شطرنج جهانی در دوران اوباما
جنگ اتمی
در تونل های زیرزمینی
ترجمه عسگر داوودی
(3)
جهان بدون قطب(بی قطبی سیاسی) بین
المللی همان که پوتین آن را در کنفرانس امنیت مونیخ پیشنهاد کرد، بتدریج نه یک
توهم، بلکه پدیده ای در حال وقوع است، اما به عنوان یک پروژه و توسط آمریکا. بدیهی
است که ایالات متحده بخشی از توسعه طلبی سیاسی خود را از طریق قطار پیمان نظامی
ناتو از طریق شرق اروپا اعمال کرده و تمایلی نیز به همکاری و رعایت امورامنیتی در
چین و روسیه نداشته باشد.
در مجموع در سال های گذشته و بویژه پس از 11 سپتامبر2001 ما درشرایط متشنج بین
المللی زندگی می کنیم. میزان اعمال زور در سطح جهانی افزایش یافته است. بویژه
آمریکا در روابط خود کمتر به ارزش ها و توافق های بین المللی توجه می کند. به دلیل
رفتار های غیر مسئولانه، امریکا حقوق ملل زیر پا گذاشته و مقررات بین المللی مانند
توافق های سازمان ملل رعایت نمی کند و به جا این توافقات و مقررات پذیرفته شده بین
المللی، نیرو هائی تحت عنوان نگهبانان صلح توسط آمریکا، اتحادیه اروپا، و یا سازمان
دفاعی آتلانتیک شمال ناتو مثلا در یوگسلاوی سابق مستقر شده اند و مدعی هستند که
نیروهای دفاعی غرب قادر به دفاع از امنیت بین المللی می باشند.
رفتار های غیر مسئولانه امریکا در سطح بین المللی «شرایط جنگی» را اعمال می کند و
این طرز فکر تلقین می شود که آمریکا قدرت کافی دارد تا که ضربه اول را وارد کند و
این القائ دکترین «ضربه اول پیشگیرانه» توسط آمریکا است که ظاهرا از بروز حوادث
ناگوار در سطح بین المللی جلو گیری می کند و یا در مقابل چشم جهانیان در عراق و
افغانستان ازاسلحه های حاوی اورانیوم استفاده می شود ومطبوعات وابسته سکوت اختیار
می کنند. نتیجه کاربرد این نوع سلاح ها در وهله اول در نوزادان معلول قابل مشاهده
است.
بدیهی است که در نتیجه اعمال سیاست نفوذ فزاینده ناتو از طریق اروپای شرقی تا دریای
خزر روسیه نیز نگران باشد.
رفتار مشابه آمریکا در استقرار سیستم به اصطلاح باز دارنده موشکی در جمهوری های چک
و لهستان و درمناطق محدوده به مرزی های روسیه و بویژه ارسال تجهیزات نظامی به مدار
زمین نشان ازمنطق معین استراتژیک آمریکا دارد که در آینده خود این موضوع نیز بویژه
باید بررسی شود.
موارد مذکور نشان می دهد که تظاهر به توافق های سیاسی بین المللی و موضوع طرفداری
از دموکراسی که دائما از طرف آمریکا اظهار می شود در عمل ادعائی بیش نیست. باید
توجه داشت که سیاست ژئو استراتژیکی آمریکا تا زمانی که موفق نشود تا براروپا، چین و
روسیه کاملا غلبه کند، نا موفق خواهد بود.
بویژه پس از یازدهم سپتامبر2001 با یک سیاست عظیم نظامی که رکورد مسابقه تسلیحاتی
زمان جنگ سرد را نیزپشت سر گذاشته، آمریکا کوشش می کند تا به یک امکان نظامی ـ
تکنولوژیکی غیر قابل رقابت دسترسی پیدا کند، این سیاست به غایت خطرناک باعث شده است
تا یک رقابت نظامی به دنیا تحمیل شود، با توجه به این که برژنیسکی طراح این سیاست
تهدید آمیزنظامی است، این سوال پیش می آید که اوباما در رابطه با روسیه و چین چگونه
سیاستی را پیشه خواهد کرد.
به طور مثال و بویژه طرح استراتژیک استقرار سیستم باصطلاح باز دارنده موشکی در
اطراف مرز های روسیه بویژه در جمهوری چک و لهستان در این رابطه حائز اهمیت است.
بدیهی است که عنوان جلوگیری از خطر امکان حمله موشکی ایران ادعائی بیش نیست، اولا
ایران دارای موشکی هائی تا برد 5000 تا 8000 کیلومتر نمی باشد، دوما تولید چنین
موشک هائی نیازمند پروسه تولید طولانی است و آزمایش چنین موشک هائی نیز نمی تواند
به دور از چشم ناظران بین المللی انجام شود. سوما جهت جلوگیری از حمله موشکی ایران،
آمریکا و روسیه می توانند در توافقی یک سیستم باز دارنده موشکی بر علیه احتمال حمله
ایران در جمهوری آذربایجان مستقر کنند که پس از شلیک چنین موشک هائی توسط ایران
بلافاصله متلاشی شوند در نتیجه چه نیازی به استقرار چنین سیستمی در جمهوری های
اروپای شرقی است!؟
پیشنهاد روسیه به آمریکا جهت استقرار چنین سیستمی در جمهوری آذربایجان با جواب منفی
آمریکا همراه شد زیرا که مسیر موشک های باصطلاح باز دارنده آمریکا به روسیه نزدیک
تر از ایران است و هدف اصلی نیز نه ایران بلکه روسیه است، باید توجه داشت که پایگاه
چنین موشک های به اصطلاح باز دارنده ای هم اکنون نیز از طرف آمریکا دراطراف مرز های
روسیه مثلا در آلاسکا مستقر می باشند.
جنگ سرد جدید
در زمان جنگ سرد هر دو رقیب امکان وارد کردن ضربه اول را داشتند، این بدان معنی است
که هر دو رقیب این امکان را در حال حاضر دارا می باشند که با یک حمله غافلگیرانه به
طرف مقابل چنان خسارتی وارد کنند که تمامی سلاح های اتمی رقیب را منهدم یا تمامی
سیستم کماندوئی مربوطه را متلاشی کرده و یا امکان حمله متقابل را از رقیب سلب کند
تا او امکان پاتک و حمله ی متقابل را نداشته باشد.
در چنین وضعیتی بازی سیستم به اصطلاح دفاعی جدید آغاز شده است. معنی استراتژیک بازی
این است که با شلیک غافلگیرانه چند دوجین موشک امکان دفاعی مسکو را سلب کند. تصمیم
به استقرار چنین امکاناتی به این معنی است که یک سیستم تهاجم اتمی بر علیه روسیه
آماده راه اندازی است. مطابق برنامه اعلام شده قرار است فقط 10 موشک به اصطلاح
دفاعی در لهستان مستقرشوند، بدیهی است که با گذشت زمان می توان بر تعداد آن ها
افزود.
دلیل تحرک تسلیحاتی فعلی آمریکا را می توان در استدالال های مقاله زیر که در ماه
آپریل سال 2006 در مجله آمریکائی «Foreign Affairs» (مباحث سیاست خارجی) منعکس شده
است پیدا کرد.
(مجله مذکور هر دو ماه یک بار در رابطه با موضوع سیاست خارجی و مسائل بین المللی با
همکاری «جیمز اف. هوگو» و توسط یکی از «اتاق های فکر» آمریکا منتشر می شود. این
سازمان دارای 3400 تن عضو رسمی و تعداد قابل توجهی همکار است که افرادی شامل
نویسنده گان، دانشمندان مختلف و همچنین رهبران سیاسی مهاجر به آمریکا مثل روسای
جمهور سابق کشورها، مشاوران سیاسی مهاجر، متخصصین امور مالی مهاجر و وزرای خارجی
سابق آمریکا را شامل می شود- مترجم)
استراتژیکی ژئوپلتیکی
تیتر مقاله مجله آمریکائی مباحث سیاست خارجی این است: امکان گسترش برتری آمریکا.
دو نویسنده، آمریکائی «کییر آ. لیبر» و«دارلی گ. پرس» درمطلب مذکور این سوال را
مطرح می کنند که آیا روسیه و یا چین قادر خواهند بود در مقابل یک حمله گسترده و
غافلگیرانه اتمی آمریکا عکس العمل اتمی متقابلی نشان بدهند؟
جهت بررسی اینکه پس از پایان جنگ سرد توازن قوای اتمی چگونه عمل می کند، این دو
نویسنده از طریق مدل های کامپیوتری به شکلی فرضی یک حمله غافلگیرانه آمریکا را علیه
روسیه مورد آزمایش قرار داده اند، در این آزمایش از روش هائی استفاده شده است که
دهه ها مورد استفاده وزارت دفاع امریکا می باشد. نتیجه این آزمایش نشان می دهد که
رادار های فعلی نیرو های دفاعی روسیه کور هستند و در صورتی که از اقیانوس آرام
تهاجمی انجام شود آن ها احتمالا زمانی متوجه خواهند شد که اولین موشک اتمی به مسکو
اصابت کرده باشد. در صورتی که موشک های اتمی شلیک شده توسط آمریکا سیستم های رادار
و مرکز فرماندهی روسیه را منهدم کنند، بنا به ارزیابی هر دو نویسنده، «کییر آ.
لیبر» و«دارلی گ. پرس»، آمریکا در اولین حمله قادر خواهد بود تا 99% موشک های اتمی
روسیه رامنهدم کند، 1% امکانات باقی مانده روسیه توسط سیستم دفاع موشکی آمریکا خنثی
خواهد شد.
نویسندگان مقاله علاوه بر تائید دلیل تاکتیک آمریکا به استقرار سیستم دفاع موشکی
آمریکا، دست اندر کاران امورسیاسی آمریکا را مجاب می کنند که این استعداد را دارند
که در صورت یک حمله اتمی به روسیه بدون صدمه متقابل پیروز شوند. این استعداد زمانی
کارائی عملی دارد که دو نویسنده مذکور به عنوان ابزار فشار، افکار عمومی مردم
آمریکا را نیز مجاب کنند که بالا بردن توان اتمی آمریکا این ارزش را دارد که حتی در
بخش های اقتصادی و سیاست مالی آمریکا نوسان های منفی ایجاد شود.
بمب های اتمی کوچک سنگر شکن
بد بینی نسبت به سیاست های تسلیحاتی امریکا زمانی ترسناک می شود که جنبه های دیگر
این برنامه نیز آشکار شوند، مثلا آمریکا در حال تولید بمب های اتمی معینی است که
این بمب ها دارای قدرتی محدود بوده و از آن ها جهت نفوذ در سنگر ها و پناهگاه ها می
توان استفاده کرد. این بمب ها به گونه ای ساخته شده است که به دلیل دارا بودن سرعت
زیاد قادر به نفوذ به عمق محل اصابت بوده و پس از طی چندین متر منفجر می شوند.
این نوع بمب ها جهت نفوذ در تونل های عمیق زیر زمینی تولید می شود که امکان آن را
فراهم می کند تا از طریق تولید امواج شدید انفجار های مهیبی را باعث شود و مورد
استفاده آن ها را مثلا برعلیه تاسیسات اتمی زیرزمینی در ایران می توان پیش بینی
کرد. باید توجه داشت که علاوه بر ایران در روسیه نیز تاسیسات اتمی زیرزمینی وجود
دارد که در آن ها بمب های اتمی تعبیه شده است. تحقیقات روزنامه نگاران کنجکاو نشان
می دهد که در آینده و در صورت اثبات وجود بمب های اتمی در ایران امکان کار برد این
نوع بمب ها از طرف امریکا منتفی نیست. باید تاکید کرد که در روسیه به طور مشخص در
این نوع تونل ها بمب های اتمی مستقر شده است. از کاربرد این بمب ها به عنوان شمشیر
دو لبه استفاده می شود که علاوه بر تخریب تاسیسات مذکور انفجار بمب های اتمی تعبیه
شده در داخل چنین تونل هائی نیز باعث می شود.
پایان بخش اول
راه توده 205 08.12.2008