بر محور ایران |
یوشکا فیشر وزیر خارجه اسبق آلمان از حزب سبزها، اخیرا تحلیلی با عنوان "خطر ایران" نوشته که در سایت انگلیسی زبانproject-syndicate.org منتشر شده است. ترجمه بخش هائی از این تحلیل را می خوانید: ایرانی که مسلح به سلاح اتمی و یا نزدیک به آن باشد، یعنی به حدی رسیده باشد که برای تولید آن فقط اتخاذ تصمیم سیاسی کافی باشد، سبب خواهد شد که توازن استراتژیک قدرت سیاسی در خاور نزدیک و میانه بشدت تغییر کند. افزون بر این، ایران پس از انقلاب سال 1979 سیاستی را دنبال می کند که در عرصه سیاست خارجی مخالف وضعیت موجود در منطقه است و بسیاری از همسایه های ایران از این سیاست احساس نا امنی می کنند. راکت های موشکی ایران برای اسرائیل، کشورهای عربی همسایه و نیز ترکیه کابوس هستند. فرق میان اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه این است که اسرائیل با سلاح های اتمی خود توان وارد آوردن ضربه دوم را به ایران دارد ولی کشورهای عربی و ترکیه فاقد این سلاح و این امکان هستند. و درست همین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی بیش از اسرائیل موجودیت خود را در خطر می بینند. اگر ایران دارای راکت های مجهز به کلاهک های اتمی بشود وضع امنیتی اروپا نیز به طرزی دراماتیک تغییر خواهد کرد. تا کنون تمام مذاکرات با ایران به بن بست رسیده اند، ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و می کوشد تا فن آوری خود را بهترسازد. اقدامات محدود کننده ایذائی نیز فقط در دراز مدت و به آرامی تاثیر می گذارند، تغییر اوضاع داخلی نیز در کوتاه مدت ممکن بنظر نمی رسد. وقت زیادی باقی نمی ماند، پس از آن این پرسش مطرح می گردد که آیا جهان حاضر است ایران را بعنوان قدرت اتمی در منطقه بپذیرد یا این که قبل از طرح این پرسش، برای پیشگیری ازخطر اتمی شدن ایران، جنگ آغاز می گردد؟ سال 2012 سال بسیار حساسی خواهد بود و پرزیدنت اوباما از مدت ها پیش تصریح کرده است که آمریکا تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرفتن ایران بعنوان یک قدرت اتمی نخواهد بود. موضع اسرائیل و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس نیز همین است. سال 2012 به دلیل مسئله ایران می تواند سالی بسیار حساس گردد. دولت اسرائیل اخیرا سخن از این گفت که ایران تا 9 ماه دیگر به آستانه دست یافتن به سلاح اتمی خواهد رسید. افزون بر این، سال 2012 سال انتخابات آمریکاست و ایران می تواند یکی از موضوعات مرکزی انتخاباتی گردد. از این گذشته بدشواری می توان تصور کرد که دولت نتانیاهو دست روی دست بگذارد و ناظر اتمی شدن ایران یا نزدیک شدن ایران به سلاح اتمی گردد. از سوی دیگر با توجه به وضع موجود سخن گفتن از عملیات نظامی، که با توجه به شرابط حاضر عمدتا بمباران خواهد بود، آسان است. ولی آنچه باید بشدت مورد تردید قرار گیرد این است که از هوا بتوان برنامه اتمی ایران رامتوقف کرد، بلکه برعکس چنین حمله ای می تواند رسیدن به سلاح اتمی را شتاب بخشد و راه مستقیم دستیابی به آن را باز کند. راهی که دراین حالت، مورد حمایت بخش های دیگری از افکار عمومی جهان نیز قرار خواهد گرفت. بهتر آنست که از تجسم وضع خاور نزدیک پس از چنین حمله ای خودداری کنیم. در این حالت بهار عربی حتما به پایان خواهد رسید و جای آنرا امواج شدید همبستگی با ایران و ضدیت با غرب خواهد گرفت. و بجای آن که منطقه از پائین شروع به تغییر کند به دامان خشونت و ترور پس افکنده خواهد شد. مخالفان دولت در خود ایران نخستین قربانیان چنین عملیاتی خواهند بود و مجموع منطقه بوضعی دچار خواهد شد که احتمالا دیگر هیچ کس قادر به کنترل آن نخواهد بود. از توصیف عواقب مصیبت بار این وضع برای خود مردم ایران و خارج از آن نیز سخن نمی گوئیم. شانس حل مشکل در آخرین لحظات چندان امید بخش نیست، زیرا نبرد بر سر قدرت در درون رهبری در خود ایران نقشی قاطع ایفا خواهد کرد. کسی که آنجا بخواهد عقب بنشیند، بازنده است. افزون بر این بنظر میرسد رهبری در ایران از این موضع حرکت می کند که ایران بزرگتر و نیرومند تر از آنست که بتوان آنرا با اقدامات ایذائی و بمباران های هوائی به زانو درآورد. اگر نگاهی به کتاب های تاریخ بیافکنیم می بینیم که معمولا راه هائی که به فاجعه انجامیده اند با حسن نیت و اشتباهات عظیم سنگ فرش شده اند. بنظر می رسد در سالی که در پیش داریم باز با چنین صحنه ای روبروخواهیم گشت. یا جنگ؟ یا ایران اتمی؟ و یا وجهی دیگر که کاملا واقع بینانه است: هم جنگ و هم ایرانی اتمی؟ بنظر می رسد وضع خاور نزدیک در سال آینده بسوی این بدیل های نامیمون در حرکت است، مگر آن که راهی برای حل دیپلماتیک مسئله یافت شود، یا دست کم با تلاش های شدید دیپلماتیک فرصت بیشتری بدست آید. برای رسیدن به این بدیل ها باید حداکثر تلاش های دیپلماتیک صورت گیرد، از جمله از سوی اروپا و بویژه آلمان . |
راه توده 343
14 آذر ماه 1390