پرسش و پاسخ ـ  حزب توده ایران درعرصه سیاست روز- چاپ اول 1358

 

درعین ساده انگاری پدیده های اجتماعی انقلاب

صداقت در گفتار و عمل

خمیره مهندس بازرگان است

حزب ما از هر اقدام درست دولت موقت حمایت می کند

و در عین حال منتقد سیاست های نادرست آن است.

 

س: دولت هر روز بر تعداد ناراضی ها می افزاید و آگاهانه این کار را می کند. سیاست حزب در مورد دولت تا کی به همین منوال ادامه خواهد داشت؟ و آیا قصد ندارد مبارزه جدی را بر علیه دولت شروع کند؟

 

ج: من فکر می کنم که این برداشت بطور کلی نادرست است. به تحلیل ما، واقعیت امر این است که در درجه اول در داخل نیروهای اعمال کننده قدرت، دو گرایش مشخص دیده می شود و بین این دو گرایش هم، نیروهای بینابینی و متزلزل قرار دارند. از این دو گرایش- در باره گرایش حزب توده ایران و نیروهای چپ صحبت نمی کنم. منظورم نیروهای حاکم است- یکی گرایش قاطع تر، یعنی سیاست و راه امام خمینی است، و دیگری گرایش بورژوازی لیبرال است که بخش بزرگی از روحانیون بزرگ درجه اول و روحانیون متوسط و میانه از آن پشتیبانی می کنند. گرایش اخیر، در برابر امپریالیسم و ارتجاع، خصلت سازشکارانه ای دارد. دولت را در مجموع خود، نمی توان نماینده یکی از این دو گرایش دانست، زیرا مجموعه ایست از میان آن دو. در عین حال که بسیاری از عناصر تشکیل دهنده دولت، شخصاً به گرایش دوم یعنی گرایش سازشکارانه تعلق دارند، تأثیر نیرومند گرایش اول- گرایش خط امام خمینی- به عنوان مرکز اعمال قدرت حاکمه، دولت را به انجام اقداماتی ناگزیر می سازد که محتوای دیگری غیر از آنچه بورژوازی لیبرال می خواهد، در خود دارد. ما دولت را عنصری بینابینی به حساب می آوریم و سیاست نا پیگیر و غیرقاطعش را در دنبال نکردن خط خمینی که هنوز همان جنبه ضد امپریالیستی، خلقی و ضد ارتجاعی خود را حفظ کرده است، مورد انتقاد جدی قرار می دهیم، ولی از اقداماتی که با محتوای مثبت و مترقی انجام می دهد، پشتیبانی می کنیم. واقعیت این است که ناپیگیری و تزلزل دولت، گاه به صورت ترمزی در برابر انقلاب عمل می کند، اما بعد که آیت اله خمینی به قول معروف گاز می دهد، دست به اقداماتی می زند که همچنان که گفتیم دارای محتوای مترقی و مثبت است و ما از آن حمایت می کنیم.

به این ترتیب، نمی توان گفت که دولت مشخصاً چنین یا چنان است. ولی اگر دولت را به معنای تمام این دستگاه بروکراسی دولتی بگیریم، چنین حرفی درست است. واقعیت این است که، همچنان که خود بازرگان هم سرانجام در آخرین نطقش اعتراف کرد- و تا به حال چنین حرفی نزده بود- این بوروکراسی دولتی، ناراضی می تراشد.

ارتجاع و امپریالیسم در این بوروکراسی دولتی که مجموعه سازمان ها و ادرات و غیره را در بر می گیرد، هنوز فوق العاده نیرومند است و در آن ها عمال و طرفداران بسیار زیادی دارد. این عمال امپریالیسم به سبب اینکه منافع شان در خطر قرار گرفته و دیگر مانند سابق نمی توانند از طریق دزدی و دغلی و رشوه گیری و بند و بست با مقاطعه کاران جیب های خود را پر کنند، ناراضی هستند. این عدم رضایت که کاملاً پایه طبقاتی دارد، آن ها را به خرابکاری و چوب لای چرخ تمام جریانات گذاشتن وادار می کند. بازرگان در این مورد حرف خوبی زد. او گفت: « من خیال می کردم که این وزارتخانه ها بعد از انقلاب آدم های خوبی می شوند، و در این دستگاه کار خوب انجام می دهند. بعد فهمیدیم که اینطور نیست.»

این تجربه لازم بود، اما دردناک است. نخست وزیری که چهل سال است خود را مبارز می داند، بعد از این تجربه تازه بفهمد که دستگاهی که برای کار دیگری ساخته شده است، نمی تواند در جهت عکس ماهیت خود عمل کند. ولی باز هم باید امیدوار بود که نخست وزیر سرانجام مسئله را دریافت. این خود یک گام به پیش و بسوی آگاهی است. آگاهی به اینکه این دستگاه نمی تواند در جهت انقلاب، کاری انجام دهد. او ابتدا وجود سپاه پاسداران انقلاب را ضروری نمی دانست، زیرا معتقد بود که همان شهربانی پیشین، با یک دستور، تبدیل می شود به شهربانی انقلابی. واقعاً اینطور خیال می کرده است. فکر می کنم که کسانی که بازرگان را می شناسند، قبول دارند که او صادقانه چنین عقیده ای داشته است. زیرا بازرگان آدم صادقی است، هم با خودش و هم با دیگران. او دیده است که همه مقامات و مأموران شهربانی آمده اند و گفته اند که ما مذهبی هستیم و دیگر مطابق قوانین دین اسلام رفتار می کنیم. به خطاهایشان هم اعتراف کرده اند. او هم پیش خودش فکر کرده است که این ها دیگر آدم های قابل اعتمادی شدند. اکنون در تجربه می بیند که مسایل به این سادگی و آسانی هم نیست.

به این ترتیب، قضاوت ما این است که علی رغم تمام دشواری های ناشی از ناپیگیری، عدم قاطعیت، ناتوانی و وابستگی های طبقاتی اعضای دولت، بطور کلی باید از جریانی که اکنون حکومت می کند، در جهت حل عمده ترین مسایل روز جنبش پشتیبانی کنیم. این مسایل در حال حاضر عبارت است از تصویب قانون اساسی در کوتاه ترین مدت، انتخاب نمایندگان مجلس، تشکیل دولت دایمی و انتخاب رییس جمهور. ما باید به طور عمده از این جریان پشتیبانی کنیم و در عین حال، دولت را به خاطر نواقص کارش، مورد انتقاد جدی و ملایم قرار دهیم. شرایط این انتقاد، عبارت است از اقدامات مشخص دولت. به این معنی که هر چه میزان نادرست بودن کارهای دولت بیشتر باشد، جدی تر از آن انتقاد خواهیم کرد، و هر چه کمتر باشد، ملایم تر و دوستانه تر.

مسئله عمده و اساسی سیاسی روز کشور، تثبیت و تحکیم و گسترش دستاورد های انقلاب بزرگ ضد امپریالیستی و خلقی میهنمان است.

یکی از بزرگترین اشتباهات چپ گرایان همین است که به اهمیت این مسئله اعتقاد ندارند. آن ها معتقدند که هر چه این هرج و مرج ادامه پیدا کند، گویا اوضاع بهتر خواهد شد. واین اشتباه بسیار بزرگ دیگری است. باید دانست ما از نظر اجتماعی در شرایطی نیستیم که این هرج و مرج، جنبش را به سوی چپ ببرد. ما دیده ایم که در شرایطی، هرج و مرج می تواند به شکست جنبش بیانجامد. این مسئله که ادامه هرج و مرج بدون شک به نیرومندی چپ منجر خواهد شد، و اگر تناقضات جامعه حل نشود، حتماً راه حل انقلابی تری پیروز خواهد گردید، یک روال قانونمندانه، حتمی و اجتناب نا پذیر نیست، و عکس آن هم بسیار ممکن است پیش آید. به اعتقاد ما، به ویژه در شرایط کنونی جامعه ایران، ادامه بلاتکلیفی، هرج و مرج و عدم ثبات، بیشتر به سود امپریالیسم تمام می شود تا نیرو های انقلابی. بهترین دلیل برای این مسئله، تاکتیکی است که دشمن در این روز ها بکار می برد: تاکتیک کش دادن اوضاع. حساب دشمن بسیار دقیق است. او نفع خود را در این می بیند که برای مجموعه مسایل اجتماعی کنونی ایران، به این زودی ها راه حل های منطقی و درست پیدا نشود. ما باید از تاکتیک هایی که دشمن در برابر ما بکار می گیرد، درس بگیریم. دشمن هم موذی است، هم به اوضاع و مسایل ایران آگاه است و هم هنوز بسیار نیرومند است. به همین جهت، ما با درس گرفتن از تاکتیک های دشمن که تقریباً در همه موارد به نفع خود اوست، معتقدیم که اکنون  عمده ترین مسئله روز جنبش، تثبیت دستاوردهای انقلاب و از جمله و به ویژه تدوین و تصویب قانون اساسی است. تمام نیروها را باید متوجه این جهت ساخت و مسایل فرعی را در درجه دوم اهمیت قرار داد تا این امر، هر چه زودتر تحقق یابد.

این ها است خطوط کلی سیاست ما در برابر دولت، قدرت حاکم و جنبه های مثبت و منفی این جریان، و به طور کلی، در زمینه استفاده از تاکتیک سکوت به شرط سودمند بودن آن و غیره...

 

 

   مقاله در فرمات PDF :