راه توده را به |
بدنبال انتشار مقاله «"سرنوشت غم انگیز" برخی مدعیان حزب» در راه توده شماره 343 به ما اطلاع دادند مجموعه مطالب مورد اشاره در آن مقاله و باصطلاح "بحث" از روی سایت کنگره حذف شده است. ما البته خوشحالیم که این گونه روشها و چنین لحن و ادبیاتی این چنین در میان تودهای ها با واکنش منفی روبرو میشود ولی معتقدیم اصل مشکل به قوت خود باقیست و می تواند مجددا به چنین روشها و لحن و ادبیاتی میدان دهد. این که امروز تصمیم گرفته شده است اسناد کنگره به بحث گذاشته شود یک پیشرفت است. در طی همه سال های گذشته به راه توده انتقاد می شد که چرا نظرات منتشره در نامه مردم را نقد می کند. گفته می شد که اعضای حزب خواهان وحدت هستند و راه توده وحدت را نقض می کند. امروز سرانجام پذیرفته شد که بحث و نقد مغایر با وحدت نیست. در واقع نیز اگر نقد به معنای نقض وحدت باشد پس باید معتقد بود که لنین که تا آخر عمر با انحرافات در حزب سوسیال دمکرات روسیه و سپس حزب بلشویک بطور علنی و شفاف مبارزه و ان را نقد می کرد همیشه وحدت شکن بوده است. در حالیکه نقد وسیله ایجاد وحدت در حول یک رهبری نیرومند است. و راه توده همواره اعتقاد داشت و دارد که حزب توده ایران بیش از هر چیز به یک رهبری نیرومند نیاز دارد. رهبری نیرومند در خلا ساخته نمی شود در تقابل و تضاد و مبارزه درون حزبی و برون حزبی ساخته خواهد شد. اگر مثلا در سال 1358 ایرج اسکندری را بدلیل مصاحبه با مجله تهران مصور در تهران و طرح مطالبی مغایر سیاست مصوبه پلنوم 16، از حزب توده ایران اخراج می کردند وحدت حزب تقویت می شد یا تضعیف؟ رهبری حزب در دهه 60 و 70 این مسئله را معکوس فهمید و اجرا کرد. تصور کرد هر چه بیشتر اخراج کند بیشتر وحدت ایجاد خواهد کرد و بیشتر نیرومند خواهد شد، در حالیکه مدام ضعیف تر شد. عناصر مداح و هتاک، یعنی کسانی که مدح رهبری را میگویند و به مخالفان آن هتاکی میکنند ارتقا یافتند در شرایطی که رهبری ضعیف شده نمیتوانست عناصر مستقل و منتقد را تحمل کند و هرچند گاه یک بار شماری را از کشتی حزب خارج می کردند. مشابه همان روندی که در جمهوری اسلامی هم طی شد و امروز آن را به ته خط خود رسانده است. اکنون هم شرط اول برای احیای حزب در خارج کشور ایجاد یک رهبری نیرومند است و این کار ممکن نیست مگر با بازگرداندن همه اعضای اخراج شده به حزب. لازم هم نیست که از راه توده شروع شود. راه توده کار خود را انجام می دهد و نمیخواهد در فلجی که نامه مردم گرفتار آن شده و چشم انداز برون رفتی هم از آن دیده نمیشود شریک شود. ضمن اینکه احساس می کند از بیرون بهتر به وظیفه ایجاد یک رهبری نیرومند یاری می رساند. دعوت را بهتر است از آن اعضای رهبری یا فعالان حزب شروع کرد که به هر دلیل منعفل یا کم اثر شده اند. به این ترتیب میتوان یک رهبری قویتر، مستقل تر بوجود آورد که در آن نظرات مختلف با پلاتفرم های مختلف در جلسات و نشست ها حضور داشته باشند و اعضای حزب بتوانند درباره این پلاتفرم ها بحث کنند. در آن صورت با مشکلی مواجه نخواهیم شد که اکنون روی سایت بحث درباره اسناد "کنگره" می بینیم که معلوم نیست چه کسی با چه هدفی راجع به چه چیزی و برای رسیدن به چه نتیجهای بحث میکند. بخصوص که در برخی موارد جمله پردازی های بیمحتوا و گرفتن ظاهر انقلابی از نوع راه کارگری در میان شرکت کنندگان در بحث دیده میشود که معلوم نیست خود اصلا که هستند و در این 20 سال گذشته کجا بودهاند و چه می کردهاند. این شیوه بحث، در این شرایط، تنها می تواند به تداوم یک رهبری ضعیف بر اعضایی که الزاما از میان ضعیفتر از خود این رهبری جلوه میکنند منجر شود و این یعنی تداوم دور باطل کنونی. با کنار گذاشتن مداحان و هتاکان و پذیرفتن و دعوت از مستقل اندیشان میتوان و باید به این دور باطل پایان داد. |
راه توده 345
28 آذر ماه 1390