راه توده                                                                                                                                                       بازگشت

 

"بخش دوم"

ماتریالیسم تاریخی

 

انقلاب
یعنی حاکمیت مترقی ترین
طبقه و اقشار اجتماعی
امیر نیک آئین

 

فصل هشتم- تئوری مارکسیستی- لنینیستی انقلاب اجتماعی

درس 76- اشکال انقلاب و راه های انجام آن

مارکسیسم- لنینیسم می آموزد که مضمون انقلاب، گذار جامعه به مرحله کیفیتا و ماهیتا نو و مسئله اساسی آن سرنگونی طبقه یا طبقات مرتجع از سریر حکومت و قدرت دولتی و به قدرت رسیدن طبقه یا طبقات مترقی و انقلابی است که در هر حال اعمال قهر انقلابی از جانب نیروهای انقلابی بر نیروهای ضد انقلابی است به خاطر ایجاد این جهت کیفی. اما راهی که انقلاب- با این ماهیت و سرشت- می تواند به پیماید، در همه جا و در همه گاه یک سان و یگانه نیست. اشکال انجام فرق می کند. این، وابسته به شرایط تاریخی مشخص هر کشور، در هر زمان است که از چه راهی و به چه شکلی این اعمال قهر صورت گیرد و این انتقال قدرت دولتی، علیه ضد انقلاب و به سود انقلاب انجام پذیرد. راه ها و اشکال می تواند بسیار متنوع باشد. اما این راه ها و اشکال به طور عمده یا راه مسلحانه اند یا غیرمسلحانه. به عبارت دیگر اشکال انجام انقلاب یا غیرمسالمت آمیزاست یا مسالمت آمیز.

(1)
طبقه کارگر در راس همه زحمتکشان میل دارد و در این امر ذینفع است، که قدرت دولتی را بدون جنگ داخلی فتح کند. البته طبقات استثمارگر به دلخواه و از روی تمایل هرگز قدرت دولتی را از دست نمی دهند. اما مقاومت آنها می تواند برحسب شرایط و نیرو، درجه و شدت متفاوتی داشته باشد. درجه شدت و حدت نبرد و دست یازیدن به این یا آن شکل از تصرف حکومت، بیش از آنکه مربوط به پرولتاریا باشد، مربوط به طبقات استثمارگر و شکل و نحوه مقاومت آنها و امکانات جبر و زور آنها علیه اکثریت خلق است. حزب طبقه کارگر شکل انجام انقلاب را با مطالعه اوضاع مشخص کشور و با در نظر گرفتن شرایط و خصوصیات تاریخی و مشخص کشور تعیین می کند. یک نسخه از پیش آماده شده و در همه جا و در همه حال صادق، در این زمینه وجود ندارد. منحصر کردن راه انجام انقلاب تنها به یک راه، هیچ وجه مشترکی با مارکسیسم- لنینیسم ندارد. پرولتاریا طیف وسیعی از وسایل مبارزه و اشکال متنوعی از طرق انجام انقلاب را در برابر دارد و باید برحسب ضرورت مشخص از آنها استفاده کند. اگر تمام این راه ها را بجز یک راه – بر روی پرولتاریا ببندیم، اگر ازهمه وسایل، پرولتاریا را بجز یک وسیله- محروم کنیم؛ در حقیقت انقلاب را خلع سلاح کرده ایم؛ به امر انقلاب، با تظاهر به انقلاب، لطمه زده ایم. آن کسانی که مثلا راه موسوم به "محاصره شهرها از طریق دهات" را در همه زمان ها و در همه شرایط برای همه کشورها تنها راه صحیح می شمرند و هر راه دیگری را نفی می کنند؛ آن کسانی که تنها و تنها راه پارتیزانی یا راه چریک شهری را مطلق می کنند وهیچ راه دیگری را قبول ندارند؛ آن کسانی که فقط و فقط راه پارلمان را بلدند و برنده شدن درانتخابات را مطلق می کنند و بر سینه بقیه راه ها دست رد می گذارند، همه با مارکسیسم- لنینیسم بیگانه اند. یک چنین انحصار و مطلق گرائی هیچ وجه مشترکی با ماتریالیسم دیالکتیک که پایه فلسفی تئوری ما است ندارد. تئوری مارکسیستی- لنینیستی انقلاب می آموزد که طبقه کارگر برای آنکه وظیفه رسالت تاریخی خویش را به انجام برساند، باید توده های مردم را بسیج کند، آنها را با تمام اشکال مبارزه و وسایل نبرد مجهز و مسلح کند، از مناسب ترین اشکال که با شرایط مشخص هر کشور انطباق داشته باشد استفاده کند، همیشه آماده باشد که با سرعت بتواند از یک شکل نبرد انقلابی- اگر شرایط اقتضا کند- به شکل دیگر نبرد بپردازد، هشیار و بیدار، هیچیک از سلاح ها را از کف نگذارد و در نبرد قطعی برای تحول انقلابی جامعه از همه آنها بهره گرفته و زحمتکشان را در انقلاب، در یورش و تسخیر دژ قدرت دولتی و سپس در تمام تحولات انقلابی دورانساز رهبری کند. نمونه حزب بلشویک و رهبری لنین طی سال 1917 ماه به ماه و هفته به هفته، درس بزرگ و تجربه عملی گرانبهائی در زمینه اینگونه متد و اسلوب کارانقلابی حزب طبقه کارگراست.

به این آموزش لنین توجه کنیم که می گوید:
"مارکس دست های خود را و دست های مجاهدان آتی انقلاب سوسیالیستی را در مورد اشکال، شیوه ها و طریقه های تحول انقلابی نمی بست و بسیارخوب درک می کرد که چه انبوهی از مسائل نو مطرح می شود و وضع در جریان دگرگونی انقلابی با چه سرعت و با چه شدتی تغییر می کند."

مسئله راه انقلاب و لزوم احتراز از مطلق گرائی و دگماتیسم و انحراف چپ و راست در مسئله مهم اشکال انقلاب از مباحث گرم درون جنبش است. حزب توده ایران در این زمینه نیز قاطعانه آموزش مارکس، انگلس و لنین و تعمیم تجربیات انقلابی جهانی را راهنمای خود قرار می دهد. حزب ما مطلق کردن و انحصار تمام اشکال و راه ها را تنها به یک راه و شکل واحد، در همه شرایط، مردود می شمرد و آن را برای انقلاب و به حال آینده نهضت زیانمند می داند. حزب ما معتقد است، آن کسانیکه راه مسالمت آمیزانقلاب یا یکی ازاشکال انجام آن، مثلا پارلمانتاریسم را مطلق می کنند، در عمل مانع تجهیز و تشکل توده ها و مبارزه اصولی و پیگیر آنها می شوند، به سازش با رژیم در می غلطند، ساتر کراهت های رژیم کنونی شده و بالاخره مانع انقلاب می شوند. حزب ما معتقد است آن کسانی که راه غیر مسالمت آمیزانقلاب یا یکی از اشکال مشخص انجام آن را مطلق می کنند، در عمل توده زحمتکش را خلع سلاح می کنند، مانع تشکل و نبرد سازمان یافته توده ها می شوند و بالاخره مانع انقلاب می گردند. حزب توده ایران به این رهنمود لنین تکیه می کند که می گوید:

"حل مسئله، همانا منوط است به وضعیت جنبش کارگری، وسعت آن، به آن شیوه های مبارزه که در جنبش بوجود آمده است، خصوصیات تشکیلات انقلابی که جنبش را رهبری می نماید، به روش سایر عناصر اجتماعی نسبت به پرولتاریا و حکومت مطلقه، به شرایط سیاست خارجی و داخلی خلاصه منوط است به هزاران شرط که پیشگوئی درباره آنها هم محال و هم بی فایده است."

(2)
در عصر ما که عصر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در پهنه جهانی است مسئله نحوه انجام انقلاب از مسائل حاد و اساسی است. تئوری مارکسیستی- لنینیستی انقلاب که تعمیم تجربیات نهضت و روشنگر راه آینده است می آموزد که تظاهر قانونمندی اصول انقلاب و برگزیدن شکلی از اشکال این تحول بنیادی و همه جانبه (که در کلیه شئون و سطوح حیات جامعه روی می دهد) وابسته است به سطح تکامل نیروهای مولده، ویژگی های ملی، سطح عمومی فرهنگی خلق، سنت های تاریخی، مناسبات بین طبقات، تناسب بین نیروهای طبقات، چه در یک کشورو چه در عرصه بین المللی، در هر لحظه معین.

در عصر ما که اردوی کشورهای سوسیالیستی و نهضت کارگری بین المللی و جنبش آزادیبخش ملی در نبرد مشترک علیه امپریالیسم و سرمایه انحصاری بین المللی، پیروزی های بزرگ و بی سابقه به دست می آورند، در زمانی که سوسیالیسم به عامل قاطع در تحول اوضاع جهانی بدل می شود، در زمانی که تضادهای امپریالیست ها هر چه حادترو عمیق تر و مشکلات سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیک جهان سرمایه داری هر چه پر دامنه ترو بغرنج تر می شود و انقلاب علمی و فنی امکانات بی سابقه ای را به وجود می آورد؛ تئوری مارکسیستی- لنینیستی انقلاب با نتیجه گیری های تازه ای غنی می شود. از این قبیل است ایجاد شرایط مناسب تر برای این یا آن کشور که ازطریق مسالمت آمیز، انقلاب را به سرانجام پیروزمند خود برسانند؛ امکان در پیش گرفتن راه رشد غیرسرمایه داری یا سمت گیری سوسیالیستی برای یک رشته از کشورهای در حال رشد جهان در مرحله کنونی انقلاب آنها، امکان و ضرورت اتحاد کلیه نیروهای دمکراتیک و ترقی خواه در سطح یک کشور و سه نیروی عمده ضد امپریالیستی در عرصه جهانی.

انجام انقلاب و به قدرت رساندن طبقه کارگر و متحدین او، مهمترین وظیفه هر حزب کمونیست و کارگری و بزرگترین خدمت هر حزب به امرسوسیالیسم و انترناسیونالیسم پرولتری است. اعلامیه احزاب برادر مصوبه کنفرانس بین المللی سال 1969 می گوید:

"احزاب کمونیست و کارگری در شرایط بسیار گوناگون و خاص مبارزه می کنند که برخورد متناسب با این شرایط را برای حل مشخص وظایف آنها می طلبد. هر حزبی سیاست خود را برپایه اصول مارکسیسم- لنینیسم و در نظرگرفتن شرایط مشخص ملی مستقلانه تنظیم می کند. هر حزبی جهات، اشکال و شیوه های مبارزه خود را تعیین می کند و وابسته به شرایط معین، راه مسالمت آمیز یا غیر مسالمت آمیز گذار به سوسیالیسم و همچنین اشکال و شیوه های ساختمان سوسیالیسم را در کشور خود انتخاب می نماید."

راه توده 138 02.07.2007
 

فرمات PDF :                                                                                                        بازگشت