بازگشت

کتاب اول

ماترياليسم ديالکتيک

اميرنيک آئين

 

فصل چهارم : مقولات ديالکتيک

 

ماهيت و تجلي

از کوزه برون تراود

همان که در آنست!

درس 24- مقولات ماهيت و پديده

1 - توضيح و تعريف دو مقوله

2 - ارتباط ديالکتيکي ماهيت و پديده

3 - نظريه مکاتب مختلف فلسفي درباره اين دو مقوله

4 - اهميت علمي و معرفتي تشخيص و شناخت ماهيت

(1)

ماهيت، جهت عمده و دروني و نسبتا پايدار شيئي يا روند را نشان مي دهد. مفهوم «ماهيت» با مفهوم  «مضمون» که قبلا فرا گرفتيم نزديکي دارد، اما با آن يکي نيست. مضمون کليه عناصر و عواملي است که يک شيئي را تشکيل مي دهد، اما ماهيت جهت (جنبه) عمده دروني آن را نشان مي دهد. مقوله ماهيت همچنين با مقولات ضروري، کل، داخلي، قانونمندي نيز نزديکي دارد.

         ماهيت مقوله فلسفي است که جهات ( جوانب) تعيين کننده سرشت و طبيعت هر شيئي و روند را که ديگر جهات و علائم از آن ناشي مي شود منعکس مي کند. ماهيت عامل اصلي، اساسي و تعيين کننده است.

         مثال «ماهيت» موجود زنده آن طور که علوم طبيعي کشف و ثابت کرده اند عبارت از مبادله مواد، جذب و دفع. اين اساس و مبناي زندگي است. تمام پديده هاي ديگر حياتي، نظير قابليت تحريک، خاصيت رشد، توليد مثل، خاصيت انقباض و غيره، همه از همين مبادله مواد بين موجود و محيط سرچشمه مي گيرد. «ماهيت» زندگي، مبادله مواد است.

         مثال ديگر وقتي لنين امپرياليسم يعني مرحله نهايي سرمايه داري را به مثابه سرمايه داري انحصاري تعريف مي کند. ماهيت آن، يعني جهت عمده دروني آن را نشان  مي دهد. ساير جهات و علائم امپرياليسم مانند دريافت سود حداکثر، انحصاري، تقسيم  جهان به مناطق نفوذ توسط دسته بندي هاي انحصاري و صدور سرمايه، تشديد استثمار زحمتکشان و تقويت بندهاي نو استعماري همه ناشي از همان سلطه انحصارات است. «ماهيت» امپرياليسم سلطه انحصارات است.

         پس ماهيت بيانگر کليت قوانين خاص يک موضوع معين و پيوند دروني آن است که جهات عمده مختلف آن را به صورت واحدي بيان مي دارد.

         ماهيت عبارت است از وحدت جوانب داخلي، ضرور، کلي و نسبتا پايدار اشياء و روندها وحدتي که ويژگي کيفي گروه اشياء و روندها را تعيين مي کند و توسط قوانين تکامل    آن ها بيان مي گردد.

         لنين مي نويسد: «ماهيت و قانون مفاهيمي از يک دست و از يک نوع، دقيق تر بگوييم در يک سطح هستند و عمق شناسايي انسان را از اشياء، از جهان نشان مي دهند.»

پديده، مقوله ديگر فلسفي است که در پيوند متقابل ناگسستني با ماهيت قرار دارد. پديده تجلي مستقيم و خارجي ماهيت است. پديده (عرض، عارضه) شکل تظاهر ماهيت (جوهر) است.

مقوله پديده با مقولات شکل، تصادف، خارجي، مفرد نزديکي دارد. و از اين نظر آن را «نمود» نيز ناميده اند. پديده جز در رابطه با ماهيت و به عنوان بيانگرآن نمي توند وجود داشته باشد.

         باز هم يک مثال - ماهيت همه موجودات زنده مبادله مواد است. اما علم زيست شناسي بيش از پانصد هزار نوع گياه و يک ميليون و پانصدهزار نوع حيوان تشخيص مي دهد. همه اين ها از جهت صورت خارجي و درجه تکامل و نوع تغذيه و نحوه رشد و توليد مثل و غيره از يک ديگر متمايزند و پديده هاي متنوع جهان زنده را تشکيل مي دهند.

         مثال ديگر - در نظام سوسياليستي پديده هاي مختلفي ديده مي شود نظير رشد سريع و سالم اقتصادي، ساختمان پردامنه صنايع و کشاورزي، ترقي تکنيک، ساختمان سريع مسکن و موسسات فرهنگي و آموزشي و بهداشتي، کوتاه شدن روزکار، بهبود مداوم وضع زندگي توده مردم و غيره. همه اين ها پديده هايي هستند ناشي از ماهيت نظام سوسياليستي که عبارت است از برقراري مالکيت اجتماعي بر وسايل اساسي توليد، برانداختن ستم طبقاتي و ملي و استثمار، ايجاد اقتصاد طبق نقشه و شرکت روز افزون زحمتکشان در اداره امور کشور.

         مثال ديگر - در روش رژيم شاه مخلوع پديده هاي مختلفي ديده مي شد از وابسته کردن هه جانبه ايران به امپرياليسم جهاني و تشديد پيوندهاي سياسي و نظامي و اقتصادي و سياسي و نفتي دول امپرياليستي گرفته تا توسل به اصلاحات نيم بند و کوشش براي راندن ايران به راه رشد سرمايه داري وابسته، از مسلط ساختن سازمان امنيت و محاکم نظامي بر  حيات کشور و خون ريزي هاي وحشيانه و شکنجه و زندان گرفته تا اقداماتي در جهت جمعيت بازي و حزب سازي. همه اين پديده ها از ماهيت سياسي آن رژيم سرچشمه مي گرفت که عبارت بود از سياست فاشيست گرا و ضد ملي، سياست تثبيت رژيم سلطنت مطلقه ضد خلقي در خدمت انحصارات امپرياليستي و سرمايه داران و زمين داران بزرگ.

         پس در پاسخ به اين سئوال که پديده چيست مي توان گفت که پديده خواص وعلامات خارجي موضوع معين است، تظاهر خارجي روابط اساسي و جهت عمده دروني هر شيئي و روند بروز قانونمندي و ماهيت آن است.

         پديده عبارت است از مختصات انفرادي خارجي اتفاقي، موقتي اشياء و روندها، مختصاتي که ماهيت از وراء آن ها مستقيما يا چند گونه بسته به شرايط مشخص اشياء و روندها، بروز و تظاهر مي کند.

(2)

اين دو مقوله مهم ديالکتيک ماترياليستي با هم در ارتباط دروني و متقابل هستند. مثال هاي ياد شده خود به درک اين ارتباط کمک مي کند.

1- علوم و فعاليت هاي عملي انسان ثابت مي کند که ماهيت و پديده مجموعه واحدي را تشکيل مي دهند که از يک ديگر جدائي ناپذير بوده و متقابلا با يکديگر ارتباط دارند. ماهيت در پديده تجلي مي کند و پديده از ماهيت بر مي خيزد. در اين مجموعه واحد ديالکتيکي، ماهيت ثبات نسبي دارد در حالي که پديده ها سخت پويا و دگرگون شونده هستند. پديده ها را ما مي توانيم حس کنيم. ارگان هاي« حس» وجود آن ها را به ما نشان مي دهند. «ماهيت» را نمي توان حس کرد، از راه شناخت تئوري است که ماهيت کشف و بيان مي گردد. شناخت واقعي بايد روند بي پايان گذار از پديده به ماهيت را منعکس کند. وظيفه علم پژوهش يافتن ماهيت از پس حجاب پديده هاست. تنها شناسايي پديده ها براي شناخت يک شيئي يا روند کافي نيست. بايد ماهيت را شناخت. به گفته نياکان ما، علم ما را«جوهر آيد  ني عرض».

2 - بايد توجه داشت که ممکن است پديده به شکل تحريف شده ماهيت را نشان دهد. يا ظاهر پديده چنان باشد که ماهيت را پنهان کند واين خود به دو علت : يا پديده مربوطه پرتويي و سطحي از ماهيت را بيان کند که چون معرف تمامي آن نيست تحريف کننده و اغوا گر است و يا خصلتي اتفاقي و تصادفي و خارجي را متظاهر مي سازد که با ماهيت انطباق ندارد. مثلا از پديده هايي چون مجلس شورا و حزب و مطبوعات در جامعه قبل از انقلاب ايران، اصلا نمي توان به ماهيت نظام حکومتي موجود که استبداد مطلقه سلطنتي بود پي برد. چرا که آزادي انتخابات مطبوعات و احزاب قاعدتا به عنوان پديده هايي که معرف و بيانگر ماهيت حکومتي دمکراتيک است جلوه گر  مي شوند، در حالي که در جامعه آن روز اين پديده هاي تهي از هر گونه محتوي واقعي، (نماي ظاهري) ماهيت واقعي را مخفي مي کردند. اين امر البته به معناي عدم وجود رابطه بين ماهيت و پديده نيست بلکه وجود همين نهادها نيز خود بيانگر جهت و سطحي از سياست رژيم مخلوع، جهت عوامفريبانه آن است، و نشاني از ماهيت و قانونمندي اصلي نيست. در اين جا است که بايد بين ظاهر و باطن فرق گذاشت.

3- در هر پديده اي ناگزير ماهيت نمودار مي گردد ولي نه به طور تمام و کمال بلکه بخشي از ماهيت، جهتي از جهات عمده دروني پديده بسي متنوع تر از ماهيت است. پديده ماهيت نيست، زيرا که به قول کارل مارکس اگر پديده با ماهيت انطباق کامل داشت علم زائد بلا موضوع مي شد و وظيفه پژوهش و درک جوانب دروني عمده از بين مي رفت. يا به بيان فلسفه قديمي ما درک به باطن امور از وراء ظواهر و پي بردن به سيرت ها از وراء صورت ها لزومي نمي يافت، يعني مرحله تئوريک شناخت ضرورتي نداشت.

پديده و ماهيت فقط به طور جزئي قسمي و نسبي در تطابق دور از زندگي نيست، بلکه در زندگي در فعاليت روزانه، در علم و در مبارزه انقلابي حائز اهميت فراوان است. تجربه و علوم نشان مي دهند که هر اندازه جريان شناسايي عمق مسائل بغرنج باشد هر اندازه ماهيت عميقا در وراء پديده ها پنهان گردد، سرانجام ماهيت شناخته خواهد شد. وظيفه علوم و منجمله علم جامعه شناسي آن است که در وراء پديده ها و جهات و خصوصيات خارجي و علائمي که شناخت حسي ما آن را در مي يابد، ماهيت را جستجو کند، قوانين دروني، جهات عمده دروني را کشف کند. معرفتي که تنها بر ظواهر مبتني باشد نمي تواند فعاليت علمي را رهنمون باشد.

ماهيت پنهان است و تنها با شناخت تئوريک، با معرفت علمي مي توان به آن يعني به درک جنبه هاي عمده و دروني دست يافت. جامعه شناسان و سياستمداران بورژوايي کوشش بسيار مي کنند تا مردم را در انبوه پديده ها غرق کنند، سرشت و ماهيت روند هاي اجتماعي و جهت عمده و دروني واقعي را از انظار بپوشانند و اصولا اگر بتوانند پديده ها را به جاي ماهيت معرفي کنند و خصايص ماهوي را پوشيده نگاه دارند. آن ها مي خواهند مانع شوند که مردم و مبارزان انقلابي کناف پيچيده پديده ها را گشوده و به سرشت و ماهيت وقايع پي ببرند. آن ها مي خواهند سر درگمي ايجاد کنند و مي کوشند که نگذارند عمل انقلابي متوجه ماهيت امر گردد. مي خواهند اگر قادر به جلوگيري از مبارزه مردم نيستند لااقل آن را متوجه پديده هاي بروني و ظاهري کنند تا در نتيجه نيرو و انرژي و قدرت سازماندهي منحرف شود  به بيراهه افتد و به هدر رود.

اگر در تميز بين ماهيت و پديده ناتوان بمانيم در تئوري و در عمل دچار اشتباهات جدي خواهيم شد. يک حزب سياسي و مبارزان انقلابي نيز تنها در صورت تشخيص درست و دقيق ماهيت از پديده و مطالعه ماهيت ها در وراء پديده ها و درک علمي قوانين دروني و جهات عمده اشياء و روندها، تنها با مطالعه عميق و دقيق و همه جانبه و مشخصات و قانونمندي هاي آن مي توانند سياست و روش درست برگزينند و مشي صحيح را در هر مورد تعيين کنندà


راه توده

à توضيح بيشتر : « قانون » درس 16 - « مراحل حسي و منطقي شناخت » درس 32 و 33

اصطلاحات :

ماهيت و پديده ( نمود ) essence , phenomene

 

فرمات PDF :                                                                                                                 بازگشت