با حمایت از میرحسین موسوی
سیاست جنگی را طرد کنیم!
رهبر جمهوری اسلامی و شماری از فرماندهان
نظامی که در سالهای اخیر و به بهانه خطرحمله خارجی به ایران و ضرورت مقابله
با براندازی های رنگارنگ داخلی، سیاستی جنگی و نظامی را بر کشور تحمیل کرده
اند، اکنون با چنگ و دندان برای دفاع از ادامه این سیاست به جبهه انتخابات
ریاست جمهوری آمده اند.
دولت اسکناس بدون پشتوانه میان مردم پخش می کند،
رهبر با هدف رای جمع کردن برای احمدی نژاد به کردستان سفر کرده و از پشت
شیشه های ضدگلوله اتومبیل ویژه ای که برایش درست کرده اند برای مردم این
منطقه که سه دهه سرکوب شده اند دست تکان میدهد،
درهای تلویزیون را به روی کاندیداهای ریاست جمهوری بسته اند،
رهبر می گوید باید انتخابات پرشور برگزار شود، اما به دستور خود وی، سردار
ضرغامی رئیس صدا و سیما وظیفه دارد تنور انتخابات را چنان گرم نکند که
اوضاع از کنترل خارج شود.
بدستور رهبر، از جناح راست حاکم کسی نباید خود را کاندیدای ریاست جمهوری می
کرد و حتی به سردار قالیباف گفته بود "شما درهمان شهرداری بمانید و کاری به
انتخابات نداشته باشید".
در هیچ دوره ای از انتخابات ریاست جمهوری، چنین حجم وسیع و سنگینی از
امکانات حکومتی برای یک کاندیدای انتخاباتی بسیج نشده بود که برای دوره دوم
ریاست جمهوری احمدی نژاد بسیج شده است.
شورای نگهبان و وزارت کشور در همآهنگی کامل با یکدیگر برنامه ای برای بیرون
کشیدن احمدی نژاد از صندوق های رای تنظیم کرده اند.
فرماندهان سپاه و بسیج که پس از انتقادهای مکرر مخالفان دولت، از تبلیغ
مستقیم به نفع احمدی نژاد دست کشیده اند، این تبلیغ را بصورت سازمان یافته
در بسیج و سپاه پیش می برند، گرچه بشدت نگران موضع گیری های متفاوت بدنه
بسیج و سپاه در پای صندوق های رای هستند.
رهبر جمهوری اسلامی به تمام افشاگری های اقتصادی که درباره واقعیت عملکرد
دولت احمدی نژاد شده و می شود و به همه مردمی که شاهد این فاجعه اند دهن
کجی کرده و در سخنرانی خود در کردستان، مهر باطل بر همه این واقعیات زد و
حمایت و بیعت خود با احمدی نژاد را تکرار کرد.
تمام مدیریت دستگاه دولتی را کادرهای مافیای حجتیه که انواع نام ها را در
این سالها برای خود انتخاب کرده قبضه کرده اند.
برخی فرماندهان بسیج و سپاه و نمایندگی های رهبر در این دو نهاد، وقتی دهان
می گشایند و درباره اسلام و انقلاب و حکومت اسلامی سخن می گویند، روح شیخ
محمود حلبی بنیانگذار حجتیه را نمایندگی می کنند.
فرمانده کل سپاه در همایش بسیج سازندگی بار دیگر به فرماندهان بسیج یادآوری
کرد که بزرگترین قراردادهای اقتصادی را دولت نهم دراختیار شما گذاشته است.
همچنان که در واردات و قراردادهای عظیم اقتصادی و نفتی، سهم شیر دراختیار
فرماندهان سپاه و شرکت های تاسیس شده سپاه – قرارگاه خاتم النیاء- است.
یعنی همان شرکت هائی که دولت احمدی نژاد به بهانه خصوصی سازی و کوچک کردن
دولت، هر تکه ای را که از تن ملت کنده جلوی آنها انداخته است. رهبر جمهوری
اسلامی سرنوشت دو دهه رهبری خود را با سرانجام سیاست جنگی پیوند زده است.
از قول او نقل می شود که "من یک جمهوری
اسلامی اتمی را از خودم باقی خواهم گذاشت تا نامم در تاریخ ثبت شود."
او که می داند پایگاهی در میان مردم ندارد، با آگاهی از فروریختن اعتبار
روحانیت در جامعه، از دهه دوم رهبری خود، از روحانیت نیز فاصله گرفته و به
بهانه از خود به یادگار گذاشتن قدرت نظامی و نیروی اتمی نیروهای نظامی و
سپاه را پشتوانه رهبری خود کرده است. همه امتیازهای سیاسی و اقتصادی که
فرماندهان سپاه در دهه دوم رهبری علی خامنه ای بدست آورده اند ناشی از همین
نقشی است که بعنوان حامی رهبر پیدا کرده اند و همین دلیل آرمان های وی را،
آرمان های انقلاب اعلام می کنند.
رهبر جمهوری اسلامی می داند، تغییر سیاست جنگی به معنای از دست دادن این
حامی و معلق ماندن میان روحانیت و سپاه است.
از سوی دیگر مخالفان سیاست جنگی او نگرانند که اهداف رهبر جمهوری اسلامی،
به قیمت برباد رفتن موجودیت و یا تمامیت ارضی ایران تمام شود. این همان
اشاره ایست که هاشمی رفسنجانی و خاتمی در مخالف خود با ادامه وضع موجود و
سیاست های اتمی با سمت گیری نظامی می کنند. حتی میرحسین موسوی نیز تلویحا
می گوید: سمت گیری نظامی فعالیت اتمی درایران باید تغییر کند.
تمام این اشارات و نشانه ها به معنای آنست که انتخابات ریاست جمهوری، نه
انتخاب یک جانشین برای احمدی نژاد، بلکه انتخاب یک سیاست جانشین برای سیاست
نظامی- اتمی حاکم است. مقاومتی که برای نگهداری احمدی نژاد در کاخ ریاست
جمهوری می شود نیز سماجت برای ادامه سیاست نظامی- اتمی حاکم است. احمدی
نژاد تابلوی جنجالی و منطقه ای این سیاست است نه طراح و مبتکر آن.
و این هنوز تمام صحنه ای نیست که در برابر ما قرار دارد.
امریکا و اسرائیل در یک بازی همآهنگ، اولی در عراق و افغانستان و دومی در
منطقه خاورمیانه آب به آسیاب در حال گردش احمدی نژاد و ادامه سیاست نظامی-
اتمی رهبر در انتخابات ریاست جمهوری می ریزند. بر شمار اخبار مربوط به حمله
ناگهانی و غافلگیرانه اسرائیل به ایران افزوده شده و در تهران نیز طراحان
سیاست جنگی با شلیک موشک جدید بازار این اخبار را داغ تر می کنند. هدف آنان
تقویت مدافعان سیاست جنگی- اتمی در جمهوری اسلامی و نگهداشتن احمدی نژاد در
کاخ ریاست جمهوری است. با ادامه ریاست جمهوری اوست که اعراب و اسرائیل در
یک جبهه واحد قرار می گیرند و ترکیه خود را آمادی احیای امپراطوری عثمانی،
بعنوان بازوی نیرومند و نظامی جهان اسلام می کند و از حمایت نفتی- دلاری
عربستان و شیخ نشین های خلیج فارس و اتحاد با مصر بهره مند می شود.
آیا مردم با آگاهی از عمق جدال کنونی به پای صندوق های رای خواهند رفت و یا
طراحان و مدافعان سیاست جنگی- اتمی با انواع مانورها و توطئه ها خواهند
توانست از پیچ تند انتخابات ریاست جمهوری عبور کنند و به مسیر 4 ساله اخیر
ادامه بدهند؟
سهم نیروهای مترقی داخل و خارج از کشور در این پیکار و بویژه در آگاه ساختن
مردم از عمق ماجرا چقدر است؟
ما شاهدیم که سهم بزرگ این پیکار، علیرغم همه دشواری های امنیتی که در داخل
کشور وجود دارد، همچنان بر عهده همان نیروهائی است که در صحنه حضور دارند.
بویژه میرحسین موسوی و خاتمی که تلاش می کنند به جای موج سواری روی شعارهای
غیر عملی، با مردم سخن بگویند و با اشاراتی که می کنند، آنها را به همان
نقطه از آگاهی هدایت کنند که ضرورت تاریخی این دوران است. یعنی مخالفت با
سیاست جنگی و نظامی حاکم، که رهبری آن دراختیار علی خامنه ای و شماری از
فرماندهان سپاه است و چرخ آسیاب شورای نگهبان همآهنگ با آنها درحرکت.
تشکل های شناخته شده دانشجوئی داخل کشور، مانند دفتر تحکیم وحدت و دفتر
ادوار تحکیم چنان غرق تخیلات و آرزوهای خود باقی مانده اند، که از بدنه
دانشجوئی عقب مانده اند. همچنین اگر منکر انواع بازی های زیرکانه جناح راست
حاکم برای کشاندن این تشکل ها به گمراهی در ارزیابی دقیق از اوضاع انتخابات
و کشور شویم، غفلت بزرگی کرده ایم.
درخارج از کشور نیز اگر نبینیم و نگوئیم که هنوز "کنفرانس برلین" فرهنگ
سیاسی غالب است و اگر نبینیم و نگوئیم که اشتباهات بزرگ سیاسیون مدعی چپ در
ارزیابی از انتخابات دوم خرداد 76 و مجلس ششم و تقابل با خاتمی و آن مجلس،
در این انتخابات نیز ادامه دارد، باز هم غفلت شده است. هنوز طبل چپ نمائی
در مهاجرت به نفع راست حاکم در داخل کشور نواخته می شود و اگر از اشتباه
اعلام تحریم نیز بیم داشته باشند، بیانیه های انتخاباتی را چنان می نویسند
که نتیجه آن یا تحریم است و یا ادامه گمراهی در شناخت واقعی ترین امکان
برای ایجاد مشت واحد در انتخابات. غفلت از ضرورت همراهی با مردم، بسیج
مردم، توصیه به عمل جبهه ای و دفاع از تمرکز نیرو برای دفاع از یک کاندیدای
واحد ریاست جمهوری. حتی اگر در داخل کشور، نیروهائی بنا بر مصالح و یا
برداشت های خود، پشت دو کاندیدای ریاست جمهوری مخالف سیاست جنگی جمع شده و
جبهه را تقسیم کرده اند، نقش نیروی مترقی، دمکرات و چپ، چه می تواند باشد
جز تاکید به آن نیروها برای پایان بخشیدن به این تقسیم نیرو و انرژی و یورش
به جبهه جنگ طلب با تمام نیروی واحد؟
با کمال تاسف ما در مهاجرت شاهد چنین نگاهی به صحنه انتخابات نیستیم، که
بحث پیرامون دلائل آن، نه تنها نتیجه بخش نیست، بلکه توان و نیروی ما را
برای پرداختن به اصل موضوع، یعنی انتخاباتی که درجریان است تحلیل می برد.
آنچه ما اکنون در برابر خود داریم، انتخاباتی بسیار مهم و به همان اندازه
پیچیده و در محاصره نظامی هاست.
بموجب سخنرانی ها، اعلامیه ها، منشورها، و مصاحبه هائی که در طول یک ماه
گذشته انجام و منتشر شده و با توجه به مجموعه موقعیت انتخاباتی کشور، که در
سرمقاله انتخاباتی شماره 218 راه توده انتشار یافت و می توانید آن را یکبار
دیگر در
اینجا بخوانید، ما میرحسین موسوی را
دارای مجموعه شرایطی می دانیم که باید با تمام توان و امکان از او حمایت
کرد و به نفع او وارد میدان شد. وی شرایط لازم برای جلب حمایت ملی و طرد
احمدی نژاد و تغییر سیاست جنگی حاکم را دارد. صحبت از شرایط لازم است و نه
امکان لازم، و به همین دلیل معتقدیم باید کوشید که او امکان لازم را هم
بدست آورد. این امکان چیزی نیست جز مقابله با پراکنده گوئی هائی که مردم را
گمراه می کند، برچیدن بساط بحث هائی که معلوم نیست از کدام محافل حکومتی
دامن زده می شوند. تکیه روی منشور حقوق شهروندی موسوی و فراخواندن مردم به
رای دادن به این منشور و کاندیدائی که آن را تدوین و اعلام داشته است. یعنی
میرحسین موسوی.
این که جنبش عمومی مردم ایران بتواند در این انتخابات، شکست را به طراحان
سیاست جنگی- اتمی تحمیل کند و پیروز انتخابات شود، یا نتواند و نشود، در
درجه نخست به آگاهی مردم و رای دهندگان از عمق وقایع جاری در کشور ما بستگی
دارد. بکوشیم این آگاهی را گسترش دهیم.
این که تنگناهای رو به تشدید انتخابات، در روزهای آینده چه صحنه جدید و
تصمیم نوینی را در برابر ما و موسوی قرار دهد و حوادث جهانی چه شرایطی را
بتواند به انتخابات تحمیل کند، همگی بحث احتمالات در آینده است. آنچه امروز
و این لحظه درباره آن باید سریعا تصمیم گرفت و فرصت را از دست نداد، حضور
فعال در انتخابات و حمایت از کاندیدائی است که شرایطی بهتر ونظراتی روشن تر
و عملی تری برای پیروزی بر مدافعان سیاست جنگی و جلوگیری از ادامه ریاست
جمهوری احمدی نژاد برای 4 سال آینده دارد.
راه توده 224 25.05.2009