راه توده                                                                                                                                                         بازگشت

 

 

سفرهای نمايشي

 احمدی نژاد

در تدارک تصفيه های خونين

   

محمود احمدی نژاد همچنان به سفرهاي استاني و دادن وعده و عيدهای ‌بي‌پشتوانه ادامه مي‌دهد. آخرين نمونه آن سفر به بوشهر و چند ده مصوبه ايست که بصورت تبليغاتي براي اين استان امضاء کرد. در اين سفرها سخاوتمندانه چنان از درامد ملي نفت مايه و بخاطر آن بر سر مردم منت مي‌گذارد که گويي از جيب خود، يا از سهم شخصي خانواده اش بذل و بخشش مي‌کند. احمدي نژاد تا دور دست‌ها مي‌رود تا به گفته خود با "مردم " ملاقات کند، اما هنوز نگفته است چرا در کنار گوش خود حاضر نشده با نمايندگان کارگران شرکت واحد يا خانواده‌هاي گرسنه و‌بي‌سرپناه آنان ملاقات کند، يا سري به زندان اوين بزند و حال يکي از آنهائي که – سياسي يا غيرسياسي- در زندان هستند جويا شود و بپرسد چرا کارشان براي لقمه اي نان و يا کلامي در اعتراض به وضعيت حاکم بر کشور به زندان کشيده است.  وي توضيح نمي دهد چرا تا بحال در همه سخنان خود يک کلمه راجع به وضع طبقه کارگر، حقوق قانوني آن، توليد ملي،‌ کوتاه کردن دست تجار و غيره سخن نگفته و وعده نداده است؟

سفرهاي انتخاباتي و تبليغاتي احمدي نژاد و وعده‌هايي که مي‌دهد البته ارتباطي با عدالت طلبي ندارد واگرنه سردار صادق محصولي صاحب ثروت 20 ميليارد توماني را بعنوان وزير به مجلس معرفي و از او  پشتيباني نمي کرد. احمدي نژاد جايي ميرود و وعده‌هايي مي‌دهد که جنبه تبليغاتي داشته باشد. وعده و وعيدي که مستقميا از تلويزيون پخش نشود، دوربين‌هاي عکاسي مطبوعات آن را ضبط نکنند و يا لااقل پنجاه صدهزار تني آن را نشنوند از نظر احمدي نژاد و حاميانش اصلا ارزش بيان و وقت گذاشتن ندارد. در اين شرايط معلوم است که 1000 يا 2000 خانوار کارگري در برنامه کسب محبوبيت احمدي نژاد جايي ندارند، ضمن اينکه اصولا توجه به توليد و طبقه کارگر با برنامه سياسي حاميان احمدي نژاد که سرکوب جنبش کارگري در راس آن است هيچ همآهنگي ندارد. 

چند ماهي پس از انتخابات دور دوم رياست جمهوري محمد خاتمي، وي در سخناني با اين مضمون گفت که "سال گذشته با آنکه انتخابات رياست جمهوري بود و من مي‌توانستم پول نفت را به جامعه بريزم و براي خودم راي جمع کنم، دولت اين کار را نکرد. برعکس پول‌ها صرفه جويي شد و يک حساب ذخيره ارزي راه اندازي شد." 

احمدي نژاد هنوز چند ماه از دوران رياست جمهوري اش سپري نشده ، غير از ويرانگري‌هاي ديگر داخلي و خارجي‌اش همه آن ذخيره ارزي را هم براي کسب محبوبيت به باد داده است. اما احمدي نژاد و حاميان او نگران چيستند؟ آنان که هنوز 4 سال وقت دارند، چرا تبليغات دور بعدي رياست جمهوري را از هم اکنون آغاز کرده اند؟ بنظر مي‌رسد حاميان احمدي نژاد زمزمه‌هاي ابتداي رياست جمهوري او را در مورد طرح عدم کفايت سياسي در مجلس بيش از هرکس ديگر جدي گرفتند. در واقع آنان که احمدي نژاد را به قدرت رسانده اند آينده سياسي او را نه با سال‌ها بلکه با ماه‌ها اندازه مي‌گيرند. وي را آورده اند تا هر چه سريعتر بساط نسلي از روحانيان را که با انقلاب ايران به قدرت رسيدند جمع کند، فضاي سياسي را محدود و مهار کند، سنديکاها و شوراهاي اسلامي کارگري را تعطيل کند، جنبش دانشجويي را‌بي‌سر و‌بي‌زبان کند، ساختار دولت را نظامي کند و ... براي اجراي اين برنامه آنان به يک پشتوانه داخلي نياز دارند و پول نفت و وعده و وعيد وسيله کسب اين پشتوانه داخلي شده است. مهمتر از اينها حاميان احمدي نژاد مي‌دانند که در درگيري‌ها آينده به يک نيروي شبه نظامي نياز دارند. اين نيرو بسيج است. اما اين بسيج ديگر بسيج اوايل انقلاب نيست. جماعتي که در اين بسيج جمع شده اوباش و شبه فاشيست‌ها هستند وجايي بسيجي مي‌شوند که لفت و ليسي در کار باشد و نان و آبي به آنان برسد. احمدي نژاد به همين دليل بسرعت در حال تقسيم منابع بودجه به شکلي است که دست سازمان بسيج در جذب نيروهاي تازه از ميان اين طالبان نان و آب باز شود. به اين ترتيب حاميان احمدي نژاد يک استراتژي هماهنگ را در پيش گرفته اند که او را با مجموعه اي از ابزارهاي افکار عمومي و شبه نظاميان مسلح بسيج براي تحقق هدف‌هاي خود حفظ کنند. قرباني در اين ميان مردم ايران و آينده کشور ماست.        

به اين ترتيب، هدف احمدي نژاد از سفرهاي نمايشي اش، پيش از آنکه رفع مشکلات مردم باشد، فريب آنها براي جلب حمايت جهت صف آرائي هاي شبه نظامي آينده است. هراندازه سرعت اين سفرها بيشتر و فاصله آنها کمتر مي شود، نگراني از به صحنه آمدن توطئه آخر بيشتر مي شود. آنها پيش از رسوا شدن اين توطئه و قطع هرگونه اميدي نسبت به وعده هاي احمدي نژاد دست به عمل خواهند زد. اين چالش به نوعي روياروئي سپاه و بسيج فربه شدن در دولت احمدي نژاد خواهد انجاميد؟ اگر براي چنين برخوردي خود را آماده نمي کردند، به اين سفرهاي نمايشي و جلب حمايت مردم با فريب و دروغ و وعده نيز نيازي نبود.

 

 

 

                                                                                        بازگشت