اعتصاب عمومی در کردستان
سمت گیری جنبش سبز را نشان داد
مهم ترین رویداد ایران در هفته ای که گذشت، نه
کنفرانس جی 15 تهران، نه تعطیل چند روزه مدارس و دانشگاه ها، نه سفر رئیس
جمهور برزیل به تهران و نه سفر تبلیغاتی احمدی نژاد به یاسوج، بلکه اعدام 5
زندانی سیاسی در اوین و واکنش بسیار مهم رهبران جنبش سبز و مردم کردستان در
برابر این اعدام بود.
مقابله با آزادی مطبوعات و آزادی احزاب واقعی سیاسی و همچنین زندان، شکنجه،
قتل سیاسی، اعتراف گیری و اعدام سیاسی در سه دهه گذشته بخش مهمی از تاریخ
جمهوری اسلامی بوده است. با این شناخت و شناسنامه، می توانست 5 اعدام اخیر
نیز ادامه اعدام های گذشته تلقی شده و به یکی از مهم ترین حوادث بعد از
کودتای 22 خرداد تبدیل نشود. اما چنین نشد و نمی توانست بشود، زیرا ایران
در شرایط یک جنبش بیداری ملی قرار دارد و حساسیت، کنجگاوی، آگاهی و ناباوری
مردم نسبت به حکومت به اوج خود نزدیک می شود. بنابراین، واکنش در برابر این
اعدام ها، بخشی از این بیداری و در واقع نمایش این بیداری بود. این واکنش
از سوی رهبران سیاسی جنبش سبز و حتی طرفداران مشروط آن در بدنه حاکمیت نشان
داد که دوران تهدید و ارعاب حاکمیت نه تنها در جامعه، نه تنها در میان
رهبران جنبش اصلاحات، بلکه در میان بدنه متزلزل حاکمیت- اعم از روحانی و
غیر روحانی- که به سوی جنبش مردم متمایل شده نیز کاربرد خود را از دست داده
است.
بازتاب پر اهمیت دیگر این اعدام ها، واکنش سراسری مردم در کردستان ایران
بود. اهمیت اعتصاب سراسری در کردستان را باید عمیقا درک کرد. این اعتصاب را
نه می توان و نه باید اجازه داد که یک یا دو گروه سیاسی بتوانند آن را
مصادره به مطلوب کنند و به حساب نفوذ ماجراجوئی های خود در منطقه بگذارند.
به هیچ وجه چنین نیست. در کردستان از کشته، پشته ساخته شده است و نامدارانی
به چوبه تیرباران بسته شده و یا به دار کشیده شده اند که تنها سلاحشان کلام
و منطق و دفاع از حقوق مردم کرد بوده است. چشم مردم کردستان از اشک و خون
سیراب است.
بنابراین، آنچه که روی داد یک واکنش ملی و به نمایش در آمدن یک بیداری ملی
و مدنی بود. واکنشی مدنی در برابر حکومتی که خوی غیر مدنی دارد. در تمام
شهرهای کردستان، مردم به اعتصاب اعتراضی پیوستند تا هم اعتراض به جنگ و
ترور و اعدام را نشان بدهند و هم پیوند خود با جنبش سراسری و سبز ایران را
به نمایش بگذارند. آنچه که ستون خیمه کودتاچی ها را به لرزه در آورد و
مصاحبه خبری شتابزده دادستان تهران را با خبرگزاری کودتا "فارس" باعث شد،
همین نکته بود. این که دیگر دوران اعدام و بی خبری و سکوت مردم گذشته است و
یک حادثه و یک ارزیابی اشتباه حکومتی می تواند موجب به راه افتادن سیلی
بنیان افکن شود.
اکنون و پس از محکوم بودن اعدام 5 زندانی سیاسی- 4 کُرد و یک غیر کُرد-،
بدنبال 4 سال بازداشت و اسارت در زندان اوین، مسئله اصلی مرثیه خوانی و
تبلیغ گروهی و سازمانی نیست، بلکه درک پیوند مردم کردستان با مردم دیگر
نقاط کشور و از آن مهم تر، ارزیابی یک پدیده، برای تعمیم دادن آن به سراسر
کشور و جنبش است. اینست مهم ترین پیامد اعدامی که هفته گذشته در اوین انجام
شد.
این پیامد می گوید:
اعتصاب سراسری در کردستان، ظرفیت نوین جنبش سبز و اعتراضی مردم ایران را،
پس از تظاهرات و راهپیمائی های به خون کشیده شده 11 ماه اخیر به نمایش
گذاشت. برای رفع هر تردیدی لازم است بدانیم که در میان شهرهای کردنشین
ایران – کردستان و کرمانشاهان- سنندج هویتی نزدیک تر به شهرهای بزرگ ایران
مانند تبریز و شیراز و اصفهان و... دارند تا شهری مانند "مهاباد". پیوستن
سنندج به اعتصاب سراسری به این دلیل اهمیتی ویژه داشت. و این همان پدیده ای
است که به آن اشاره کردیم. یعنی آمادگی مردم در سراسر ایران برای بهره گیری
از شیوه ای دیگر برای مقابله با حکومت کودتا.
بسیار دور از ذهن است که رهبران جنبش سبز باندازه رهبران کودتای 22 خرداد
متوجه این ظرفیت نشده و از این پس روی آن حساب نکنند!
1- حکومت کودتا علیه این ظرفیت سرگرم طرح و برنامه خواهد شد.
2- رهبران جنبش سبز، برای تقویت و به کارگیری آن آماده خواهند شد.
تمام هوشیاری طرفداران تحولات در ایران، تمام ابتکار رهبران جنبش سبز و
تمام ظرفیت اپوزیسیون مترقی و ملی خارج کشور، باید برای خنثی سازی توطئه
حکومت علیه این ظرفیت نوین و دفاع از آن بسیج شود. شعارهای تخیلی "اعتصاب"
و "اعتصاب کارگری" که در ماه های گذشته بصورتی خام و آرزوئی مطرح می شد،
اکنون می تواند منسجم و هوشیارانه مطرح شوند. اگر دیروز زود بود، امروز
زمان آنست.
دولت کودتا و حاکمیت کودتائی بسرعت خود را آماده خنثی سازی این ظرفیت خواهد
کرد، زیرا اکنون از خواب غفلت بیدار شده و می داند که نه تنها "ترور"
رهبران جنبش سبز، نه تنها "بازداشت" آنها، بلکه حتی احضار آنها به دادگاه
نیز می تواند واکنشی در سراسر ایران داشته باشد که در کردستان نمونه آن را
مشاهده کرد. طبیعی است که تقابل با اعتصاب عمومی و سراسری در کشور، بسیار
دشوار تر از به گلوله بستن مردمی است که با دست خالی در خیابان شعار می
دادند.
سخن ما اینست: از این ظرفیت به نمایش در آمده، یعنی اعتصاب عمومی مردم، چون
مردمک چشم حفاظت کنیم. نباید اجازه هیچ نوع ماجراجوئی تازه ای را در
کردستان داد. تردید نیست که حکومت اگر بتواند خود با ایجاد چند انفجار و
ترور پیشگام چنین ماجراجوئی هائی خواهد شد. کردستان ظرفیت تازه و مدنی جنبش
سبز را به نمایش گذاشت. کردستان مشتی شد، نمونه خروار. یعنی سراسر ایران!
راه توده 267 17.05.2010