راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

توضیح و تدقیق هادی خرسندی
خرسندی
یک "این" هم داشت!

 

درباره بخش 16 یادمانده ها(شماره گذشته راه توده)، آقای هادی خرسندی که در آن بخش، به حضور ایشان درکیهان هم اشاره شده بود، توضیحی در جهت تدقیق این اشاره ارسال کرده است. در این توضیح ایشان نوشته است:
بخش شانزدهم «یاد مانده ها» (اوباش از دل کمیته‌ها در آمدند و به حکومت رسیدند!)، یادی هم از من دارد. (شماره 188 «راه توده» در اینترنت- دوشنبه 14 مرداد ماه)
نقل درست ماجرا، شايد به درد بخورد!
روزی که به آن اشاره شده، من تازه نویسنده‌ روزنامه کیهان شده بودم! یعنی دومین روزی بود که پس از چند سال ستون‌نویسی در روزنامه اطلاعات، طنزنویس کیهان شده بودم. ماجرا اینگونه بود که پس از خودداری کارگران چاپخانه‌ی اطلاعات از حروفچینی مطالب من، یکراست به کیهان رفتم و نوشته‌ی کوتاه خود را به هاتفی(سردبیر وقت کیهان) دادم که در بالای صفحه سوم کیهان هم چاپ شد. روز واقعه رفته بودم کیهان که طنز روز بعد را بنویسم!
البته چند سالی بود که منِ بابت صفحات "لبخندپارتی" در مجله "زن روز" حقوق بگیر مؤسسه‌ی کیهان بودم . آن دیدار رحمان هاتفی با چشمان روشن و لبخند روشنترش مثل همیشه برایم مغتنم است. او بود که به من دل شکسته و رانده شده از اطلاعات، پناهی گرم داده بود. ضمنا من هیچگونه همکاری با نشریه‌ی آهنگر نداشتم و مدتی پس از انتشار آهنگر به از خارج برگشته بودم.
گروه های فشار، آن روز و قبل از رسیدن من به کیهان، از چند ساعت قبل با تظاهرات منظم و نامنظم در کوچه‌ی کیهان بر ضدم شعار داده بودند. وقتی من بی‌خبر از همه‌جا رسیدم به کیهان، متفرق شده بودند، اما بتدریج دوباره جمع میشدند. شعارشان برای اینکه طنین بهتری داشته باشد و با اوزان عروضی جور دربیاید، یک «این» هم سرش داشت: «این هادی خرسندی ...»
وقتی نگهبان تنومند و یونیفورم پوش کیهان از حیاط کیهان خبر آورد به تحریریه که جمعیت رو به فزونی است، رحمان هاتفی پیشنهاد کرد- با همان توصیفی که در بخش 16 یادمانده ها نوشته شده-، برای نجات از در چاپخانه و بخش توزیع روزنامه که در کوچه دیگری باز می شد بروم که رفتم و این همان رفتنی که هنوز ادامه دارد.
این همان گریزی بود که منی را که با هزار امید، از مهاجرت دو ساله‌ام، به وطن بازگشته بودم تا در خدمت انقلاب باشم، دوباره به لندن بازگرداند.
سپاسگزارم از نویسنده‌ی «یاد مانده‌ها» که من از یاد رفتنی را هم به یاد آورده است.
 

با سپاس و احترام
هادی خرسندی
15مرداد 1387 - لندن
 


راه توده 189 11.08.2008
 

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت