کمتر از 12 سال |
به غلط، گاه با حسن نیت اما کم اطلاع و گاه از روی مخالفت با حزب توده ایران و ناتوانی در انکار نقشی که این حزب در فرهنگ و ادب معاصر ایران داشته، از "فرهنگ توده ای" می گویند. این تعریف گرچه وقتی اشاره به نقش و تاثیر ادبی و فرهنگی حزب ما دارد، سخنی است درست، اما روی دیگر این تعریف، انکار نقش سیاسی و از آن مهم تر "مشی توده ای" است. حزب توده ایران، یک حزب سیاسی بوده و هست و نه کانون ادبی و هنری. بنابراین، ابتدا باید از "مشی توده ای" سخن گفته شود و آنگاه می توان به نقش و تاثیر فرهنگی حزب نیز پرداخت. مشی توده ای در این مشخصات خلاصه می شود: 1- نرمش سیاسی و حرکت با مردم و جنبش های اجتماعی و شرایط حاکم بر کشور؛ و البته یک گام جلوتر. 2- نثر و شیوه نگارش توده ای که بجای استفاده از صفات و اصطلاحات پیچیده و پرنویسی و پرگوئی پیوسته به چارچوب تنگ هدف و ارائه منطق می پردازد. 3- تلاش بی امان برای درک شرایط حاکم بر کشور، توازن نیروها و بهره گیری از امکانات موجود برای آگاه سازی مردم . 4- دفاع از آزادی های سیاسی – مطبوعات، احزاب و.... که در نخستین اطلاعیه بنیانگذاری حزب توده که شامل 8 بند است، گنجانده شده است. تقریبا 2 بند از این بیانیه 8 بندی بصورت مستقیم و در 3 بند دیگر بصورت غیرمستقیم بر این آزادی ها تاکید شده است. 5- پرهیز از خشونت و مخالفت با جنگ و دفاع از صلح. 6- طرفداری از حرکت های اصلاحی تا آخرین مرزهای ممکن برای اصلاحات، مگر در لحظات عبور جامعه از مرز ناممکن بودن تحمل شرایط حاکم بر کشور و ناتوان بودن حاکمیت برای ادامه شیوه حکومتی اش. یعنی شرایط انقلابی. 7- طرفداری بی وقفه از فعالیت پارلمانی که خود زائیده نظام چند حزبی و آزادی مطبوعات و احزاب است. اینها، تنها اشاراتی است به مشی و هویت سیاسی توده ای. بنابراین، بحث بر سر این هویت است و نه هویت ادبی و فرهنگی و این که "توده ای" یک "فرهنگ" است. خیر! توده ای یک "مشی سیاسی" است!
حزب ما با همین هویت، در سال 1320 بدنبال سرنگونی استبداد خوفناک رضاشاهی و باز شدن درهای زندان ها بنیانگذاری شد و فعالیت خود را غاز کرد. از نیمه 1320 تا کمی بیشتر از نیمه 1327 یعنی کمتر از 7 سال، توانست در انتخابات نیمه آزادی مجلس 14 دهم 8 نماینده به مجلس بفرستد. این موفقیت، علیرغم همه کارشکنی های دربار شاهنشاهی و دخالت های ارتش شاهنشاهی در مناطق مختلف ایران و زیر فشار حمله و یورش اوباش تحت هدایت دربار و ارتش بدست آمد. در همین مجلس فراکسیون 8 نفره حزب توده ایران توانست مترقی ترین قوانین را طرح و از تصویب مجلس بگذراند. از جمله قانون کار که هنوز مترقی ترین قانون کار در تاریخ ایران است. در همین مجلس، دکتر رادمنش که ریاست فراکسیون حزب را برعهده داشت، طی یک سخنرانی فراموش نشدنی برای نخستین بار طرح ملی شدن نفت ایران را مطرح کرد و پس از این سخنرانی دکتر مصدق که خود نماینده مجلس بود صورت رادمنش را بوسید و بخاطر این سخنرانی به او تبریک گفت. همین سخنرانی بعدها کارپایه ملی شدن نفت ایران شد.(مراجعه کنید به آرشیو راه توده، بخش رادمنش و کتاب تازه انتشار یادمانده های "دکتر منتصری" خواهر زاده رادمنش) در این فراکسیون شناخته شده ترین رهبران حزب توده ایران با رای مردم به مجلس رفتند. از جمله دکتر رادمنش دبیر اول حزب که همزمان استاد ارشد فیزیک اتمی در دانشگاه تهران بود، کامبخش خلبان برجسته اما اخراجی ارتش شاه که از چهره های برجسته جنبش کمونیستی جهان بود و در رهبری حزب ما قرار داشت، پروین گنابادی ادیب برجسته ایرانی و عضو رهبری حزب که همچنان تاج افتخار خراسان است، ایرج اسکندری که بعدها دبیراول حزب توده ایران شد و خود یکی از باستانشناسان و ایرانشناسان برجسته کشوراست (به شهادت کتاب "در تاریکی هزاره ها" که چند سال پیش در ایران منتشر شد) و فریدون کشاورز، شهاب فردوس و علی امید. پس از اعلام انحلال توطئه آمیز مجلس چهاردهم که شاید تنها مجلسی که تا حدودی دارای هویت آن بوده، مجلس ششم درجمهوری اسلامی بود، نخستین کابینه ائتلافی در ایران با حضور 3 وزیر توده ای تشکیل شد. این 3 وزیر نیز از رهبران درجه اول حزب توده ایران بودند. رفقا اسکندری، یزدی و کشاورز. به ترتیب وزیر بارزگانی، هنر و پیشه، وزیر بهداری و وزیر فرهنگ. تردید نیست که بسیاری نمی دانند که بنیانگذار و طراح بانک بازرگانی زنده یاد ایرج اسکندری بود، که خود برای مدتی عضو هیات مدیره سه نفره آن بود. این بانک توانست نظارت دولت بر بازرگانی و بازار را ممکن ساخته و به روابطه بازرگانی مناسبات قانونی و کنترل شده ببخشد. زنده یاد اسکندری در باره این دولت و نقش وزرای توده ای در آن، بعدها گفت: ما در همان مدت کوتاهی که در کابینه بودیم، توانستیم از امکانات دولتی استفاده کرده، دولت قوام را ملزم به اتخاذ تصمیماتی به سود مردم کنیم و مردم را با نظرات و پیشنهادهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی حزب بیشتر آشنا کنیم. هنوز به 7 سال نرسیده، طرح تیراندازی به شاه را سازمان دادند. طرحی که در خاطرات در دست انتشار "سید ضیاء طباطبائی" که رضاشاه را بر سر کار آورد و به عامل انگلیس شهرت دارد، با صراحت و از قول سیدضیاء خطاب به شاه عنوان شده که "اعلیحضرت خودتان میدانید که آن ماجرای تیراندازی یک بازی سیاسی برای غیر قانونی اعلام کردن حزب توده بود..." این کتاب به همت دکتر صدرالدین الهی که 15 نوار ریلی مصاحبه با سیدضیاء با صدای خود را در اختیار دارد و آن را پیاده و بدست انتشار داده، بزودی به بازار خواهد آمد. بدین ترتیب حزب توده ایران از زمان بنیانگذاری تا لحظه تیراندازی به شاه و طرح غیر قانونی اعلام کردن که توسط دکتراقبال بعنوان نخست وزیر به مجلس برده شد؛ تنها کمتر از 7 سال توانست فعالیت علنی داشته باشد. پس از آن دوران بازسازی ناشی از یورش حکومت به حزب و طراحی نجات رهبران زندانی حزب از زندان قصر، خروج بخشی از رهبری حزب از کشور که نخستین مهاجرت توده ایست (شامل رفقا اسکندی، رادمنش، آوانسیان و...) آغاز شد. فعالیت حزب بصورت نیمه علنی و نیمه مخفی در واقع از 1328 تا 1332 ادامه یافت. یعنی چهار سال. بدین ترتیب، حزب توده ایران زیر انواع فشارهای تبلیغاتی و حکومتی، پیگرد و دستگیری و .... تنها توانست نزدیک به 12 سال بصورت علنی و نیمه علنی، قانونی و غیر قانونی تا کودتای 28 مرداد 1332 فعالیت کند. دوران بعدی فعالیت حزب بصورت طولانی در مهاجرت و از مهاجرت و سپس دوران فعالیت قانونی و علنی پس از پیروزی انقلاب 57 و بقیه سرگذشتی است که مورد نظر بحث در نوشته نیست. ما در این نوشته تنها خواستیم به نسل جوان کشور نشان دهیم که وقتی از حزب توده ایران صحبت می شود، بدانند که این حزب در پارلمان – مجلس- این کشور حضور داشته، این حزب در این کشور وزیر داشته و این حزب دارای مشی و هویتی است که به آن می گویند مشی و هویت توده ای. این مشی نه با غیر قانونی اعلام شدن حزب در سال 1327 و نه با اعلام انحلال آن پس از کودتای 28 مرداد و نه با اعلام انحلال دوباره آن در جمهوری اسلامی از بین رفتنی نبوده و از بین رفتنی نیست. اساس از این بقاء، نه افراد و رهبران – که می آیند و می روند- بلکه آن هویت و مشی و روش و منش سیاسی است که به آن اشاره کردیم. هر آنکس که این مشی را بپذیرد توده ایست. خواه اکنون در قید حیات باشد و خواه بعدها به دنیا بیآید. همین است که می گوئیم حزب توده ایران در بطن جامعه ایران است و نه در جیب این و یا آن فرد. |
راه توده 341
30 آبان ماه 1390