امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری-
10
در جستجوی ورود
سرمایه داری به مرحله
امپریالیسم نباید بود!
نویسنده لنین- ترجمه محمد پورهرمزان
( پیش از ادامه کتاب باطلاع دوستان و بویژه
دوستان تایپ کننده و ارسال کننده این کتاب به راه توده میرسانیم که تایپ
کتاب دارای اشکالات فنی است و ما تاکنون با دشواری توانسته ایم این اشکالات
را تاحدودی برطرف کنیم. از جمله دستورات برنامه ای که روی این تایپ است.
بنابراین از ارسال کنندگان کتاب تقاضا داریم یکبار دیگر آنچه را فرستاده
اند از این نظر بازبینی کنند و یا با راه توده برای اطلاع دقیق از اشکالات
کارشان تماس بگیرند. درغیر اینصورت ما ناچاریم بازانتشار کتاب را متوقف
کنیم تا این اشکال برطرف شود.)
حال باید بکوشیم نکاتی را که تاکنون در باره امپریالیسم بیان داشته ایم،
جمع بندی کنیم و نتایج
مشخص از آن بدست آوریم. از جمله اینکه امپریالیسم با تکامل وادامه مستقیم
خواص بنیادی
سرمایه داری بطور اعم، پدید آمد. ولی سرمایه داری فقط در مرحله معین و
بسیار پیشرفته تکامل خود، به امپریالیسم سرمایه داری بدل شد و این هنگامی
بود که جریان تبدیل برخی از خواص بنیادی سرمایه داری به ضد خود این خواص،
آغاز گردید و علایم مشخصه دوران گذار از سرمایه داری به صورت بندی اجتماعی-
اقتصادی عالی تری شکل گرفت و کاملا نمودار شد. نکته ای که از نظر اقتصادی
در این روند جنبه اساسی دارد آنست که رقابت آزاد سرمایه داری جای خود را به
انحصارهای سرمایه داری میدهد. رقابت آزاد خصیصه بنیادی سرمایه داری و تولید
کالایی بطور اعم است. انحصار، نقیض مستقیم رقابت آزاد است، ولی رقابت آزاد
در برابر چشم ما به انحصار بدل شد. بدین معنی که تولید بزرگ پدید آورد و
تولید کوچک را از میدان بدر کرد، تولید بزرگ را به تولید کلان تبدیل کرد
وتراکم سرمایه را بدانجا رساند که انحصار از آن پدید آمد و اکنون نیز پدید
می آید. انحصار عبارتست از: کارتلها، سندیکاها، تراست ها و نیز سرمایه ی
حدود ده بانک که با سرمایه این موسسات انحصاری در آمیخته است و خود این
بانکها هم با میلیاردها سر و کار دارند. و اما انحصارها درهمان حال که از
رقابت آزاد بر می خیزند، رقابت را از میان نمی برند، بلکه ما فوق آن و کنار
آن قرار می گیرند و بدینسان یک سلسله تضادها واصطکاک ها و برخوردهای بسیار
سخت وتند پدید می آورند. انحصار عبارتست از گذار از سرمایه داری به نظام
عالی تر. اگر تعریف حتی المقدور کوتاهتری برای امپریالیسم لازم باشد، باید
گفته شود که امپریالیسم مرحله انحصاری سرمایه داریست. چنین تعریفی عمده
ترین نکته را در برخواهد داشت، زیرا از یکسو سرمایه مالی عبارتست از سرمایه
بانکی چند بانک کلان انحصارگر که با سرمایه گروه بندی های انحصاری صاحبان
صنایع در آمیخته است و از سوی دیگر تقسیم جهان عبارتست از پایان انتقال ار
مرحله سیاست استعماری توسعه طلبی بلامنازع و در مناطقی که توسط هیچیک از
دول سرمایه داری اشغال نشد است، به مرحله سیاست استعماری تملک انحصاری
مناطقی از جهان که کار تقسیم آنها پایان یافته است. ولی تعریف های بسیار
کوتاه گر چه راحت هستند، زیرا نکته عمده را در بردارند، ولی چون بایدعلایم
مشخصه بسیار مهم پدیدی مشمول تعریف را بطور خاص از آنها استنتاج کرد، کافی
نیستند. بدین جهت بدون فراموش کردن اهمیت مشروط ونسبی همه تعریف ها بطور
اعم، که هیچگاه نمی توانند روابط همه جانبه پدیده را در تمام جریان تکامل
آن فراگیرند، باید چنان تعریفی برای امپریالیسم بیان داشت که پنج علامت
بنیادی آن یعنی علایم زیرین را در برگیرد:
1) رسیدن تراکم تولید وتراکم سرمایه به چنان درجه بالایی از رشد که
انحصارات دارای نقش قاطع درزندگی اقتصادی را پدید آورده است.
2) در آمیزی سرمایه بانکی با سرمایه صنعتی و ایجاد الیگارشی مالی بر پایه
این "سرمایه مالی"،
3) صدور سرمایه از صدور کالا متمایز می شود واهمیت خاص کسب می کند،
4) تشکیل گروهبندی های انحصاری بین المللی سرمایه داران که جهان را میان
خود تقسیم می کنند و
5) پایان تقسیم ارضی جهان میان بزرگترین دول سرمایه داری. امپریالیسم
عبارتست ار سرمایه داری در مرحله ای از تکامل خود که در آن تسلط انحصارات و
سرمایه مالی تثبیت شده، صدور سرمایه اهمیت بارز کسب کرده، تقسیم جهان میان
تراست های بین المللی آغاز شده و تقسیم سراسر جهان میان بزرگترین کشورهای
سرمایه داری پایان یافته است.
ما پایین تر باز هم خواهیم دید که اگر فقط مفاهیم بنیادی صرفا اقتصادی( که
تعریف مذکور فقط بدانها محدودست) منظور نظر نباشد، بلکه جای مرحله کنونی
سرمایه داری در پویه تاریخ درقیاس با سرمایه داری بطور کلی و یا رابطه میان
امپریالیسم و دو جریان اساسی جنبش کارگری نیز در نظر گرفته شود، آنوقت
چگونه میتوان و باید امپریالیسم را به گونه دیگری تعریف کرد. ولی اکنون
باید خاطر نشان کنیم که امپریالیسم به مفهومی که در بالا از آن سخنرفت،
بیشک مرحله خاصی از تکامل سرمایه داریست. برای آنکه خواننده بتواند تصور
حتی پالامکان مستدل تری از امپریالیسم داشته باشد، ما به عمد کوشیدیم تا هر
چه بیشتر اقوال آن قتصاددانان بورژوا را نقل کنیم که مجبورند واقعیات کاملا
مسلم و انکار ناپذیر مربوط به
اقتصاد امروزین سرمایه داری را بپذیرند. به همین منظور نیز اطلاعات آماری
مفصلی ذکر
کردیم که بر اساس آنها میتوان دید سرمایه مالی چه اندازه افزایش یافته است
و غیره و تبدیل
کمیت به کیفیت یعنی گذار از سرمایه داری پیشرفته به امپریالیسم، در چه
زمینه خاصی نمودار شده است. البته نیازی به گفتن نیست که در طبیعت و جامعه
مرزها همه مشروط و
متغیرند و لذا نادرست است اگر مثلا بر سر این مطلب که استقرار "نهایی"
امپریالیسم در چه
سالی یا در چه دهه ای انجام گرفته است، به بحث پرداخته شود.
راه توده 192 01.09.2008
فرمات PDF
بازگشت