راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مشی توده ای
هویت واقعی
حزب توده ایران است


آیا برپایی سوسیالیسم، همچنان وظیفه تاریخی طبقه كارگر است؟ آیا نیروهای متفاوت اجتماعی و اقشار و طبقات گوناگون جامعه نیز در برقراری آن سودمند هستند؟ آیا همه بشریت درحفظ و ادامه حیات بشری مسئولیت ندار‌‌ند؟
برای ورود به این بحث، یعنی پشت سرگذاشتن مناسبات و شیوه تولید سرمایه‌داری، كه برای دسترسی به سود بیشتر، با غارت لجام گسیخته منابع طبیعی جهان و غارت منافع بشریت همراه است، ابتدا باید دید چه اكثریتی از همه انسان‌هائی كه بر روی زمین بسر می‌برند برای این دگرگونی می‌توانند بسیج شوند و در جهت بسیج آنها باید كوشید‌. اگر نابودی محیط زیست بدون زیر پا گذاشتن حقوق انسان‌هائی كه اكنون در حیات‌اند ممكن نیست- كه همینگونه‌ است- جز با كمك همین انسان‌ها می‌توان عزم مقاومت و اراده دگرگونی نظام غالب را سازمان داد؟ اگر هر قشر و طبقه‌ای – جز آن طبقه و قشری كه حیات نظام سرمایه‌‌داری با سرنوشت آنها پیوند دارد- به فرا خور منافع خود در صف نیروی مقاومت و دگرگون سازی قرار می‌گیرد، هیچ نیروی پیشتازی در سراسر جهان مجاز به عدول از اصل بسیج حداكثر نیرو برای وارد آوردن سنگین ‌ترین ضربه نیست و این همان نقطه تلاقی انترناسیونالیسم و ناسیونالیسم در جهان كنونی‌ماست. در این نقطه تلاقی دفاع از منافع نسل های آینده نیز در نظر است. اگر در ضرورت این پیوند هنوز تردیدهائی وجود داشته باشد كه دارد، باید توصیه كرد كه به صف متمركز جبهه روبرو نگاه کنید و از آن بیآموزید. گاه از مخالف و حتی دشمن هم می‌توان آموخت! اتحادی روز به روز مهاجم تر می‌شود ضرورت اتحاد همگانی در برابر آن طلب می کند.
امروز متاثر از تشدید محاصره گسترده بشریت از سوی سرمایه متمركز مالی در جهان و بر اثر فشار این سرمایه‌داری بر اقشار و طبقات مختلف اجتماعی، جنبش جهانی صلح، جنبش جهانی زنان، جنبش بیكاران، جنبش گرسنگان، جنبش جوانان و تشكل‌های نوبنیادی دركنار شناخته ترین جنبش‌های جهانی، نظیر جنبش كارگران و دهقانان قرار می‌گیرند و همه آنها، بیش ازهر زمان دیگری، علاوه بر مسائل اقتصادی، درعرصه هائی مانند مسائل ملی، مسائل فرهنگی و علیه انواع تبعیض‌های اجتماعی وارد میدان می‌شوند. متاثر از همین واقعیت است كه حتی در احزابی نظیر حزب كمونیست فرانسه بر ضرورت توجه به این جنبش‌ها و قرار گرفتن در كنار آنها برای پیشبرد امر بسیار مهم مقاومت در برابر سرمایه ‌بزرگ مالی جهان تاكید می‌كنند. نه تنها تاكید می‌كنند، بلكه برای برداشته شدن هر نوع مانع ذهنی در این زمینه در اساسنامه‌های خود اصول تازه‌ای را گنجانده و تاكتیك‌های نوینی را كارپایه خویش ساخته اند.
واقعیات جهان امروز می‌گوید، كه دیگر نمی توان چون گذشته برقراری جایگزین نظام سرمایه‌داری، یعنی سوسیالیسم را منحصرا وظیفه طبقه كارگر دانست، بلكه باید ابعاد وظیفه فوق را به سطح وسیع تری ازجهان امروزی گسترش داد. « زیرا برپائی سوسیالیسم جهانی، نیازمند وحدت تمامی نیروهائی است كه تازیانه سرمایه‌داری جهانی برگرده آنها فرود می‌آید، همچنان كه حضور در جنبش صلح جهانی وظیفه همه نیروهای صلح جوی جهانی و پیشآپیش همه آنها طبقه كارگری جهانی است.»
بی شك آنچه كه امروز تحت عناوینی چون مبارزه باتروریسم جهانی، جنگ برای برقراری صلح جهانی و حفظ منافع عموم بشری مطرح می شود درمرحله جهانی شدن سرمایه داری مطرح می شود و در واقع در پی دست یابی به منابع ملی دیگر ملت ها و كشورهاست، جز با جنبش و جبهه جهانی همه این ملت ها ممکن است؟
به این ترتیب است كه آغوش گشائی برای اتحاد جهانی همه اقشار و طبقات ذینفع در صلح وسوسیالیسم تنها وظیفه طبقه كارگر و پرولتاریای جهانی نیست، بلكه وظیفه همه بشری است. هراندازه حلقه محاصره بشریت توسط سرمایه‌مالی و متمركز شده جهانی تنگ‌تر می‌شود، اتحاد‌ها باید گسترده تر شود. این، همان امری است كه در یك یك كشورهای جهان نیز روز به روز بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. آنچه كه در جریان جنگ دوم جهانی در سراسر جهان از یك سو و از سوی جنبش‌های انقلابی، ملی و كمونیستی دركشورهای مختلف جهان از سوی دیگر در دستور روز و لحظه قرار گرفت، از همان ضرورتی برخاسته بود، كه امروز گسترده‌ترین اتحادها در دستور بشریت قرار گرفته‌است. وقتی جهان با مخاطره‌ای سرنوشت ساز روبروست و سرنوشت یكایك كشورها به سرنوشت كل جهان پیوند خورده‌است، چگونه می‌تواند مبارزه‌ جدا جدا به ثمر برسد؟ انترناسیونالیسم، كه پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم بشدت زیر ضربه قرار گرفت، امروز بسیار فراتر از دهه‌های پیش از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم در دستور كار جنبش‌های اجتماعی است!
برای آن گروه از توده‌ای‌ها كه با تاریخ حزب خویش آشنائی كافی دارند، ضرورت‌های یاد شده در بالا، اصول توده‌ای اندیشیدن و توده‌ای بودن است. اساسا، پایه‌ریزی حزب توده‌ایران بر همین اصول استوار بود و نخستین طرح برنامه‌ حزب توده‌ایران نیز متاثر از همین واقعیات بود. در حزب توده‌ایران، سخن از توده‌ها و دفاع از منافع توده‌هاست. متكی به همین مشی و شناخت، حزب توده‌ایران با شعار “صلح“، در كوران جنگ دوم جهانی وارد میدان مبارزه شد و تا لحظه‌ای كه نام این حزب “حزب توده‌ایران“ باشد، عبور از این مشی معنائی جز پشت سرگذاشتن هویت واقعی حزب توده ایران نیست!

راه توده 240 26.10.2009

 

بازگشت