر این بود که ضرورت و امکان اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی را در عرصه نبرد نشان داد. قیام سی ام تیر حاصل اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی ایران بود و اهمیت کارآیی این اتحاد را ثابت می کرد. نمایندگان جناح سالم حزب ایران و آیت الله کاشانی دعوت حزب توده ایران را برای وحدت پذیرفتند. پسر آیت الله کاشانی در میتینگ با شکوه جمعیت ملی مبارزه با استعمار (حزب توده ایران) اعلام کرد:

    "به شما بشارت می دهیم که دعوت به تشکیل جبهه واحد ضد استعمار از طرف آیت الله

کاشانی پذیرفته شده است.[1] "

    در قیام سی ام تیر هدف ها، شعارها و شیوه های گوناگون مبارزه که از طرف سازمان های مختلف مطرح می شد به قضاوت توده مردم گذاشته شد و صحت  نظریات حزب توده ایران به اثبات رسید. مردم با پوست و گوشت خود احساس کردند که ملی کردن نفت در واقع یک انقلاب ضد امپریالیستی است و تنها در نبرد قاطع با نیروهای امپریالیستی چه انگلیسی و چه آمریکایی می تواند پیروز شود. مردم دست خون آلود امپریالیسم آمریکا را در کشتار سی ام تیر دیدند. خوش بینی نسبت به امپریالیسم آمریکا که جبهه ملی و حکومت مصدق به مردم تلقین می کرد در سی ام تیر بدل به تردید و ناباوری شد. نقش خائنانه دربار پهلوی نیز بیش از پیش آشکار گشت و قشرهای هوادار مصدق به درک این واقعیت آغاز کردند که تا این دربار باقی است دست از توطئه برنخواهد داشت. در این قیام دست سازشکاران رو شد.

کسانی که در پشت پرده با شاه می ساختند تا امثال معظمی را به جای مصدق برسرکار آورند، کسانی که به مردم توصیه می کردند دست از تظاهرات خونین برداشته و برای رویارویی با توطئه امپریالیستی قوام ـ شاه "در پشت بام ها قاشق بزنند" تا حدود زیادی رسوا شدند. مردم دنبال آن ها نرفتند. شعارهای "مرگ برشاه"؛ "مرگ بر امپریالیسم آمریکا" با شیوه های قاطع نبرد در آمیخت... قیام سی ام تیر آشکارا مهر و نشان توده ای خورد. این، تحول کیفی در جنبش ملی شدن نفت، برجسته ترین خصلت این قیام و مهم ترین عامل پیروزی آن بود.

    شعارهای ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی که در سی ام تیر از طرف مردم داده شد و پس از آن با وجود مخالفت جبهه ملی در صفوف نهضت ماند و ریشه دوانید منحصرا شعارهای حزب توده ایران بود. سی ام تیر تنها با حضور حزب توده ایران بود که روز قیام ملی شد و در تاریخ ماند.

    سومین نتیجه قیام سی ام تیر تشدید دشمنی با مصدق در محافل حاکم ملاک بورژوایی و تضعیف موقعیت مصدق درآن محافل بود. این نتیجه گیری شاید در نظر اول عجیب بنماید زیرا سی ام تیر ظاهرا موجب آن شد که دو جناح جبهه ملی که قبل از برکناری مصدق آشکارا از هم جدا شده بود برای مقابله با قیام به هم بپیوندند. به علاوه گروه قابل ملاحظه ای از وکلای درباری مجلس شورا و سنا نیز پس از سی ام تیر به مصدق رای اعتماد داده و اختیارات او را تصویب کردند. اما این نوع همکاری ظاهری بود. جباران از جلو صحنه به پشت پرده رفته و توطئه گری تشدید شده بود. نه فقط دربار و وکلای درباری وابسته به امپریالیسم با وجود رایی که در ظاهر به مصدق می دادند بر اثر قیام سی ام تیر از او دورتر شده بودند، بلکه عده ای از نمایندگان هوادار مصدق نیز به طوری که بعدها معلوم شد در این روزها از مصدق جدا شده در پشت سر به صف دشمن پیوستند. قاطعیتی که مردم در سی ام تیر نشان دادند، این رفیقان نیمه راه را به شدت وحشت زده کرده بود. همین وحشت محافل بورژوایی از توده ها زمینه ای به دست دربار و محافل امپریالیستی می داد که پس از عقب نشینی سریع سی ام تیر هجوم جدیدی را بلافاصله تدارک ببینند.

    از میان احزاب و سازمان های سیاسی ملی و یا مدعی ملی بودن، متاسفانه هیچ یک به جز حزب توده ایران حوادث سی ام تیر را تحلیل نکرد و از آن نتایج لازم را نگرفت. از طرف هیچ یک از احزاب و سازمان های وابسته به جبهه ملی و هوادار مصدق تاکنون سندی، تحلیلی، تصمیمی در این باره منتشر نشده و در واقع چنین چیزی وجود ندارد.

    تنها حزب توده ایران بود که این حوادث را تحلیل کرد و مهمترین نتیجه ای که گرفت این بود که پیروزی سی ام تیر قطعی نیست، ارتجاع و امپریالیسم دست از توطئه برنخواهند داشت و این بار نمی توان مانند سی ام تیر با تاخیر در اتحاد نیروها و با دست خالی جلو تانک رفت و پیروز شد.

    این مطلب در انتشارات فرمانداری نظامی و ساواک به شرح زیر منعکس شده است:

    "بعد از جریانات 30 تیر 1331 کمیته مرکزی حزب توده طی یکی از جلسات خود تصمیم به مسلح کردن حزب گرفت و چون خریدن سلاح چه از نظر مادی و چه از نظر اختفا اشکالاتی به وجود می آورد تصمیم گرفته شد که حزب به موازات خرید تفنگ و فشنگ و مسلسل و غیره ساختن نارنجک و فشنگ و بطری آتش زا و ... را در دستور کار خود قرار دهد.[2] "

    "بنا به ابتکار دکتر کیانوری، کمیته مرکزی حزب توده دست به تهیه سلاح جنگی زد... کیانوری چنین استدلالی می کرد که "ارتجاع" باز ساکت نخواهد نشست و حمله خود را به آزادی از سر خواهد گرفت. این بار با دست خالی مانند 30 تیر نمی توان بر او فائق آمد.[3] "

متاسفانه اسناد و صورت جلسات هیات اجرائیه از میان رفته و برای بازسازی دقیق حوادث آن روز چاره ای جز مراجعه به خاطرات رفقای مسئول نیست. رفیق کیانوری  که در تصمیمات آن روزهای هیات اجرائیه نقش اساسی داشته به یاد می آورند:

    "آنچه من درباره تصمیات هیات اجرائیه در زمینه لزوم تدارک مقاومت مسلحانه در برابر کودتای احتمالی به خاطر دارم این است که پس از رویداد 30 تیرماه 1331 و بعد از آن افشا شدن تدارک کودتای آمریکایی- درباری آخر شهریور ماه 1331 دیگر مسلم بود که امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی به کارگردانی دربار پهلوی و همه نیروهای سرسپرده به آنان و به دست ارتش، شهربانی ژاندارمری و اوباش در تدارک سرنگون کردن دکتر مصدق هستند.   

    مساله اساسی برای رهبری حزب عبارت بود از ایجاد و تحکیم جبهه نیرومندی از همه نیروهای ضد امپریالیستی و در درجه اول از نیروهای وفادار به دکتر مصدق و نیروهای حزب توده ایران. همان طور که می دانیم تمامی تلاش های حزب ما در این راه که پس از رویداد 30 تیر ماه همواره جدی تر می شد بر اثر امتناع دکتر مصدق و هوادارانش از یک سو و خرابکاری آگاهانه گروه های وابسته به امپریالیسم آمریکا و دربار در درون جبهه ملی یعنی گروه مظفر بقایی و خلیل ملکی بی نتیجه ماند.  

    نظر حزب ما این بود که تنها در صورت به وجود آمدن چنین جبهه ای می توان همه نیروهای ضدامپریالیستی را در برابر توطئه های روزافزون دشمنان تجهیز کرد. به موازات این خطر اساسی در رهبری حزب این مطلب هم مورد بحث و مطالعه قرار گرفت که با درنظر گرفتن این که مرکز اصلی تدارک کودتا در ارتش و سایر نیروهای مسلح خواهد بود، حزب باید برای مقابله با کودتا در فکر تدارک وسایل فنی و حداقل سلاح باشد. در این باره تصمیماتی گرفته شد. ولی بر سر راه عملی کردن این تصمیم یک مانع سیاسی بزرگ وجود داشت.

    امپریالیست ها و نفاق افکنان که خوب می دانستند اتحاد نیروهای توده ای و سایر نیروهای راستین ضد امپریالیستی و ضد استبدادی که از دکتر مصدق پشتیبانی می کردند بزرگ ترین ضربه را به نقشه های جنایت کارانه آن ها وارد خوهد ساخت تمام تلاش خود را در این زمینه متمرکز کرده بودند که درست همان طوری که امروز شاهدش هستیم در زیر پرچم دروغین "خطر کمونیسم"، "نقشه های شوروی برای رسیدن به آب های گرم" و نظایر آن ها نیروهای ملی گرا را در مواضع دشمنانه نسبت به نیروهای توده ای نگه دارند. مسلح شدن مخفیانه حزب توده ایران و یا هر سازمان مخفی کار دیگر در صورتی که گوشه ای از فعالیتشان در این زمینه رو می شد می توانست به صورت عاملی شدیدا منفی در جریان تلاش حزب به منظور تشکیل جبهه متحد اثر بگذارد.

    از آنجا که تهیه و تدارک سلاح از دو راه بیشتر میسر نبود یا می باید از ذخایر ارتش آن ها را برداریم و یا این که در بازار قاچاق با پول بسیار زیاد که حزب ما فاقدش بود خریداری نماییم. این هر دو راه دشوار و هم بسیار خطرناک بود و می توانست نتایج سیاسی خیلی منفی به بار آورد.

    با توجه به این مشکلات تصمیم تدارک سلاح خیلی به کندی و در مقیاس بسیار کوچک عملی گردد و آنچه حزب ما در 28 مرداد در اختیار داشت منحصر می شد به چند تفنگ، ده دوازده سلاح کمری، مقداری نارنجک و 150 بازوکای ضد تانک، مساله ساختن نارنجک تا 28 مرداد از حدود تدارک مقدماتش فراتر نرفته بود و تنها پس از 28 مرداد به طورجدی دنبال شد. حزب توانست در شرایط بسیار دشوار حاکم به کمک گروه فنی مامور این کار 12 هزار نارنجک قابل استفاده تهیه کند ولی تغییر شرایط سیاسی و ضرباتی که بر اثر تثبیت رژیم کودتا به سازمان حزب ما وارد آمد ادامه کار را غیرمقدور کرد. این که گفته شده است که گویا حزب در 28 مرداد 12 هزار نارنجک ساخت خود داشته است به کلی دروغ است.

    به طورکلی در ماه های پیش از 28 مرداد شعار حزب افشای توطئه های کودتا، تجهیز مردم برای مقابله با این خطر و واداشتن دکتر مصدق به اقدامات جدی برای خنثی کردن توطئه ها بود.

    دراین باره که برای یک حزب مخفی تهیه پنهانی سلاح برای دفاع از دولتی که روی کار است، چه دشواری های سیاسی و فنی بزرگی دارد، نیازی به توضیح بیشتری نیست. آنچه اکنون باید گفت این است که حزب توده ایران از حوادث تیرماه 1331 این نتیجه اصلی را گرفت که باید شعار تشکیل جبهه واحد ملی و دفاع از حکومت مصدق را با پیگیری به مراتب بیشتری دنبال کرد. تدابیری هم که  برای مسلح کردن حزب اتخاذ می شد برای دفاع از حکومت مصدق بود و نه برای سرنگون کردن آن. به همین دلیل هم تا 28 مرداد اجرای آن مقدور نشد.



 ادامه داردراه توده

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                    بازگشت

 

 

 

 دژ به جای بسوی آینده، 1 مرداد 1331[1]

 سیرکمونیسم د رایران، از انتشارات فرمانداری نظامی تهران، چاپ کیهان، تهران 1326 ص 571[2]

 کمونیزم درایران، منتسب به سرهنگ ستادعلی زیایی (جنایتکار معروف ساواک) تهران،  1343 ص 571[3]