کتاب اول
ماتریالیسم دیالکتیک
امیرنیک آئین
درس 11- وحدت مادی جهان
1 ـ ایده آلیسم و مکاتب وحدت وجودی
2 ـ حل ماتریالیستی مسئله : وحدت جهان در مادی بودن آن است.
3 ـ وحدت مادی جهان و علوم طبیعی
4 ـ اهمیت سیاسی و علمی تز وحدت مادی جهان
مسئله وحدت جهان از نظر شناخت ماهیت پدیده هایی که پیرامون ما جریان دارد، دارای اهمیت فلسفی بسیار است. ماتریالیسم و ایده آلیسم در این مسئله نیز پاسخ متضاد می دهند.
در بین سیستم های ایده آلیستی مکاتب وحدت وجود(پانته ایسم) به نحو کم و بیش پی گیر، به یگانگی جهان معتقدند و به یک اصل واحد و جوهر یگانه باور دارند که آن را روحی، ذهنی، مافوق الطبیعه یا احساسی می داند. فلسفه وحدت وجودی نزد متفکرین قدیم ما بسی رایج بوده است. این ها معتقد بودن که «گوهر و سرچشمه هستی یک «بود ازلی و جاودانه و بی کران و بی آغاز و بی فرجام است». به قول حافظ: «همه جا خانه عشق است، چه معبد چه کنشت» و به گفته سعدی:« عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست » و یا به سخن مولوی: و یا « هم خواجه و هم بنده و هم قبله شمائید».(منتهی بشرطی که « اول رخ آئینه به صیقل بزدایید) و یا به سروده عطار:
« زهی فر حضور نور آن ذات که بر ذره می تابد ز ذرات»
متفکرین ما در این زمینه چنان پیش رفته اند که در این وحدت پدیده های مختلف وجود مادی را با روندهای معرفتی و ذهنی، از یک سنخ و یک ذات شمرده اند. مولوی با یک دید ژرف فلسفی، خطاب به خود می گوید که طبیعت بوده ای و به روح بدل شدی:
جزء شمس و ابر و باران ها بدی نفس و فعل و قول و فکرت ها شدی
در سیستم ایده آلیستی و عینی، اندیشه مطلق آن اصل اساسی و مبدأ عام است که وحدت جهان از آن ناشی می شود. هگل فیلسوف آلمانی اشیاء و پدیده های جهان عینی را تجسم و تبلور ایده مطلق می دانست که در حرکت مداوم خود جهان پیرامون را خلق کرده است. طبیعت و انسان و مناسبات اجتماعی نیز محصول خرد و اندیشه اند.
در مورد عقیده به ماهیت ایزدی جهان و این که یزدان در همه جا و همه چیز هست و همه چیز بازتاب اوست، ادامه منطقی پی گیر این نظریه آن است که انسان خود خداست و خدای خالق جز « من متفکر» کس دیگری نیست . به قول مولوی:
آنها که طلبکار خدایید خدایید بیرون زشما نیست شمایید شمایید
این نظریه ای است که بیان آن در قرون وسطای ایران به علت نقش مثبت و انسان گرایانه اش، در شرایط مشخص تاریخی، از جانب دلاورانی آزاد اندیش علیه قشریون تاریک فکر، شهامت بسیار می طلبید. با این حال کسانی «اناالحق» گویان «اسرار هویدا کردند» و به همین خاطر « سربر سر دارنمودند».
اما در عصر ما، ایده آلیسم عینی و انواع آن در نبرد با ماتریالیسم، به ویژه از تز وحدت جهان به علت منشأ خدایی آن دفاع می کند.
ایده آلیسم ذهنی، ماده و محسوسات را یکی می گیرد، روان و جسم را مشابه و واحد فرض می کند و از این جا به وحدت جهان می رسد. ولی در هر حال ایده آلیست ها ( چه ذهنی و چه عینی) وحدت جهان را بر شالوه یک اصل اندیشه ای خرد و با احساس قرار می دهند. از نظر این بحث فلسفی در تاریخ فلسفه جریانات مونیستی، دوآلیستی و پلورالیستیà وجود داشته است.
برخی از این مکاتب به این یا آن شکل رابطه دیالکتیک بین وحدت و کثرت را درک کرده یا طرح کردند. نظیر آن که گفت « غایت توحید انکار توحید است» و یا آن دیگری که سرود:
شد آن وحد از این کثرت پدیدار
یکی را چون شمردی گشت بسیار
درو گر چه، یکی دارد بدایت
و لیکن نبودش هرگز نهایت
و یا در این غزل معروف خواجه شیراز که :
این همه عکس می و نقش مخالف که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
ملا صدرا مسئله وحدت و کثرت را از طریق اندیشه ویژه دیالکتیکی خود و با توسل به مقوله حرکت حل می کرد و می گفت جهان یک دستگاه به هم پیوسته و همگون است که تنوع امور و تکثر وجود در آن نتیجه حرکت جوهر و استکمال این حرکت است. ولی برخی دیگر در این رابطه، تضادی غیر قابل حل می دیدند و می گفتند:
به وحدت در نباشد هیچ کثرت
دو نقطه نبود اندر اصل وحدت
مسئله وحدت جهان را ماتریالیسم چگونه حل می کند؟
ماتریالیسم دیالکتیک در جهان بینی مونیستی خود، نه فقط همه مکاتب گوناگون ایده آلیستی بلکه عقاید تنگ و خشک ماتریالیستی قبلی که جهان را مرکب از عناصر همگون می دانست، یعنی به دیالکتیک وحدت و کثرت پی نمی برد طرد کرد.
فلسفه مارکسیستی نشان می دهد که پدیده ها و روندهای جهان کیفیتا متفاوتند ولی همه آنها در این امر شریک و یگانه اند که مادی هستند. این مطلب سنگ بنای اساسی برخورد ما به مسئله است.
برای ماتریالیسم دیالکتیک وحدت جهان در مادی بودن آن است. و یا به سخن دیگر جهان یگانه است زیرا که مادی است.
ولی این جهان واحد، متنوع است چرا که ماده متحرک است. علت تنوع جهان عبارت است از تنوع اشکال و جوانب مختلف ماده تنوعی که زائیده ماده متحرک است. همه تظاهرات و حالات و خواص و روابط مختلف ماده، از نحوه هستی آن یعنی حرکت زائیده می شود.
تغییرات و تنوع پدیده های مادی از حرکت ماده در زمان و مکان ناشی می شود، به همین جهت وحدت جهان که به علت مادی بودن آن است، در وحدت ماده، حرکت، مکان و زمان تجلی می کند.
حل مسئله وحدت جهان مرهون همکاری فشرده فلسفه و علوم طبیعی است. فلسفه ماتریالیستی و شکل عالی آن ماتریالیسم دیاکلتیک بر وحدت مادی جهان تأکید دارد و به آن از خلال خصلت اصلی اش یعنی واقعیت عینی مستقل از ذهن و شعور ما می نگرد. و اما کشف و توضیح ارتباطات مشخص و تبدلات و تغییرات متقابل و اشکال گوناگون حرکت وظیفه ای است بر عهده علوم طبیعی با مراحل مختلف اثبات وحدت مادی جهان تطبیق می کند.
اینک ببینیم علوم مختلف در مسئله وحدت مادی جهان چه می گویند؟
1 ـ کشف قوانین مکانیک و قانون جاذبه عمومی نشان داد که قوانین مشابهی در زمین و آسمان در مورد اجسام ارضی و سماوی عمل می کند. از جانب دیگر پس از تجزیه طیفی تمام اجرام کیهانی( یعنی تعیین ترکیب شیمیایی اجسام گداخته و در حالت گازی، از روی آن رنگ نوری که متصاعد می کنند) معلوم شد که در آن ها همان عناصر شیمیایی وجود دارد که در زمین نیز هست. تجزیه شیمیایی سنگ های آسمانی چه آن ها که همچو شهاب ثاقب بر زمین فرود می آمدند و چه آن ها که توسط فضا نوردان و یا مه نوردهای خود کار به زمین آورده شدند به همان نتیجه رسید. دانش مدرن ارتباطات عمیق بین جهان کوچک (میکروکسموس) و جهان بزرگ (ماکروکسموس) را روشن ساخت. علم ستاره شناسی (فیزیک ستارگان، شیمی ستارگان) و پژوهش روند انفجارهای هسته ای درونی آن ها وحدت پدیده های بسیار ریز و پدیده های کیهانی عظیم را ثابت کرد .
2 ـ علوم شیمی و زیست شناسی و فیزیولوژی رابطه جهان جاندار و بی جان و وحدت ماده زنده و بی جان را نشان داد. از شناخت ناکافی و مرزهای تاریخی علم ایده آلیسم سوء استفاده می کرد و مداخله نیرویی مافوق طبیعت و غیر مادی و زندگی بخش را برای دمیدن جان و روان لازم می دانست. ولی پیشرفت های علم رابطه عینی موجود بین اتم های اجسام آلی و ترکیب و ساختمان مولکول های مربوطه را کشف کرد و در آزمایشگاه موفق به تولید و خلق این اجسام شد.
از مواد و عناصر غیر آلی مواد آلی مصنوعا ساخته شد. معلوم شد که سدی غیر قابل گذر بین ماده جان دار و بی جان وجود ندارد. جهان آلی ثمره تکامل جهان غیر آالی است. زندگی نتیجه یک تحول پیش رونده ماده بی جان است. ثابت شد که زندگی شکل ویژه کیفیتا متفاوت و مشخصی از ماده است و اجسام آلی از انواع آلبومین ها، اسید نوکلئیک ها و ترکیبات فسفر و غیره ساخته شده اند. وحدت مادی جهان در این زمینه نیز مدلل شد.
3- علوم امروزین روان شناسی و فیزیولوژی و سیبرنتیک رابطه نزدیک و پیوند درونی بین روندهای معنوی و روانی با پایه مادی و فیزیولوژیک آن ها ثابت کرده است. همان طور که انگلس پیش بینی کرده بود «مطالعه دشوار و طولانی جهان مادی و منجمله فعل و انفعالات مغز انسانی اکنون دیگر ثابت کرده است که خارج از جهان مادی جهان دیگری وجود ندارد.»
پیشرفت های دانش در شناخت طرز عمل سیستم عصبی و کار مغز گره از راز پدیده های بغرنجی از حیات روانی انسان گشوده است و نشان داده که پایه همه آن ها روند های فیزیولوژیک است. پاولوف دانشمند شهیر روس به حق نوشت « فعالیت روانی ثمره فعالیت فیزیولوژیک توده معینی از سلول های عصبی مغز است.»
علاوه بر این وحدت ماده و شعور در این امر نیز هست که شعور بدون ماده وجود ندارد، شعور زائیده ماده و یکی از خصوصیات ماده درعالیترین سطح سازمان یافتگی آن است. محتوی شعور نیز چیزی نیست جز جهان مادی متحرک. به این معنا شعور کاملا مادی است یکی از خواص ماده است.
4- جنبه دیگر مسئله وحدت مادی جهان رابطه بین پدیده های اجتماعی و پدیده های طبیعی است. قبل از مارکسیسم این رابطه به درستی درک نشده بود. ماتریالیسم دیالکتیک نشان داد که در جریان تکامل تاریخی ماده پیدایش انسان و جامعه بشری بخشی از جهان مادی و ثمره طبیعی تکامل آن و یک مرحله کیفیتا ویژه و متمایز از تکامل ماده است. مارکسیسم یگانگی تمامی مناسبات انسانی (اجتماعی ، سیاسی و معنوی و ...) را بر شالوده تولید مادی ثابت کرد. در همین روند تولیدی مادی و کار انسانی است که وحدت و مناسبات و کنش و واکنش جامعه و طبیعت صورت می پذیرد.
5- گرایش کنونی به سنتز علوم مختلف خود ثمره دیگری است از وحدت مادی جهان. این گرایش به ویژه در علم سیبرنتیک که موضوع بسیار گسترده ای دارد تجلی می کند. این علم زمینه هایی از مکانیسم ماشین ها و شمارگرها (کمپیوترها) و ارگانیسم زنده گرفته تا پدیده ها و سازمان های اجتماعی را در بر می گیرد. همین امر که قوانین واحد سیبرنتیک در مورد پدیده ها و روندهایی چنین متفاوت می تواند به کار رود خود نشانی از وحدت مادی این پدیده هاست بدون آنکه ویژگی های کیفی هر یک نفی گردد. وحدت از نظر ماتریالیسم دیالکتیک نه تنها مغایر با تنوع و کثرت نیست بلکه آن را ایجاب می کند.
نتیجه عمومی این که وحدت مادی جهان کلیه جنبه های وجود همه پدیده ها و روند های تکامل طبیعت و جامعه را در بر می گیرد.
وحدت مادی جهان عام ، کلی و همه گیر است.
چرا بر این تزهای اساسی ماتریالیسم دیالکتیک تکیه کردیم؟ این اصول تئوریک برای فعالیت پراتیک و عملی چه اهمیتی دارد؟
1 ـ برای فعالیت انقلابی مسائلی چون تعیین مشی اساسی نیروهای انقلابی تدوین استراتژی و تاکتیک، تهیه برنامه و تعیین وظایف اهمیت حیاتی دارد. فلسفه مارکسیستی می آموزد که این وظایف باید بر شالوده مطالعه روندهای مادی و شناخت واقعیت عینی صورت گیرد. برای درک درست مسائل و داشتن دید علمی و روشن باید علل مادی پدیده ها را کشف و مطالعه کرد، باید به انگیزه ها، محمل ها و شالوده های مادی حیات سیاسی ـ ایدئولوژیک جامعه پی برد، باید به تجزیه و تحلیل بغرنج و همه جانبه کلیه شرایط عینی مادی مبارزه طبقه کارگر پرداخت و شرایط مشخص تکامل اجتماعی را در هر مرحله در نظر گرفت. در پرتوی این شناخت می توان وظایف انقلابی خویش را به درستی تعیین کرد و از اشتباهات ذهن گرایانه (سوبژکتیویسم) و اراده گرایانه (ولونتاریسم) پرهیز کرد. این دو انحراف در سیاست منجر به عدم شناخت قوانین عینی و انکار نقش تعیین کننده عوامل مادی شده کار را به قضاوت های نادرست و به شکست در عمل می کشاند. سیاست باید بر شالوده مستحکم علم مطالعه و شناخت واقعیت مادی عینی استوار باشد.
2 ـ اتکاء تزهای فلسفی ماتریالیسم دیالکتیک پیرامون ماده و حرکت و زمان و مکان برداده های علوم مدرن و بر پراتیک به این فلسفه قدرتی استثنایی و استحکامی فزاینده بخشیده و برتری آن را بر سایر مکاتب فلسفی محرز می کند. بنابراین در نبرد با مکاتب بورژوایی کمونیست ها باید بر آخرین دستاوردهای علوم تکیه کنند و به آن مجهز باشند. ایده آلیست ها از مشکلات پیشرفت علوم از مجهولات فعلی و همچنین از عدم اطلاع عامه مردم سوء استفاده و نتایج علوم را تحریف و قلب می کنند. سرمایه داری برای تأثیر بر بخشی از طبقه کارگر و زحمتکشان و روشنفکران از این تشبث ایده آلیستی و از توسل به انواع خرافات و سنت های ضد علمی بهره گیری می کند تا مانع گسترش و ریشه گرفتن جهان بینی علمی شود .
دفاع علمی و پی گیر و مستدل از تز وحدت مادی جهان ومحتوی آن بخشی از نبرد همه جانبه و پر اهمیت ایدئولوژیک پرلتاریا علیه بورژوازی استÑ .
à برخی پژوهندگان خاطر نشان می سازند که عرفا « عشق به همه ظواهر عالم» را تبلیغ می کردند و فلسفه وحدت وجودی آن ها، از آن جهت که متکی بر پانته ایسم ( پان یعنی همگانی سراسری و تئو یعنی خدا« همه چیز خدا یگانگی» است ، گامی است در آن شرایط به سوی ماتریالیسم زیرا خداوند را در ماوراء طبیعت نمی جوید و آن را در درون طبیعت و تمامی آن فرض میکند.
مونیست ها monisme از واژه مونو به معنای یک واحد جهان را بر پایه یک اصل یک عنصری و از یک مبدأ می دانند . مونیسم می تواند ایده آلیستی یا ماتریالیستی باشد . دو آلیست ها dualisme ( از رقم دو) به دو گرایی و ثنویت معتقدند و دو اصل مساوی مادی و معنوی را اساس تشکیل جهان می دانند . پلورالیست ها pluralisme از واژه پلورال به معنای چند یا چند گرایان بر آنند که اصول پر شمار و مجزا از هم و از نظر اهمیت مساوی هم سازنده جهانند.
Ñ توضیح بیشتر «سیبرنتیک» درس 36
فرمات PDF : بازگشت