راه توده                                                                                                                                                       بازگشت

 

"بخش دوم"

ماتریالیسم تاریخی

 

دولت "فراطبقاتی" را
تاریخ به یاد ندارد
امیر نیک آئین

 

فصل نهم- تئوری مارکسیستی- لنینیستی دولت

درس 80- منشاء و ماهیت دولت

(1)
مسئله دولت یکی از آن مسائلی است که نمایندگان جامعه شناسی بورژوائی بیش از هر مبحث دیگری کوشش نموده اند هر چه می توانند آن را با آشفتگی ها، تحریف ها و مغالطه ها بیامیزند. علت این روش هم روشن است: مسئله دولت بیش از هر چیز دیگر با منافع طبقات حاکمه اصطکاک دارد و درک درست ماهیت و نقش آن مستقیما حاکمیت این طبقات را مورد تهدید قرار می دهد. کافی است به روش و تبلیغات سران دولت ایران نگاه کنیم. چه گزافه گوئی ها و تبلیغات واهی که از طرف آنان بعمل نمی آید تا ماهیت دولت موجود و نقش آن را بپوشاند، آن را نمایند مردم و مظهر وحدت ملی و خدمتگذار همه طبقات و اقشار معرفی کنند. دستگاه تبلیغاتی می کوشد که هزار معنای متفاوت را برای مفهوم دولت رایج سازد تا ماهیت آن را مکتوم نگهدارد. گاه آن را مساوی هیئت وزیران و مجلسین می گذارد، گاه دستگاه اداری را مترادف با آن به قلم می دهد، گاه آن را چیزی بالاتر از طبقات و گروه ها و ماوراء منافع گروه های مختلف اجتماعی می شمرد، گاه آن را مظهر همیشگی و قومیت معرفی می کند و در هر حال سعی دارد سرشت واقعی آن و مقصود از مفهوم دولت را از مردم پنهان کنند. اینگونه تشبثات تازگی ندارد و مبلغان رژیم در مورد تئوری "دولت" نیز نوبری نیاورده اند. آنها همان گفته های جامعه شناسان بورژوازی را رونویس و نشخوار می کنند. در تاریخ فلسفه و علم اجتماع به انواع این نظریات برمی خوریم. بعضی از نظریه سازان که وظیفه دفاع از دولت حاکم را داشته و دارند حتی آن را نهادی با نیروئی مافوق طبیعی و سرشتی خارج از حیطه درک و تاُثیر افراد جامعه تصویر کرده اند. برخی گفته اند که از همان زمانی که آدمی بوده، دولت هم بوده و تا جهان باقی است همچنان خواهد بود. یک وجه مشترک مهم این قبیل تئوری بافان و توجیه کنندگان سلطه حکومت موجود آن است که خصلت طبقاتی دولت را نفی می کنند و آن را وسیله تنظیم و ترتیب و اداره جامعه دانسته و قاضی بی طرف و داوری ماوراء دستجات اجتماعی و گروه ها و احزاب خوانده اند. تنها مارکسیسم- لنینیسم به مسئله دولت، منشاء آن، ماهیت آن و نقش آن در حیات اجتماعی پاسخ علمی می دهد.

(2)
منشاء دولت- دولت وجود ابدی نداشته بلکه در نتیجه روند تکاملی جامعه بشری در مرحله معینی ایجاد شده است. در کمون اولیه، نخستین فرماسیون ابتدائی اشتراکی که جامعه بشری به خود شناخته است، هنگامی که هنوز مالکیت خصوصی بوجود نیامده بود، هنگامی که هنوز طبقات وجود خارجی نداشتند، دولت هم وجود نداشت. مشاغل و مناصب اجتماعی که درآن عصروجود داشت مربوط بود به انجام برخی مقتضیات ادامه زندگی آن زمان اما تکامل نیروهای مولده موجب تلاشی و از هم پاشیدگی کمون اولیه شد و مالکیت خصوصی بوجود آمد و همزمان با آن جامعه به طبقات تقسیم شد. ازآنموقع به بعد بود که نیاز به یک نهاد اجتماعی تازه، به یک وسیله و ابزار اجتماعی جدید درجامعه پیدا شد تا طبقه ای بتواند به کمک آن نهاد روبنائی، مالکیت خصوصی و سیادت خود را حفظ کند و از پایه اقتصادی یعنی مناسبات تولیدی مستقردفاع کند و بهره دهان را وادارد که به نفع بهره کشان کارکنند. این نهاد اجتماعی، این وسیله، دولت بود؛ این وسیله ای بود برای تسلط اجتماعی و برای اعمال جبر در دست طبقه بهره کش. پیدایش دولت و تکامل آن با مبارزه طبقاتی شدیدی همراه بود. فردریک انگلس در کتاب مشهور خود "منشا خانواده، مالکیت خصوصی و دولت" توضیح می دهد که در شرایط ویژه تضادهای آشتی ناپذیر فزاینده بین طبقات اجتماعی، "وجود یک نیروئی که به ظاهر مافوق اجتماع باشد و "نظم" را حفظ کند لازم آمد. این نیرو که از بطن اجتماع خارج می شود ولی رفته رفته هر چه از آن بیگانه می گردد، دولت است."
تشکیل دولت چنین صورت گرفت که یک نیروی اجتماعی ویژه ای، متمایز از توده مردم، و مجهز به وسایل اعمال فشار و تحمیل اراده خویش به وجود آمد. اقشار و افرادی وضع ممتازی یافتند و آن وسایل اعمال جبر نیز به تدریج به صورت ارتش ها و پلیس و دستگاه عدلیه و قضاوت شکل گرفتند.

دکتر تقی ارانی رهبر عالیقدر و دانشمند زحمتکشان میهن ما در اثر معروف خود "بشر از نظر مادی" می نویسد:
"یک طبقه که مقتدر است تشکیلاتی به اسم حکومت می دهد که اقتدار و تسلط خود را مسجّل کند، یعنی قدرتی که با تمام اجتماع التیام داشت، از اجتماع خارج و اسلحه ای در دست عده مخصوصی می شود و به اسم حکومت استقلال پیدا می کند که ظاهرا غیر از طبقات موجود در جامعه ولی در حقیقت نماینده یک طبقه از جامعه است."

باز هم در توضیح دولت تقی ارانی می نویسد:
"وضعیت مالکیت در داخل یک جامعه مولد حکومت است. وجود این وضع از ابتدای تاریخ نبوده و تا آخر هم نخواهد بود. این ناموس اجتماع نیز مانند نوامیس دیگر روزی به موزه تاریخ سپرده خواهد شد."

بنابر این و به طور خلاصه دولت یک مقوله تاریخی است. محصول جامعه منقسم به طبقات است. در لحظه معینی از حیات اجتماع همزمان با پیدایش طبقات پیدا شد و همزمان با از بین رفتن طبقات اجتماعی نیز از بین خواهد رفت. زیرا که ضرورت تارخی خود را از دست خواهد داد. منتهی فقط در جامعه کمونیستی و مرحله عالی آن است که چنین شرایطی فراهم می گردد.

(3)
ماهیت دولت- دولت یک وسیله سیاسی و ماشینی است برای حفظ سلطه و سیادت یک طبقه بر طبقه دیگر. به این جملات از نوشته های کلاسیک های مارکسیسم- لنینیسم توجه کنید:
کارل مارکس می گوید: "دولت ماشین سرکوبی یک طبقه توسط طبقه دیگر است."
فردریک انگلس می گوید: "دولت نیروی ویژه سرکوب و سیطره است."
ولادیمیرایلیچ لنین می گوید: "دولت ارگان سیادت یک طبقه معین است."

طبقه ای که از نظر اقتصادی سیادت دارد، یعنی مالک بر وسائل تولید است، به وسیله دولت- با استفاده از این ابزاراجتماعی که دولت نام دارد- از نظر سیاسی هم سیادت خود را برقرار می کند. طبقه مزبور از این راه، یعنی بوسیله دولت، صاحب ابزار نیرومندی برای سرکوب استثمار شوندگان می شود. پس:
دولت عبارت است از سازمان سیاسی طبقه از نظر اقتصادی مسلط، و مهمترین وسیله تامین این تسلط است.
بدین ترتیب دولت دارای ماهیت طبقاتی است. دولت مهمترین بخش از روبنای هر جامعه را تشکیل می دهد، روبنائی که خود زائیده پایه اقتصادی نظام مربوطه است. دولت- این مهمترین نهاد روبنائی- با تمام وسایل و موسسات و سازمانهای خود همه اقدامات و تدابیر را انجام می دهد تا پایه ویژه خود را حفظ کند و تحکیم بخشد.

در همان اثر "بشر از نظر مادی" دکتر تقی ارانی پیرامون مسئله ماهیت دولت می نویسد:
"حکومت دستگاهی است که بوسیله طبقه قویتر تشکیل شده و استیلای آن را بر طبقه زیر دست تامین می کند. تشکیلات قانونگذاری و قضائی، رهبری تعلیم و تربیت و ذوق هنری تحت قدرت دولت است. بنابراین این واضح است که در جامعه طبقاتی، قوانین، طرز حفظ حقوق، آداب و رسوم.... تولید افکار در اطفال و افراد تمام، طبقاتی بوده و به نفع طبقه معین خواهد بود. نباید ایده آلیست شده و تصور کرد که چنین دستگاهی (یعنی دولت) خوشی و سعادت تمام افراد را تامین خواهد کرد."

چنین است پاسخ روشن و علمی دکتر ارانی درباره ماهیت دولت به آنهائی که هنوزهم از آشتی طبقاتی دم می زنند و می گویند دولت مادر غمخواری است برای همه طبقات، چوپانی است که گرگ و میش علی السویه، تحت توجه فائقه او از یک آبشخور سیراب می شوند. بیش از نیم قرن است که پیشگامان و راهنمایان خلق های ایران در وجود حزب کمونیست ایران و ارانی ها به آن درجه از معرفت اجتماعی رسیده بودند که به پایه تعلیم مارکسیسم و به طورعلمی مسئله دولت را روشن ساختند. در مقابل این سطح بالای رشد آگاهی طبقاتی و علمی نمایندگان طبقه کارگر از چندین دهه قبل، چقدرسطحی و مبتذل مینماید تشبث زمامداران کنونی ایران و دستگاه تبلیغاتی شان که هنوزهم همان ادعای فرسوده و بی اعتباررا تکرار میکنند که همه طبقات اعم ازاستثمارگر و استثمار شونده برادرند و در مقابل دولت مساویند و دولت برترازطبقات و حامی هردو است. آن تحلیل علمی و دقیق ما را مقایسه کنید با این ادعای آنان که دولت دستگاهی است ناظربرعشق و محبتی که گویا بین سرمایه داران بزرگ و وابسته به انحصارات امپریالیستی از یک سو و کارگرانی که دربدترین شرایط، جان میکنند ازسوی دیگرایجاد شده و انکاراینکه دولت حامی اولی و علیه دومی است. آن تحلیل واقعی و درست ما را مقایسه کنید با این ادعای آنان که میگویند دولت تنها، شاهد و تنظیم کنند علاقه و همکاری صمیمانه ای است که گویا بین زمینداران بزرگ و صاحبان بزرگ مالکیت ها و سلف خرها و رباخواران ازیک سو و انبوه عظیم دهقانان تهی دست بی زمین و کم زمین از سوی دیگر حکمفرما شده و انکار اینکه دولت خدمتگذاراولی است علیه دومی.

خلاصه می کنیم: هدف دولت همیشه دفاع از مواضع و منافع طبقه حاکمه در فرماسیون اجتماعی موجود بوده است.

در جوامع متکی بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و بر استثمار فرد ازفرد، دولت بیانگر و مظهر قدرت سیاسی طبقه استثمارگر است، تبلور دیکتاتوری طبقه است.

پایه و اساس قدرت دولتی عبارتست از نیروی ارتش و پلیس و ژاندارمری و محاکم و دستگاه قضائی و سرویس های اطلاعاتی و سازمان امنیت و اردوگاه ها و زندان ها و شبکه دستگاه اداری بوروکراتیک و قوانین و نظام نامه ها و موازینی که برای حفظ منافع و سلطه طبقه حاکمه و اقلیت استثمارگر وضع و ایجاد شده است. بتدریج و با حاد شدن مبارزه طبقاتی، ماشین عظیم دولتی با شاخه ها و وظایف متنوع خود که جنبه های اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و آموزشی و ایدئولوژیک و غیره را در برمی گیرد، مرتبا تکامل می یابد. قدرت دولتی تازیانه ای است در دست طبقه یا طبقات استثمارگر تا توده مردم را درانقیاد و اطاعت نگهدارد و استیلای سیاسی و اجتماعی را همزمان با تسلط اقتصادی تامین کند. صرف قسمت اعظم بودجه ها برای ارتش و پلیس؛ خود کامگی محاکم نظامی و قلب ماهیت دستگاه دادگستری؛ حرکت دستگاه اداری برای حفظ منافع طبقات حاکمه، وضع انواع و اقسام قوانین و تصویبنامه ها برای حفظ قدرت موجود و سرکوب مردم، همه بازتاب هائی است از ماهیت دولت و ضرباتی است از عمل این تازیانه.


راه توده 142 30.07.2007
 

فرمات PDF :                                                                                                        بازگشت