بازگشت

 

 

اردشیرآوانسیان

انقلابی پرشوری که به

 11 زبان سخن می گفت

سخنرانی های او در مجلس چهاردهم نمونه ای

از وطن دوستی و دفاع از کارگران بود.

  

اردشیر آوانسیان، تنها عضو هیات رهبری حزب توده ایران نبود، بلکه از بنیانگذاران حزب توده ایران بود. از چهره های انقلابی میهن ما و برخاسته از میان ارامنه ایران. شور انقلابی را حتی تا آخرین دوران زندگی خود حفظ کرد. در پلنوم 18 کمیته مرکزی حزب که پس از دو یورش جمهوری اسلامی به حزب، در خارج از کشور و برای ترمیم رهبری حزب و احیای دوباره سازمان های حزبی تشکیل شده بود، به رغم کهولت سن شرکت کرد. از "یروان" پایتخت ارمنستان خود را به جمهوری وقت چکسلواکی رساند تا در کنار ایرج اسکندری، رضا رادمنش، داوود نوروزی، اکبرشاندرمنی، رحیم نامور و... شانه خویش را زیر باری بدهد که یکبار دیگر ارتجاع و ضد انقلاب بر شانه های حزب توده ایران نهاده بودند. هنوز قامتش کشیده بود و با همان هیجانی سخن می گفت که همیشه گفته بودند از خصلت های اردشیر است. اندک زمانی پس از این پلنوم به درود حیات گفت. موهایش هنوز مجعد بود، اما از سیاهی در آنها خبر نبود.

اردشیر آوانسیان در 1284 شمسی در یک خانواده دهقانی، که عاقبت به زندگی ملالت بار در ده طاقت نیاورده و به پیشه وری دست زدند، در آذربایجان بدنیا آمد. کودکی خود را، در شهر رشت گذرانده است. جز زبان های فارسی و ارمنی و آذربایجانی که زبان های مادری او بودند به زبان های آلمانی، فرانسه، انگلیسی و روسی آشنائی داشت. از میان این زبان ها، آلمانی را در زندان رضاخانی آموخته بود.

در رشت، پس از تمام  کردن مدرسه ابتدائی، به کالج آمریکائی رفت، ولی زندگی در تنگنای معیشت اجازه نداد تحصیل را در آنجا به پایان برساند. تحصیلات خود را پس از آن، در سال های بعد، در رشته های علوم سیاسی و اجتماعی در روسیه تکمیل کرد.

فعالیت سیاسی را از 16 سالگی، در رشت و گیلان شروع  کرد و پس از اینکه به تهران آمد نه تنها یکی از سه عضو کمیته مرکزی سازمان مخفی جوانان آزادیخواه آن زمان شد ) در 1926(  بلکه در مبارزه های اتحادیه ای کارگران ایران نیز، از همان زمان شرکت جست.

در مشهد و تبریز و تهران )در تهران با رضا روستا( روزنامه های دستی متعددی منتشرکرد.

در این دوران مرکز فعالیت او تهران بود ولی مدام به قزوین و خراسان و گیلان و تبریز ماموریت می گرفت و دو باره به تهران باز می گشت. در همین دوران یکبار به مناسبت نطق پر شوری که بمناسبت اول  مه 1928در کلوب کارگران ایراد کرد، در تهران باتفاق مرتضی حجازی توقیف شد و چهارماه در زندان بسر برد.

در یکی از سفرهائی که به تبریز رفته بود، بازداشت و زندانی شد و یازده سال عمر خود را پشت دیوارهای زندان رضاشاهی گذراند. مردی که در آن سال های وانفسای دانش سیاسی و تسلط به زبان های خارجی 11 زبان می دانست. در همین یازده سال، 8 بار به زندان انفرادی رفت و 8 بار دست به اعتصاب غذای کامل زد. در یکی از این اعتصاب غذاها که 9 روز طول کشیده بود، تا آستانه مرگ رفت.

او را بارها و یکبار به همراه دکتر ارانی در زندان شلاق زدند و تا قبل از سقوط رضا شاه نیز در تبعید یکبار بهمراه دکترارانی و دیگران شلاق خورده و بعد هم در اواخر دوران تاریک گذشته، شانزده ماه در تبعید بندرعباس بود.

او همه این سال ها را پشت سر گذاشت و در آن دم که پس از بدسگال (سقوط رضا شاه) می شد آب نوشید، اردشیر با دیگرانی که می خواستند حزب توده ایران را بنیان نهند همراه شد.

پس از سقوط رضاشاه و در کابینه انگلیسی فروغی نیز، جزو اولین کسانی بود که باز به بند افتاد. به بهانه نمایش کارگری بزرگی که در جلوی بهارستان ترتیب داده بود و به جنگ ارتجاع رفته بود دستگیر شد و از تاریخ 18 بهمن 1321 به مدت دوماه به بوشهر تبعید فرستاده شد.

اردشیرآوانسیان در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، از طرف ارامنه آزادیخواه شمال ایران به نمایندگی انتخاب شد و درمجلس عضو فراکسیون حزب توده ایران بود.

نطق های او در مجلس، هر یک فصلی از مبارزه زحمتکشان ایران علیه نیروهای عقب مانده اجتماع ایران و برعلیه دسیسه های خارجیان بود. ای کاش آنها که بر صندلی نمایندگی ملت ایران در مجلس امروز تکیه زده اند، کمی به خود زحمت می دانند و نطق ها و سخنرانی های رسمی نمایندگان برجسته دوره های مختلف مجلس های قبل از انقلاب 57 را می خواندند. ای کاش مجموعه این سخنرانی ها بصورت یک مجموعه کامل و به دور از تیغ سانسور و مرزبندی های خودی و غیر خودی منتشر می شد تا مردم ایران با تاریخ واقعی پارلمان و مجلس و نمایندگان دوره های مختلف آشنا می شدند.  نطق های مفصل آوانسیان در دفاع از دهقانان ایران و در تشریح وضع زندگی فلاکت بار آنها، دفاع منطقی او از آذربایجان و آزادی مردم آن سامان و جواب دندان شکنی که به علی دشتی داد، همه نمونه هائی کامل از هدف هائی بود که حزب توده ایران دنبال می کرد و اردشیر آوانسیان در نطق های آتشین خود آن ها را در مجلس بازتاب می داد.

در جوابی که به علی دشتی داد ماهیت اختلافاتی را که دشمنان ایران سعی می کنند ایجاد نمایند، روشن کرد وساختگی بودن آنها را بخوبی نشان داد.

نطق طولانی او در کابینه حکیم الملک، نموداری از انسان دوستی او، از علاقه مفرط او به سرنوشت افتخارآمیز ملت ایران بود. همه این نطق او را می توان در این جمله خلاصه کرد:

"مادام که به کارگر و دهقان ایرانی احترام نگذاریم و حق او را ندهیم، غیرممکن است بتوانیم دم از نمایندگی ملت بزنیم. نه تنها این، بلکه غیرممکن است دم از ایرانی بودن، و بالاتراز آن، دم از انسانیت بزنیم."

اردشیر آوانسیان شخصیت مطبوعاتی نیز داشت و گذشته از همکاری با روزنامه های بزرگ حزبی، با انتشار آثاری از قبیل "یادداشت های زندان"، "اصول تشکیلات حزبی" و "اصطلاحات سیاسی" به غنای ادبیات حزبی و سیاسی کشور کمک کرد.

در آثار، و حتی در سخنرانی های او، این خصوصیات برجستگی زیاد دارد که موضوع بحث خود را به طریقی ساده و آسان بیان می کرد و با توجه به معلومات طرف، اعم از خوانده یا نویسنده، مطالب را توضیح می داد.

دشمنان حزب توده ایران و کارگران ایران همیشه سعی داشتند او را خارجی و غیرایرانی معرفی کنند و با همین هدف همیشه او را "آرداشس" می نامیدند و این را وسیله تبلیغات برعلیه او می ساختند. 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                        بازگشت