چرخش مهمی که در سالروز در گذشت آیت الله
خمینی از پرده بیرون افتاد
ملاک، برای ادامه رهبری
حال امروز آقای خامنه ایست!
جمعه ای که گذشت، مراسم 21 مین سالروز درگذشت
آیتالله خمینی برگزار شد. مراسمی كه به نمایش موقعیت سقوط كرده مقام معظم
تبدیل شد. از مخالفت خانواده آیتالله خمینی با دولتی و ساندیسی و اتوبوسی
كردن مراسم سالگرد، تا دعوا بر سر نحوه برگزاری و دخالت دفتر رهبری و سپاه
د راین برگزاری. جلوگیری از حضور یاران و نزدیكان آقای خمینی در این مراسم
و تبدیل كردن احمدی نژاد به پیش سخنران مراسم و جمع كردن ارازل و اوباش
برای هتاكی و فحاشی به حسن خمینی و رهبران جنبش سبز و سرانجام، خطبه سیاسی
علی خامنهای و ... همگی درکنار هم وزن و موقعیت سقوط کرده علی خامنه ای را
میان مردم و در جامعه به نمایش گذاشت.
اینكه برای همه مردم و کلیه رسانه ها و مطبوعات و حتی محافل سیاسی جهان، دو
جمله حسن خمینی در این مراسم از تمام نطق علی خامنهای و پیشكارش احمدی
نژاد مهم تر تلقی شده خود نشان میدهد كه نبض جامعه در كجا میزند و موقعیت
مقام معظم و اهمیت سخنان او در تناسب واقعی قدرت تا چه اندازه سقوط كرده
است!
اما لرزش دست و خطبه خوانی علی خامنهای نیز كمتر از حواشی این مراسم
نشاندهنده سقوط او نبود. آقای خامنهای در این سخنرانی از محدوده متعارف
مذهبی فراتر رفت و خود را به مقام امام علی رساند و مخالفانش را طلحه و
زبیر نامید. آن هم در شرایطی كه مردم وی را حتی در "خط امام" خمینی هم قبول
ندارند چه رسد به امام علی. اگر جز این بود مقام معظم بیش از
نیمی از سخنانش را به این اختصاص نمی داد که ثابت کند او خط امامی است و
نبودن او در خط امام یک اتهام است!
خامنه ای در تاييد خط امامی شدن خود و اثبات اينكه رهبران جنبش سبز و اکثریت
نزدیک به مطلق روحانیون و سیاسیون مذهبی و جان از ترور به در برده از این
خط خارج شده اند گفت "ملاك حال افراد است" (امری که اتقاقا بیش از هرکسی
شامل حال خود او می شود که رهبری یک کودتای خونین را علیه انقلاب و آرمان
ها و بلندگوهای آن برعهده دارد) و مشتی سفسطه به هم بافت تا گذشته و حال
خودش و دیگران را وارونه جلوه دهد. در سخنان او دو اعتراف و جود داشت و یك
نتیجه.
اعتراف اول اینكه رهبران جنبش سبز و اصلاح طلبانى كه در یکسال گذشته زندانی شده اند و بخش
مهمی از كسانی كه توسط او در این دو دهه از ارگان های نظامی و حکومتی كنار
گذاشته شده یا در دوران اخیر دستگیر و شكنجه شده اند، همگی از نزدیك ترین
یاران آیت الله خمینی بوده اند و مقام معظم قادر به انكار این واقعیت نیست.
اعتراف دوم اینكه خود او و جماعت شكنجه گران و ارازل و اوباشی كه دور او را
احاطه كرده اند، در گذشته چندان در "خط امام" نبودهاند، ولی اكنون و با
"ملاك حال" در خطی که ایشان بعنوان خط امام جا زده قرار گرفته اند. فراموش
نكرده ایم زمانی كه گروه 99 از مخالفان آیتالله خمینی در مجلس سوم تشكیل
شد، آقای خامنهای كه در آن زمان رئیس جمهور بود با افتخار اعلام كرد "این
گروه 99، نفر صدمش من هستم". به دلیل همین سابقه مقام معظم زیاد نمی تواند
راجع به پیشینه خط امامی خودش صحبت كند، بویژه اینكه علی خامنه ای یكبار هم
در زمان رييس جمهورى مستقیما از آقای خمینی سیلی خورده و تا
مرز حذف کامل از نظام جمهوری اسلامی عقب رانده شده بود. ظاهرا او از این
نظر نیز كینه نسبت به خمینی و خانواده اش به دل گرفته است. قتل احمد خمینی
و ویران سازی حسینیه جماران و... هنوز آتش این کینه را فرو نخوابانده است!
به هر حال ایشان با آن پیشینه و این پسینه که "ملاك حال" اوست، خود را
همردیف امام علی می داند.
نتیجه سخنان علی خامنه ای اینست كه با "ملاك حال"، موقعیت خود مقام معظم
بیش از همه در خطر است. اگر ایشان با ملاك 20 سال پیش شرایط رهبری را داشت
– كه نداشت ـ با ملاك حال دیگر این شرایط را كلا از دست داده است. از اصول
مربوط به عدالت و رعایت موازین اسلامی كه در ایشان وجود ندارد بگذریم، یكی
از شرایط رهبری در قانون اساسی پذیرش آن توسط مردم است كه مقام معظم این
شرط را هم ندارد. اگر آقای خامنهای واقعا معتقد است ملاك حال افراد است،
باید فورا یك رفراندم درباره "حال" خودش برگزار كند تا معلوم شود مردم، پس
از 20 سال و با "ملاك حال"، او را به رهبری قبول دارند یا نه؟ با چنین
رفراندمی دیگر نه نیازی به پر كردن زندانها و شكنجه كردن و اعتراف گرفتن
است، نه ماجراجوییهای جهانی و بردن آبروی كشور و به خطر انداختن امنیت ملی
در عرصه بینالمللی است. دراینصورت به این همه ریخت و پاش از كیسه ملت و
روانه كردن اتوبوس و پخش ساندیس و شكلات و ایستگاه صلواتی برای جمع كردن
چند هزار نفر و نشان دادن مقبولیت و مشروعیت مردمی هم نیازی نیست.
هر كس نداند آقای خامنهای خوب میداند "ملاك حال" رهبریاش تا چه اندازه
خراب است؛ چنان که نه تنها جرات یک رفراندم را ندارد، بلکه جسارت اجازه
برگزارى یک
راهپیمائی مسالمت آمیز به مردم را هم ندارد. تا مردم خود تكلیف "حال" افراد
و از جمله خود او را روشن كنند. چنان که در راهپیمائی 25 خرداد روشن کردند.
علی خامنهای با وارد شدن در عرصه تعیین تكلیف و معیار برای "خط امام" و
"ملاك حال" افراد به راهی پر خطر گام گذاشته كه زیر پای خود او در آن بیش
از همه خالی است. ناگزیر شدن مقام معظم به گام گذاشتن در چنین وادی پرخطری
خود نشاندهنده میزان سقوط موقعیت و استیصال او نیست؟
راه توده 270 07.06.2010