راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

تحلیل هفتگی26 اسفند ماه 1361
بحران انقلاب
از زمان تردید در
به صحنه آوردن
مردم آغاز شد

(4)

دشواری های لحظه

با توجه به توطئه مداوم امپریالیسم آمریکا و نیروهای متحد داخلی آن، و با توجه به شکنندگی تناسب نیروهای درون حاکمیت و ارگان های قانونی، نتیجه نبرد دو طرف بیش از هر زمان دیگری به شرایط لحظه مربوط است. اگر شرایط طوری بود که نیروهای انقلابی آسان می توانستند مردم را به میدان آورند و در این باره تردید و دودلی روا نمی داشتند، چه بسا انقلاب دچار بحران نمی بود، ولی وضع چنان است که نیروهای مردمی حاکمیت هنوز از آوردن قاطع مردم به صحنه امتناع دارند. آن ها در این امر موانعی می بینند که مهم ترین این موانع عبارتند از:

1- جنگ تجاوزکارانه صدام علیه انقلاب ایران.
این جنگ را چنان که می دانیم، امپریالیسم آمریکا به راه انداخت و اینک که پیروزی سریع حکومت یعنی عراق مقدور نشده، با تمام دسایس می کوشند که جنگ را فرسایشی کرده و قوای انقلاب را در جبهه تحلیل برد تا در پشت جبهه قدرت را غصب کند.
در طول جنگ، آمریکا بارها کوشید که با استفاده از درگیری نیروهای انقلابی در جبهه، قدرت حاکمه را غصب کند، ترور شخصیت های برجسته انقلاب، توطئه های کودتایی بمب گزاری ها و ایجاد محیط تشنج غیر عادی در کشور، حلقه هایی است از تلاش امپریالیسم برای براندازی انقلاب.
این تلاش ها با فداکاری و هشیاری توده ها و سازمان های انقلابی – از جمله حزب توده ایران- عقیم مانده ولی امپریالیسم از توطئه باز نایستاده و در تلاش آن است که نیروهای مردمی را در جبهه های جنگ مهار کرده و هر چه بیشتر این نیروها را در این جبهه درگیر کرده و رمق آن را بگیرد تا نتوانند در جبهه داخلی قاطع و فعال باشند.
حزب ما ماه ها پیش، این توطئه امپریالیستی را افشا کرد و هشدار داد. رفیق کیانوری در پرسش و پاسخ آبان ماه خود یادآوری کرد که:
"آن چه ما احساس می کنیم این است که تله ای از طرف امپریالیسم آمریکا کار گذاشته شده است. امپریالیسم آمریکا با تمام قوا کوشش می کند که همان نقشه اصلی خود را، که همه مسئولان و مقامات برجسته جمهوری اسلامی نیز به آن اعتراف دارند، یعنی تحمیل یک جنگ فرسایشی، عملی کند."
متاسفانه این گونه هشدارها که مورد اعتراف و توجه خود مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز هست، نتیجه واقعی به دست نداده و امپریالیست ها موفق شدند جنگ را فرسایشی کنند.

2- ناروشنی شعارهای اجتماعی- اقتصادی از جهت گرایش مردمی
دومین مانع بزرگی که در برابر گرایش مردمی وجود دارد و به قاطعیت آن لطمه می زند آن است که هنوز برنامه و مشی روشن اجتماعی- اقتصادی ندارد و هم چنان در حال جستجو است و می کوشد که نه فقط در شکل پیاده کردن، بلکه در اصول اساسی "راه سومی" پیدا کند. راهی پیدا کند که هرگز هیچ کس به آن پی نبرده و در هیچ کشور و جامعه ای هرگز نظیر و شبیه آن هم وجود نداشته است.
اشکال ویژه تکامل اقتصادی- اجتماعی تابع شرایط زمان و مکان، تابع تناسب نیروهای طبقاتی، درجه رشد اقتصادی و حتی بینش و فرهنگ جامعه است. از این جهت جستجو بد نیست، خوب است. اما وقتی کسانی از پیش تصمیم می گیرند و خود را ملزم می کنند که حتما کاری بکنند که غیر از دیگران باشند و اگر کار خوبی هم دیگران کرده اند عمدا، آن کار را نفی کنند، در آن صورت پیدا کردن راه حل دشوار و غیر عملی می شود و کار به بن بست می کشد.
البته مسائل اجتماعی که تا کنون در مجلس و دولت مطرح شده از چارچوب راه رشد- سرمایه داری فراتر نمی رود. قوانینی هم که تدوین شده- چه آن ها که تصویب شده و چه آن ها که رد شده- از حدود قوانین معمول و گاه پیش پا افتاده کشورهای سرمایه داری خارج نبوده است. قانون اصلاحات ارضی که با چنان شدتی رد شد، یکی از عادی ترین قوانین اصلاحات ارضی کشورهای جهان سوم است که نظایر آن در ده ها کشور تدوین و اجرا شده و در آن هیچ چیز ویژه ای که به عقل کسی نرسیده باشد وجود ندارد. قانون مالک و مستاجر همان قانون زمان رضاشاهی است و تنها هنرش این است که چیزی بدتر از قانون زمان شاه است و پیش نویس قانون کار که به دلیل خصلت آشکار ضد کارگری و عقب افتادگی وحشتناکی "بدیع" و "تازه" است، با این حال شباهتی به "راه سوم" و "ویژه" ندارد، اساس آن همان قانون کار شاهنشاهی است.

واقعیت این است، اما از یک سو نیروهای راست گرا حتی با قوانین مثل قانون اصلاحات ارضی مخالفت می کنند و کمترین کنترل بر توزیع کالاها را "کمونیستی" می دانند (!) تا انقلاب را به بن بست و شکست بکشانند و از سوی دیگر، نیروهای گرایش مردمی حاکمیت، متاسفانه به این نوع شانتاژها تن در می دهند و از ترس متهم شدن، تمام تجربیات بشریت را نفی می کنند و در نتیجه، در برابر مسائل بغرنج اجتماعی- اقتصادی بدون راه حل می مانند: تا جایی که حتی پیش نویس قانون کار توکلی را نمی توانند صریحا رد کرده، پیشنهاد دیگری به جای آن بگذارند- چرا که نمی توان قانون کاری اختراع کرد که نظیرش در جهان نباشد.
در نبرد انقلابی برنده کسی است که راه نشان می دهد، برای دردها درمان دارد. وسط راه ماندن و همه چیز را نفی کردن که سیاست نیست.
این دشواری به ویژه از آن جهت بیشترمی شود و بحران انقلاب را تشدید می کند که همه راه حل های اجتماعی- اقتصادی انقلاب ایران باید با موازین فقه اسلامی تطبیق داده شود و این فقه طی هزارو چهارصد سال گذشته در جهت معینی رشد کرده و هنوز بسیاری از مسائل نوین جامعه بشری، همانطور که برخی از فقیهان ما متذکر شده اند، در آن تکامل نیافته و باید در آینده تکمیل شود. توکلی با تعبیر خاصی که از اسلام دارد به آسانی می تواند از فقه اسلامی طریق اجاره دادن انسان را بیرون بکشد و در جامعه ای که قانون اساسی آن بهره کشی انسان از انسان را نفی کرده باب "اجاره" را قانون کار بنامد، اما طرف مقابل که می خواهد راه حل نشان دهد، هنوز دستش جایی بند نیست و مجبور می شوند اعتراف کنند که در طرح آقای توکلی با وجود محتوای وحشتناکی که دارد "چیزی خلاف اسلام و شرع وجود ندارد." روحانی برجسته ای نظیر آقای خامنه ای رئیس جمهور اسلامی و امام جمعه تهران که قطعاً آشنا به مسائل اسلامی است، وقتی پیامی به سمینار کارگری می دهد تنها توصیه ای که می تواند بکند این است که: در فقه اصیل اسلامی و در متون احکام اسلامی بگردید و این تضمین ها (یعنی تضمین دوران بازنشستگی و... ) را برای کارگران پیدا کنید."
و این به آن معنا است که حتی چنین مقام اسلامی هم هنوز راه حل مشخصی را ارائه نمی دهد و باید بروند و بگردند و پیدا کنند.
این دشواری فقط در مورد قانون کار و یا قانون اصلاحات ارضی نیست. کسانی که تعبیر و برداشت یک جانبه ای از احکام اسلامی دارند، در طول سالیان دراز همه مناسبات سرمایه داری کنونی را در چارچوب منافع سرمایه داران پذیرفته اند و تا کنون در تطبیق هیچ کدام از معاملات سرمایه داری معاصر- از بانک و خرید و فروش های روی چک و سفته و حتی معاملات چند جانبه گرفته تا مسائل مربوط به تولید در بزرگ ترین کارخانه ها با چند هزار کارگر- با فقه اسلامی مشکلی ندیده اند. ولی در مورد نیازهای انقلاب و مسائلی که تازه مطرح می شود، وضع چنین نیست، در این جا دشواری هایی وجود دارد.
آیت اله جنتی، عضو فقهای شورای نگهبان در نماز جمعه قم می گوید که انقلاب مسائل تازه ای مطرح می کند و باید مطرح کند:
"اگر کسی انتظار داشته باشد که این حرکت انقلاب فقط نظامی و سیاسی باشد این انتظار بسیار خامی است. حکومت اسلامی خود به خود مشکلات پیدا می کند و باید برای این مشکلات بیندیشد و چاره جوئی کند. حل بسیاری از این مشکلات از راه حل مسائل فقهی و عقیدتی خواهد بود. یک سری مسائل فقهی مطرح می شود و در بعضی مسائل گذشته لازم می شود تجدید نظر و مطالعه ای از نو بشود که این مسائل از قبل نبوده و یا ضرورت نداشته، قسمتی از این ها مسائل اقتصادی است."
آیت اله جنتی با تاکید براین که انقلاب را مردم مستضعف و محروم کرده اند، و این که دنیا تغییرکرده و مسائل نوین مطرح شده است. می گوید:
اگر بنا باشد ما یک چارچوبی برای فقه بگذاریم و نتوانیم یک میلیمتر تخطی کنیم، اسلام به درد امروز نمی خورد. اسلام برای دیروز است."
دشواری این جا است که چنین چارچوبی هنوز وجود دارد و مسائل امروز هنوز در آن به درستی منعکس نشده است. عده ای آشکارا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را هم غیر شرعی می دانند و به آن "اشکال" می گیرند ولی هنوز پاسخ شایسته نمی یابند.

راه توده 220 27.04.2009
 

بازگشت