نظری به
جنبش کارگری و کمونیستی در ایران- 3
"سوسیال دمکراسی"
پدر معنوی
انقلاب مشروطه ایران
عبدالصمد کامبخش
شالودۀ سازمان سوسیال دمکراسی ایران-
"اجتماعیون عامیون" به دست جمعیت "همت" ریخته شد. این جمعیت در سال 1904 (یک سال
پیش از آغاز انقلاب مشروطیت ایران) از طرف سوسیال دمکراسیهای باکو برای کار در
میان کارگران ایرانی تشکیل گردید و حلقۀ واسط میان کارگران، بویژه کارگران ایران و
حزب سوسیال دمکرات کارگری (بلشویک) روس بود.
مرحوم کسروی نیز معتقد است و در تاریخ مشروطیت خود مینویسد که "اجتماعیون عامیون"
یک سال قبل از انقلاب ایران در باکو تشکیل شد و رهبر آن نریمان نریمانوف بوده است
(نریمان نریمانوف صاحب آثار بسیاری از وقایع تاریخ ایران، از جمله نمایشنامههای
تاریخی "کاوۀ آهنگر"، "نادرشاه افشار"، "اقا محمدخان قاجار" و غیره میباشد).
این جمعیت بلافاصله به ایجاد سازمانهائی در ایران دست زد. از آن جمله است گروه
سوسیال دمکرات که بدست حیدرعمواغلی در تهران تشکیل گردید. گارتویک سفیر تزاری در
ایران در همان موقع اطلاع داده است که "کمیتههای انقلابی که در ایران تشکیل میشود
به دستور ایرانیان جوانی میچرخند که از خارج میآیند و از عقاید سوسیالیستی مسموم
شده اند".
اینکه از همان اوائل انقلاب جمعیت و یا گروه هائی در ایران بنام "اجتماعیون عامیون"
– سوسیال دمکرات- وجود داشته و فعالیت میکرده اند مورد تردید نیست.
میرزا علی خان تربیت که در واقع شاهد عینی است، به کتاب "ورقی از دفتر تاریخ
مطبوعات ایرانی و فارسی" خود که ادوارد براون آنرا به انگلیسی ترجمه کرده و پیوست
جلد دوم "تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورۀ مشروطیت" خود نموده است، دیباچهای
نوشته و در پایان آن زیر عنوان "تاریخچۀ پیدایش احزاب" چنین مینویسد:
"لازم است دقت خوانندگان را به یک نکتۀ کوچک شایان توجه جلب نمائیم و آن اینکه
احزاب سیاسی رسمی از قبیل دمکرات، اتحاد و ترقی، اعتدالیون و غیره هم فقط از دورۀ
دوم مشروطیت پدیدار گشتند... بنابراین انتصاب روزنامهای پیش از دورۀ مذکور به یکی
از احزاب مزبور ناصواب خواهد بود. در دورۀ اول مشروطیت یگانه حزب متشکل سوسیال-
دمکرات (اجتماعیون عامیون) بود، و "مجاهد" ارگان مطبوعاتی آن در تبریز انتشار می
یافت."
در قطعنامۀ پراگ (1912) حزب سوسیال دمکرات کارگری روس که "در بارۀ حملۀ حکومت تزاری
به ایران" صادر شد بالصراحه از سوسیال دمکراتهای ایران نام برده شده است.
م. س. ایوانف، با استفاده از آرشیو تزاری به گزارش سفارت روس مقیم تهران حاوی شرح
وقایع 15 روزۀ ژوئن- ژوئیۀ 1907 اشاره نموده است. در این گزارش گفته میشود که در
تبریز محفل سوسیال دمکراتهای ایران در حال فعالیت است، برای خود قواعدی تنظیم
نموده که ظاهرا از سازمانهای انقلابی روس اخذ شده است. در انزلی نیز سازمان سوسیال
دمکراسی وجود دارد که فشار زیادی به انجمنهای محلی وارد میکند.
از اینها گذشته در آرشیوهای تزاری اسناد مشخصی به دست آمده که جای تردید در این
مسئله باقی نمیگذارد.
این نکته نیز محرز است که این جمعیت و یا حداقل گروهی از آن تا پایان انقلاب وجود
داشته و فعالیت مینموده است، زیرا پیامی به امضاء کمیته مرکزی حزب سوسیال دمکرات
ایران در ماه سپتامبر 1911 در نامۀ "سوسیال دمکرات" مطبعۀ پاریس دیده میشود.
در این پیام که مخاطب آن پرلتاریای سوسیالیستی و کارگران جهان میباشند، تقاضا شده
است که صدای خود را برای دفاع از آزادی ایران بلند کنند و گفته میشود که قطعنامۀ
کنفرانس پراگ حزب سوسیال دمکرات کارگری روس پاسخی به این پیام است.
******
بنابر آنچه گفته شد وجود حزب و یا گروههای سوسیال دمکرات از همان بدو انقلاب
مشروطیت جای تردیدی باقی نمیگذارد. ولی نکات زیر هنوز احتیاج به تحقیق و روشن شدن
دارد:
1- آیا حزب واحدی وجود داشته که از یک مرکز اداره میشده است یا گروهها و محافل
متعددی مستقلا بنام سوسیال دمکرات و یا اجتماعیون عامیون فعالیت مینموده اند؟
2- برخی از اسناد که ظاهرا مربوط به یک جمعیت میباشد بنام "اجتماعیون عامیون" و یا
سوسیال دمکرات و برخی دیگر بنام جمعیت "مجاهدان" انتشار یافته است این ابهام را
بوجود میآورد که آیا این دو یک جمعیت واحد و یا دو جمعیت جداگانه بوده اند؟
در مورد مسئلۀ دوم میتوان دو نظر ابراز داشت:
1- حزب سوسیال دمکرات و یا "اجتماعیون عامیون" دو جمعیت جداگانه بوده اند،
2- این هر دو یک جمعیت اند، منتهی جمعیت مجاهدان وسیعتر و یک جمعیت توده ایست که
سوسیال دمکراتها هستۀ رهبری کنندۀ آن بوده اند.
به نظر ما نظر دوم بیشتر مقرون به حقیقت است منتهی با اضافه کردن این نکته که علاوه
بر حزب سوسیال دمکرات گروههای جداگانهای هم وجود داشته اند که خود را سوسیال
دمکرات نامیده، ولی با یکدیگر در ارتباط نبوده اند.
برای روشن شدن این موضوع به اسناد مراجعه میکنیم.
یکی از اسنادی که موجب طرح مسئله شده است شب نامه ایست که کارتویک سفیر روسیۀ تزاری
به پیوست گزارش شماره 34 خود در تاریخ 23 فوریۀ سال 1907 برای دولت متبوع خود ارسال
داشته است و م. س. ایوانف در کتاب "انقلاب ایران" (صفحۀ 143) به آن اشاره میکند.
این شب نامه به امضاء کمیتۀ مرکزی حزب "احتماعیون عامیون" با ذکر کلمۀ "مجاهدان"
بین دو هلال است که نشان میدهد منظور از هر دوی این ها یک جمعیت بوده است. روی مهر
آن که دو پرچم متقاطع میباشد کلمات "عدالت، حرّیت، مساوات" نوشته شده است.
مرحوم کسروی در تاریخ مشروطۀ ایران چاپ چهارم صفحۀ 167 مینویسد:
"در این میان کسانی از سران کوشندگان شادروانان علی مسیو و حاجی رسول صدقیانی و
حاجی علی دوافروش... یک نشست نهانی بنام "مرکز غیبی" برپا کرده به یک کار ارج دارتر
دیگری میکوشیدند و آن اینکه دستهای بنام "مجاهد" پدید آوردند."
چنانکه از همۀ قرائن بر میآید، تشکیل دهندگان "مرکزغیبی" همان سوسیال دمکراتهای
ایرانی بوده اند، این نظر تائید میشود که این هسته در صدد بوجود آوردن جمعیت وسیعی
برای سازمان دادن مبارزۀ مسلحانه برآمدند.
و نیز مرحوم کسروی در همان کتاب (صفحۀ 391) پس از شرح تشکیل جمعیت "اجتماعیون
عامیون" به رهبری نریمان نریمانوف، که در بالا ذکر کردیم، اضافه مینماید:
"سپس چون در ایران جنبش مشروطه برخاست در تبریز شادروانان علی مسیو و حاج علی
دوافروش و حاجی رسول صدقیانی و دیگران همان "مرامنامه" را به زبان فارسی ترجمه و
دستۀ "مجاهدان" را پدید آوردند و خود یک انجمن نهانی بنام "مرکز غیبی" برپا کردند
که رشتۀ کارهای دسته را در دست میداشته آنرا راه می برد."
در اینجا دیگر مطالب بالصراحه ادا شده است.
اسناد دیگری هم از آرشیوها به دست آمده و مورد استفادۀ محققین ایران شناس قرار
گرفته است که ما، هم از نظر اهمیت کلی آن و هم از نظر اثبات مسائل مطروحه در بالا
به طور نسبتا مفصلتری از آن صحبت خواهیم کرد.
مرام نامه و اساسنامه ای به نام "جمعیت مجاهدان" در سال 1907 در شهر مشهد به تصویب
رسیده است که ترجمۀ روسی آن دو مجلۀ "کراسنی آرخیو" شوروی به طبع رسیده و در عین
حال شرح مختصر آن نیز در کتاب م. س. ایوانف انعکاس یافته است. در مقدمۀ اساسنامه
گفته میشود:
"چون دستور نامهای (در اصل گفته شده است "قواعد" ولی ما به تبعیت از مرحوم کسروی
آنرا دستور نامه ترجمه کردیم) که دو سال پیش در اینجا به تصویب رسید با اوضاع و
احوال کنونی وفق نمیداد لذا نظامنامۀ مشروحتری لازم آمد که اکنون به تصویب میرسد."
از آنجا که دستورنامۀ مذکور در دست نبود این ابهام که ممکن است این مرامنامه و نظام
نامه که بنام "مجاهدان" تهیه شده مربوط به سوسیال دمکراتها نباشد باقی بود.
ولی اخیرا دستورنامهای که مربوط به سال 1905 است هنگام کاوش در آرشیوها توسط ن.ک.
به لوا به دست آمده و در مقالهای که یکی از اسناد مورد استناد ماست منتشر گشته
است. اینکه سال تصویب آن 1905 و محل تصویب آن مشهد است و برخی از مواد آن در
نظامنامۀ سال 1907 تکرار شده است بخوبی ثابت میکند که این همان دستورنامه ایست که
به آن اشاره شده و گفته شده است که دیگر "با اوضاع و احوال کنونی وفق نمیداد". نام
این سند "دستورنامۀ حزب سوسیال دمکرات ایران" است.
باید گفت که برخلاف تصور برخی از مورخین شوروی دائر بر اینکه در سال 1905 برنامهای
هم تصویب شده در آن سال تنها دستورنامه به تصویب رسیده بوده است.
از آنجا که تا سال 1907 جنبش مجاهدان وسعت یافته و جنبۀ تودهای بخود گرفته بوده
است به هنگام تجدید نظر در نظامنامه و تدوین مرامنامه اسم جمعیت را "جمعیت مجاهدان"
گذارده اند.
توسعۀ جنبش مجاهدان از آمار مختلفی که داد شده به خوبی به چشم میخورد:
در گزارش سفارت روس در سال 1907 گفته میشود که تعداد مجاهدان 12 هزار نفر است، به
عقیدۀ ن.ک. به لوا این عده بر چندین ده هزار نفر بالغ بوده اند.
اوستروگرادسکی نمایندۀ وزارت دارائی روسیۀ تزاری در تهران در گزارش مورخۀ 13 فوریۀ
خود مینویسد که جمعیت مجاهدان تنها در قفقاز بیست هزار نفر تبعۀ ایرانیست.
برای اینکه منظرۀ کاملتری از اسناد سازمانی و برنامۀ جمعیت سوسیال دمکرات- مجاهد به
دست داده باشیم در همین جا شرح مختصری از آنرا به نظر میرسانیم:
دستورنامۀ مصوب سال 1905 حاوی 14 ماده بوده است. مواد آن نشان میدهد که سروکار ما
واقعا هم با یک نوع دستورنامه است نه اساسنامه. آنچه در این مواد ذکر شده وظائف
اعضاء و دستوراتی است که به آنها در بارۀ چگونگی رفتار، حفظ اسرار جمعیت و کمکهای
لازم به آن داده شده است.
مادۀ اول دستور نامه نشان میدهد که تدوین کنندگان آن، ولو نام جمعیت خود را "حزب
سوسیال دمکرات" گذارده اند، ولی یا نسبت به اصول اولیۀ یک حزب پرولتری بیگانه بوده
و یا اینکه منظورشان تشکیل جمعیتی بوده است که بتواند جبههای از طبقات مختلف
انقلابی آن زمان را در چهارچوب خود جمع نماید. مثلا مادۀ اول دستورنامه تصریح میکند
که دارندۀ کارت حزبی باید صاحب پیشه و یا عواید معینی باشد که از راه قانونی به دست
آید. در مادۀ سوم به اعضاء تأکید میشود که حق توهین و تجاوز یه کسی را ندارند مگر
اینکه دستور خاص کمیتۀ مرکزی باشد. مادۀ پنجم اعضاء جمعیت را موظف میسازد از حقوق
خارجیان دفاع کنند تا مبادا "نمایندگان دول خارجی تجاوزی به آزادی ما نموده و از
این راه به کشورما زیان رسانند" مادۀ ششم مربوط به حق عضویت افراد است "که برای اخذ
آن زور به کار برده نخواهد شد". هر تازه واردی بدوا یک تومان به عنوان ورود خواهد
پرداخت. در مادۀ هفتم گفته میشود که رهبران حزب مسئول روش افراد هستند. "هر عضوی که
مرتکب امری گردد که کمیتۀ مرکزی آنرا ناشایست بداند مجازات خواهد شد."
مادۀ 8 دستورنامه به خصوص جالب است، زیرا در این ماده مفهوم "مردم زحمتکش" از نظر
تدوین کنندگان تشریح شده و آن عبارتست از دهقانان، پیشه وران و بازرگانان. و این
خود مؤید نظری است که ضمن تشریح مادۀ اول داده شد. ضمنا این ماده جنبۀ برنامهای هم
دارد، زیرا در پایان آن گفته میشود:
"وظیفۀ ما اینست که دهقانان و نیز سایر مردم را از بردگی ملاکان و مباشرین آنها به
رهانیم و بدین طریق اجازه ندهیم که بسیاری از آنان برای یک لقمۀ نان به خارج کشور
رفته در معادن و زیر بار کارهای سنگین جان سپارند."
نکات برنامهای در برخی از مواد دیگر هم مشاهده میشود، از قبیل: برقراری حکومت
مشروطه، احداث انجمنهای شهری و وضع قوانین بلدی.
دو جا در این دستورنامه ذکری از مذهب شده: یکی در مادۀ ششم که گفته میشود "پرداخت
حق عضویت باید با قوانین قرآن تطبیق کند"، دیگر در مادۀ 11 گفته شده است: "کار و
رفتار اعضاء حزب باید متوجه به این نکته باشد- نیک روی و ترقی ولی به نحوی که به
شرف و قدس مذهب خللی وارد نیاید".
آخرین مادۀ دستورنامه- مادۀ 14- نظر به خصوصیتی که از نظر سازمانی دارد عینا نقل
میشود:
"هر یک از اسناد مهم کمیتۀ مرکزی دوازده مهر خواهد داشت، بدین ترتیب: صدر، معاون،
منشی، ثبات، صندوقدار، نفر اول، نفر دوم، نفر سوم، نفر چهارم، نفر پنجم، نفر ششم و
در وسط آنها مهر کمیتۀ مرکزی، در هر حال تعداد مهرها از 7 مهر نباید کمتر باشد.
برای اسناد غیر مهم- از قبیل قبوض، کارت عضویت- فقط مهر حزب سوسیال دمکرات کافی
است".
و اما آنچه در سال 1907 جانشین این دستور نامه شده است یعنی اساسنامۀ "جمعیت
مجاهدین" را میتوان تا حد معینی اساسنامۀ حزبی به شمار آورد- منتها حزبی که در زمان
انقلاب بسر میبرد.
ما نکاتی از این اساسنامه را با استفاده از مقالۀ ن. ک. به لوا در اینجا ذکر
میکنیم:
اساسنامه دارای 47 بخش است که هر بخش نیز دارای مواد متعددی میباشد. اشخاصی که
میخواهند وارد جمعیت شوند باید یک یا دو نفر معرف داشته باشند. اعضاء جمعیت
میتوانند در آن واحد عضو جمعیت دیگری هم، که خواهان آزادی و مخالف مرام این جمعیت
نباشد، بشوند. (این ماده میتواند قرینه بر این دعوی باشد که جمعیت وسیعتر مجاهدان
را سوسیال دمکراتها و یا "همتی"ها تشکیل داده و امکان باقی ماندن در حزب اصلی را
برای خود محفوظ داشته اند). در اساسنامه توجه خاصی به لزوم انضباط سخت و رعایت
پنهانکاری شده و تذکر داده شده است که نقض اساسنامه مجازاتهائی در برخواهد داشت که
اشد آن میتواند اعدام باشد. بخش 35 حاوی مواد مربوط به حق عضویت است. این مواد
بخصوص نشان میدهد که منظور تشکیل دهندگان جمعیت این بوده است که طبقات مختلف را که
میتوانند در انقلاب مشروطیت همراه باشند در آن جمع نمایند. حق عضویتی که در این
مواد برای افراد معین شده، سوای ورودیه، ماهیانه از یک قران تا یکصد تومان است (که
پرداخت کنندۀ آن در آن زمان میبایستی دارای ثروت سرشار می بود).
ضمن مخارجی که جمعیت برای خود پیش بینی کرده بود (بخش 31) مخارج تهیۀ بمب، شب نامه،
اعزام ناطقین و فدائیان و نظائر آن نیز ذکر شده است.
در مورد ساختمان و اصول سازمانی جمعیت گفته شده است که: جمعیت دارای کمیتۀ مرکزی
است که دستورات آن بدون چون و چرا لازم الاجراء است. عدۀ اعضاء کمیتۀ مرکزی 15 نفر
است. جلسات آن دو بار در هفته تشکیل میشود. جمعیت در نقاط مختلف شعبی خواهد داشت.
این شعب میتوانند شعب فرعی تشکیل دهند. امور شعب از طرف دو مجمع اداره میشود: مجمع
عمومی و مجمع خصوصی. اعضاء مجامع خصوصی را کمیتۀ مرکزی تعیین میکند. مجامع خصوصی
دارای 7- 11 نفر عضو اصلی هستند که از میان خود هیئت عامله انتخاب میکنند: صدر،
معاون، منشی، صندوقدار و دو نفر رابط با مجمع عمومی. قرارها به اکثریت بیش از نصف
آراء پذیرفته میشود. مجمع عمومی از طرف مجمع خصوصی رهبری شده و در مقابل آن مسئول
است. عدۀ اعضاء آن 11- 17 نفرند که از میان خود به ترتیب مذکور در بالا هیئت عامله
انتخاب میکنند. اعضاء جمعیت به گروههای 25 نفری تقسیم شده که هر یک دارای رئیس
میباشد. کمیسیون خاصی به شکایات رسیدگی میکند. فدائیان را که احکام اعدام و سایر
مأموریتهای سری را انجام میدادند فقط رئیس آنها میبایست بشناسد. از اسامی رؤسای
فدائیان فقط مجامع خصوصی میتوانند با اطلاع باشند.
در این نظامنامه توجه خاصی به اصل تعاون و همدردی میشود. مخارج ویژهای برای رهائی
رفقای زندانی، کمکهای مادی به خانوادههای مقتولین و زخمیان و غیره پیش بینی شده
است.
و اما برنامۀ سال 1907 (15 شعبان 1325 هجری قمری) که نیز در شهر مشهد همراه
نظامنامۀ مذکور تصویب شده است از بسیاری جهات شبیه برنامۀ جمعیت "همت" است و این
خود رابطۀ نزدیک این دو جمعیت را نشان میدهد. برخی از مواد عینا از آن برنامه
برداشته شده و در بعضی از آنها برحسب موقعیت زمانی و مکانی تغییراتی داده شده است.
مثلا اصلاحات ارضی در برنامۀ "همت" عبارتست از ضبط کلیۀ اراضی، اعم از دولتی و یا
اراضی فئودالها و ملاکان و تقسیم آن میان زارعین؛ و حال آنکه در برنامۀ "مجاهدان"
تنها زمینهای متعلق به شاه و خانوادۀ سلطنتی بلاعوض گرفته میشود. این برنامه برای
ملاکان برنامۀ تحدید مالکیت قائل شده است. زمینهای اضافی را بانک ملی (که برنامه
تأسیس آنرا خواستار است) به اقساط خریداری نموده به دهقانان واگذار خواهد نمود.
همچنین در بارۀ برقراری رژیم جمهوری در این برنامه چیزی گفته نشده و تنها گفته شده
است که "بخواست خدا و به مقتضای زمان، هنگامی که مردم ایران بیدار شدند، موادی به
این برنامه اضافه خواهد شد."
خواستهای عمدۀ برنامهای عبارتند از: انتخابات عمومی برای مجلس بدون هیچگونه
محدودیتی بر حسب ملّیت و یا دارائی، انتخابات مخفی و همزمان و به نسبت جمعیت بدون
در نظر گرفتن وضع طبقاتی، آزادی مطبوعات، گفتار، مجامع، اشخاص، احزاب و اعتصابات،
تعلیمات عمومی و اجباری، لغو مالیاتهای سرانه و برقراری مالیات بر دارائی و ثروت
(مالیات بر درآمد)، نظام وظیفۀ دو ساله، برقراری 8 ساعت کار روزانه، مسئولیت وزراء
در مقابل مجلسی که آنها را انتخاب مینماید.
برنامه عبارتست از 13 ماده. مادۀ 10 آن جالب است و آن مخالفت با تشکیل مجلس سناست.
چنانکه قبلا گفته شد بالاخره در نتیجۀ پافشاری سوسیال دمکراسی انقلابی، ارتجاع
ایران موفق به تشکیل این مجلس نگشت (ولی آنچه در آن موقع نشد و موجبات تأسف سفیر
دولت تزاری را فراهم ساخت پس از چهل سال و اندی به دست حکومت محمد رضاشاه عملی گشت
و موجبات رضایت اربابان امپریالیستی امروزی را فراهم ساخت).
اطلاعاتی که از اساسنامۀ مصوب سال 1907 در بارۀ سازمان جمعیت به دست میآید نا چیز
و عبارتست از اینکه:
کمیتۀ مرکزی جمعیت "مانند سابق در قفقاز است". جمعیت در شهرهای تهران، تبریز، مشهد،
اصفهان، رشت و تفلیس دارای شعب میباشد. در بارۀ شعب فرعی جمعیت چیزی گفته نشده است،
ولی گزارش استاندار ترکستان روس که در آرشیو به دست آمده حاکی است که در عشق آباد
یکی از این شعب فرعی وجود داشته که تحت نظر شعبۀ مشهد اداره میشد و از مشهد به آنجا
مبلّغ اعزام میگشته است و این شعبۀ فرعی تا اواخر سال 1907 موفق شده بود یک دسته
فدائی مرکب از 150 نفر تجهیز نماید.
اینکه اسناد فوق منحصر به سازمان جداگانهای در مشهد بوده اند محرز است. زیرا
نسخهای که به دست سفارت روس افتاده متعلق به شعبۀ رشت و دارای مهر این شعبه
میباشد. با اینجال هنوز نمیتوان گردۀ صحیحی از شبکۀ جمعیت سوسیال دمکراتها و یا
"مجاهدان" به دست داد.
راه توده 337 25 مهر ماه 1390