علی خامنه ای چهره واقعی او در پشت حوادث دهه اول جمهوری اسلامی پنهان ماند. مردم چنان درگیر جنگ و حوادث بعد از انقلاب بودند و روحانیون به اعتبار آیت الله خمینی؛ از چنان موقعیتی در میان مردم برخوردار بودند که امثال او توانستند نقاب بر چهره، خود را تا در دست گرفتن سکان اصلی قدرت بکشانند. او چنین کرد. همچنان که انورسادات در کنار جمال عبدالناصر چنین کرد و یا صدام حسین در کنار حسن البکر چنین کرد. رد پای او را باید از فراکسیون 99 نفره مجلس سوم پی گرفته می شد. کاری که راه توده مستند به آنچه که می خوانید کرد! مواضع رهبر جمهوری اسلامی در جریان انتخابات دهم، پشتیبانی او از کودتا، تهدید مخالفان و صدور دستور حمله و ضرب و شتم مردم و دستگیری معترضان و ... نه تنها برای بخش مهمی از مردم کشور ما و حتی روحانیان سنتی، بلکه برای بخشی از طرفداران اصلاحات نیز نا منتظر بود. آنان هر چند توهمی در مورد ماهیت رهبر نداشته و ندارند، ولی خرد و تدبیر را در وی بیش از آن تصور میکردند که در عمل نشان داد. با این حال گذشتهی رهبر، مداخلات وی در پی انتخاباتها و اعتراضات گوناگون مردم ما جایی برای خوش خیالی نسبت به ماهیت وی باقی نگذاشته و نمی گذارد. برای راه توده که در تمام دوران انتشار 18 ساله خود، لحظه به لحظه حرکات و سخنان و مانوورهای علی خامنهای را دنبال کرده، توهمی نسبت به او وجود نداشته و وجود ندارد. نداشتن توهم در مورد ماهیت رهبر ولی به معنای آن نیست که سیاست ایجاد شکاف در رهبری، یا جدا کردن حساب علی خامنهای اگر بتواند به تشکیل جبهه واحد راست لطمه بزند، دنبال نشود. این دو مسئله را نه دیروز، نه امروز و نه فردا با یکدیگر نباید مخلوط کرد. شناخت از ماهیت رهبر یک مسئله است، تلاش برای تضعیف جبهه راست از طریق جدا کردن و منفرد کردن رهبر مسئلهای است دیگر. سخن ما اکنون بر سر این شناخت است، شناختی که یک روزه و دو روزه بدست نیامده، بلکه حاصل تجربه سه دهه کارنامه علی خامنهای در جمهوری اسلامی است. از آن روزی که نورالدین کیانوری در اولین ملاقات با علی خامنهای او را از نظر سیاسی یک "مائوئیست اسلامی" ارزیابی کرد، تا مقابله وی با دولت موسوی و افراد مشکوکی که در حول مخالفت با موسوی دور خامنهای جمع شدند، یا افتخار کردن او در کسب مقام صدم در گروه 99 نفره مخالفان آیتالله خمینی در مجلس سوم، تا سیاستهای وی در مقام رهبر جمهوری اسلامی و ... همه و همه ادامه یک خط است که روزبه روز بیش از دیروز چهره واقعی او را آشکار میکند. انتخابات مجلس پنجم اولین مورد در دوران رهبری علی خامنهای بود که او را ناگزیر کرد با چهره واقعی خود به میدان بیآید و این درست همان چهرهای بود که وی پس از کودتای 22 خرداد عریان تر از هر زمان دیگری به مردم ما نشان داد. سرمقاله راه توده شماره 47، اردیبهشت 1375 با عنوان "رهبری در دست کیست؟" این چهره و این شناخت از رهبر را به نمایش میگذارد. در این سرمقاله از جمله گفته میشود:
علی خامنه ای، به عنوان رهبر مذهبی جمهوری اسلامی، در فاصله دو مرحله اول و دوم انتخابات مجلس (پنجم) اسلامی، موضع گیریهای آشکاری در ارتباط با گروهبندیهای شرکت کننده در انتخابات کرد! در جریان بررسی صلاحیت کاندیداها، روزنامه سلام با اشارهای آشکار و به نقل از هفته نامه کیهان هوائی نوشت که نماینده وی در جلسه بررسی صلاحیتها شرکت کرده و در رد و یا تائید کاندیداها نظر نهائی را داده است! روزنامه سلام در آستانه انتخابات مرحله اول به دلیل چاپ همین خبر، به مدت سه روز توقیف شد و از توزیع آن شمارهای که این مطلب در آن نوشته شده بود نیز جلوگیری شد. فرمان یورش به چاپخانه روزنامه سلام و دستور توقیف آن از سوی دادگاه ویژه روحانیت صادر شد. دادگاهی که اختیارات آن در جمهوری اسلامی نا محدود است!
در ادامه مقاله، با اشاره به شکست نامزدهای راست و روحانیت مبارز در انتخابات، به موضعگیری رهبر در فاصله میان مرحله اول و دوم انتخابات پرداخته شده و گفته میشود: در فاصله دو مرحله انتخابات و همزمان با یورش همه جانبه ائتلاف "رسالت"- مرکب از روحانیت مبارز و جمعیت موتلفه اسلامی، به کمک بازار و سازمانهای وابسته به آن- برای جبران شکست مرحله اول انتخابات، رهبر جمهوری اسلامی نیز با صراحت بیشتری به سود این گروهبندی وارد میدان شد و در نطقهای متعدد خود، به سود آنها موضع گرفت ... او در این موضع گیریها، بر خلاف آنچه در حکومت جمهوری اسلامی پیگیری میشود، بر مقابله با آمریکا تاکید کرد و البته "لیبرالیسم" را هم به حال جامعه مضر تشخیص داد! که معنای مبارزه با لیبرالیسم نیز چیزی نیست جز مخالفت با آزادی! راه توده سپس سخنان رهبر را یک یک نقل کرده و به آنها پاسخ میدهد و پرسشهایی را در برابر وی مطرح میکند: - خامنهای گفت:"... مبادا کسانی به مجلس بروند که آنتن هایشان را به سمت آمریکا تنظیم کرده باشند." - باید از وی سئوال کرد: اگر واقعا معیار اینچنین است، چرا شورای نگهبان شناخته شده ترین چهرههای مخالف آمریکا را که به جناح چپ مذهبی شهرت دارند و طیف گروهبندی خط امام خود را معرفی کرده اند، حذف و رد صلاحیت کرده است؟ این حذف در همان جلسهای انجام شده که سلام نوشت نماینده مقام رهبری در آن شرکت داشته است. - خامنهای گفت: "اگر عدهای خیال کنند که دیگر وقت این حرفها گذشته است و امروز، دیگر مردم دنبال دین و آخوند و ریش نیستند، اشتباه است." - باید پرسید: "این نتیجه گیری و استنباط که آشکار مطرح شده است، حاصل آراء واقعی مردم در جریان مرحله اول انتخابات نیست که روحانیون حکومتی بازنده واقعی آن بودند؟ - خامنهای گفت: "... خارجیها به دروغ مردم ایران را تقسیم میکنند. یک عدهای راست، یک عده چپ، یک عده سنتی و یک عده مدرن، همه اینها حرفهای بی ربط و مزخرفی است و خارجیها القاء میکنند. البته، یک عده آدمهای ساده هم در داخل، بدشان نمی آید که به گویند: "بله، ما جزو فلان دسته هستیم!" و خیال میکنند که این یک افتخار است. این اسمهای چپ و راست و قدیم و جدید و امثال اینها، افسانه است و واقعیت ندارد، به دلیل آن که هیچ کدام از این گروه هائی هم که ذکر میکنند، چه تفکر مدونی دارند که این گروه با آن گروه، این تفاوت را دارد و این گروه مدرن است و آن گروه چپ و این گروه راست است؟ اینها حرف هائی بی معنی و بی ربطی است که خارجیها میزنند." - باید از او پرسید: اگر این گونه است، پس چرا عدهای را حذف و عدهای را تائید میکنید؟ آنها که حذف شدند از آن سوی مرزها که نیآمده بودند، بسیاریشان در مجلس اول و دوم و سوم نماینده بودند و زانو به زانوی ریاست جمهوری دوران جنگ (علی خامنه ای) و در برابر آیت الله خمینی مینشستند!
نفی تقسیم بندی چپ و راست اگر دیروز در خدمت رد صلاحیت چپ قرار میگرفت، پس از کودتای 22 خرداد در خدمت تبدیل چپ و نزدیک ترین یاران آیتالله خمینی بعنوان "سران فتنه" و "خواص بی بصیرت" قرار گرفته است. علی خامنهای هنوز خو را در در دوران ریاست جمهوری و تقابل با موسوی و آقای خمینی و خط امام میبیند. راه توده سخنان خامنهای را چنین ادامه میدهد:
- خامنهای گفت: "... یک جریان ضد انقلاب، ضد دینی ادعائی لیبرالیزم در داخل کشور ما وجود دارد. اینها در دوران تسلط رژیم فاسد و ستمگر گذشته به ساز آن رژیم رقصیدهاند و یا با او همکاری کردهاند و دست اطاعت و غلامی به او دادهاند و آن اوضاع را تحمل کردهاند و دم نزدهاند. اینها یا نویسنده و یا شاعر و یا هنرمند و یا مطبوعاتچی بودند. اینها در مطبوعات وابستهای که پول هایش از آن طرف مرز میآید و خط کلیش هم به احتمال زیاد از آن طرف مرز داده میشود، علیه جمهوری اسلامی شیر شدهاند و شروع به متهم کردن جمهوری اسلامی میکنند و به بعضی از اختلافات جزئی و سلیقهای دامن میزنند و شعار پوچ میدهند. از اینها باید به شدت پرهیز کرد." - باید از وی پرسید: "چرا لیست روشنفکران اعدامی و زندانی زمان شاه را با لیست کاندیداهای روحانیت مبارز و حجتیه مقایسه نمی کنید تا ببینید چه کسانی با ساواک و دربار دست بیعت داده بودند؟ چرا لیست ممنوع القلمهای مطبوعات را با لیست ممنوع المنبرهای دوران شاه مقایسه نمی کنید؟ کسانی که با این کینه و نفرت از مطبوعات و روشنفکران مملکت در سخنرانیهای خود یاد میکنند، قادر به تحمل آزادی مطبوعات و انتشارات هستند؟ گویندگان این سخنان، به وحدت ملی گوشه چشمی دارند؟ بیان این نوع سخنان تحریک آمیز، آن هم در اجتماع ارتشیان و بسیجیها، مفهومی جز مخالفت با آزادیهای کنونی دارد؟ آنها که با چنین کینه و نفرتی از لیبرالیسم (بخوان جنبش آزادیخواهی مردم ایران) سخن میگویند، چرا و چگونه است که دیگر قادر نیستند، مانند گذشته به مقابله آشکار و علنی با آن برخیزند؟ جز این است، که از مقابله مردم آگاه شده از ماهیت حکومت و بی پایگاه بودن خود بیم دارند؟"
واقعا سخنان خامنهای در سال 1375 در مقابل بسیجیان، سخنان 13 سال بعد وی در نماز جمعه پس از کودتای 22 خرداد را در برابر ارازل و اوباش بخاطر نمی آورد؟ با این شناخت توقعی دیگر از او میتوان داشت؟ سخنان خامنه ای نشان می دهد كه انتخابات مجلس پنجم چه فشار سنگینی را بر وی وارد كرد و چگونه او را ناگزیر كرد آنچه سعی در پنهان كردن آن داشت آشكار كند. - خامنهای گفت: "... این ملت آگاه (بخوان باطل کنندگان رای همین ملت آگاه که به روحانیون حکومتی و بازاریها رای ندادند!) و هوشمند و خون داده و رنج کشیده، اگر دیدند عنصر وابسته در مجلس است، دست دراز میکنند و او را از مجلس در میآورند و بیرون میاندازند. این که ما این همه روی تدین تکیه میکنیم، برای همین است" - باید پرسید: "این همان کاری نبود که شورای نگهبان پیش از انتخابات مرحله اول مجلس پنجم انجام داد و با ابطال انتخابات چند شهر و سرهم بندی کردن مرحله دوم انتخابات آن را پی گرفت؟ و اتفاقا دست دراز کرد و کسانی را از لیست بیرون کشید، که اتهام وابستگی به دامن آنها نمی چسبید! کسانی که این نوع سخن میگویند و آشکارا میگویند که با رای مردم، اگر خلاف نظر و مشی آنها باشد، این گونه رفتار خواهند کرد، چه نیازی به تکذیب خبر شرکت نماینده رهبر در جلسه شورای نگهبان و زیر و رو کردن لیست کاندیداها و حذف و تائید این و آن را دارند؟ چرا برای ابطال انتخابات اصفهان، سرودهای تودهای را بهانه میکنند؟ نقل سخنان علی خامنهای در جمع ارتشیها و بسیجیها، از آن نظر اهمیت داشت، که علیرغم همه این تهدیدها و توصیهها و حمایتها، سرشناس ترین چهرههای جمعیت موتلفه اسلامی نتوانستند به مجلس راه یابند و روحانیت مبارز تنها افراد روحانی لیست خود را، با این هراس که اگر روحانیت به مجلس راه نیابد، مشروعیت نظام پایان یافته خواهد بود، به دیگران تحمیل کرد! میزان استقلال رای رهبر و ادعای عدم وابستگی گروهی و تشکیلاتی او و تائید مذهبی - سیاسی او در میان مردم نیز در همین موضع گیریها و نتایج حاصله از آن نه تنها آشکار شده بلکه رسمیت یافته است." (راه توده 47 اردیبهشت 1375)
راه توده با اتکا به چنین شناخت و تجربهای در مورد علی خامنهای سخن گفته و سخن میگوید و آن را با بانگ بلندی تر در کودتای 22 خرداد گفت. ولی این شناخت از ماهیت "ولی فقیه" جمهوری اسلامی ما را بدان سو سوق نمیدهد که مثلا طرفدار تئوری فلج کننده طرد "ولایت فقیه" برای مبارزه گام به گام بشویم. چرا که این شناخت ضمنا عدم استقلال رهبر و قرار گرفتن وی در یک توازن نیروها در برابر مردم از یكسو و وابستگی وی به حمایتها و پشتیبانیهای جبهه راست و سپاه و نیروهای نظامی و ارازل و اوباش به اصطلاح بسیجی را نیز از سوی دیگر نشان میدهد. پیشبرد تحولات مستلزم ایجاد شکاف در این جبهه و جدا کردن رهبر، یا خنثی و منزوی کردن او و تلاش برای بر هم زدن توازن نیروهاست. چنین کاری دنبال كردن آگاهانه لحظه به لحظه حوادث و تحولات را می طلبد و با کلی گوییهای خارج از زمان و مكان از نوع طرد ولایت فقیه ممکن نیست. |
راه توده 278
18 مرداد ماه 1389